معنای امامت چیست؟
توحید، نبوت، امامت، معاد، عدل است و بحث امامت مهمترین اصل اعتقادی تشیع است که شیعه را از اهل سنت تمییز می دهد و به اهمیت همین بحث است که به شیعیان امامیه نیز می گویند.
شیعیان با استناد به حدیث نبوی شناخت امام را شرط قبول اسلام نزد پروردگار میدانند. «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیّة»؛ هر کس بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مردهاست.
امامت در لغت و اصطلاح
به معنی رهبری است و در اصطلاح یعنی کسی یا چیزی که با فرمان الهی، راهنما و هدایتگر انسان ها به راه راست است، خواه طبق آیات «و جعلناهم ائمة یهدون بأمرنا» (آیه73/انبیاء) و «إنی جاعلک للناس إماماً» (آیه124/بقره) انسان باشد و خواه طبق آیه «و من قبله کتاب موسی إماماً و رحمة» (آیه12/أحقاف) کتاب باشد. امام در اسلام باید یک شرط داشته باشد، اگر کتاب باشد، باید از جانب خداوند متعال نازل شده باشد. و اگر انسان باشد، اولاً باید از جانب خداوند تعیین شده باشد و ثانیاً معصوم باشد و به طور مطلق ستمگر نباشد چرا که عهد خداوند طبق آیه «لا ینال عهدی الظالمین» (آیه124/بقره) به ستمگران نمی رسد. پس از پیامبر اسلام دوازده امام معصوم منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعال هستند و آنها نایب پیامبرند، که خاتم ائمه معصومین، امام عصر حضرت مهدی(عج الله) می باشد.
شیعه بر این باور است که قرآن و سنت نبوی برای ایمان حقیقی لازم و کافی است. یک مسلمان برای شناخت و ظایف خود و برای هدایتمندی در هر زمان نیاز به رهبر و امام دارد، که راه شناس و درستکار باشد و او را به سوی خدا راهنمایی کند. این پیشوا حجتی است که توسط خدا انتخاب شده است و توسط پیامبر و امامان پیشین به مسلمانان معرفی می گردد. بنابراین امامت مفهومی بسیار بنیادی است و امام مسئولیت ها و ویژگی هایی دارد.
ویژگی های اصل امامت
امر امامت با نبوت فرق هایی دارد. پیامبران در نبوت به تنهایی می توانستند قیام کنند و مردم را ولو در تاریکترین و بدترین اوضاع فرهنگی به دین خدا دعوت کنند و این دعوت در بسیاری از موارد فردی بود و مخاطبین پیامبر تعداد انگشت شماری بودند. در نبوت این پیامبر است که به سراغ مردم می رود و آنها را بدون توجه به نتیجه کار و میزان تأثیر و گاهی فقط برای اتمام حجت، به دین خدا دعوت می کند. ولی امامت مقوله دعوت نیست، بلکه رهبری، هدایت و سیاست مردم و کسانی است که به دین حقه ایمان آورده اند. به عبارت روشن تر، مرحله امامت، پس از مرحله دعوت مردم به ایمان و دین حق و پس از مرحله نبوت است. بنابراین در امامت این مردم هستند که باید به سراغ امامشان بروند و هدایتگری او را با جان و دل بپذیرند و خود را از همه جهات در خدمت او قرار دهند. و این امام که وظیفه هدایتگری انسان را بر عهده دارد باید ویژگی هایی داشته باشد من جمله:
اطاعت بی قید و شرط از کسی در صورتی جایز و واجب است که احتمال خطا و لغزش در مورد او راه نداشته باشد؛ زیرا در غیر این صورت چه بسا اطاعت از او به معصیت و نافرمانی خدا بینجامد که حرام و ناپسند است و هرگز خداوند گاه را نمی پسندد و انجام آن را بر کسی روا نمی دارد
1. مرجعیت دینی: ائمه از جانب خداوند مکلف هستند که آموزه های دینی را برای مردم تبیین کنند و طبق آیه «و إذا جاءهم امر من الخوف أذاعوا به» مردم باید سوالات خود را نزد آنها ببرند و مردم بدانند که هیچ امری از امام پنهان نمی ماند و امام باید کلیه اموری که در دنیا و آخرت مورد احتیاج مردم است را، بداند. امامت تنها رهبری ظاهری دینی و دنیوی نیست بلکه جهان آفرینش و تکوین را زیر نظر دارد. مقام امامت در واقع تحقق بخشیدن به برنامه الهی، اعم از حکومت و اجرای احکام الهی و تربیت و پرورش نفوس انسانی در ظاهر و باطن است. اهل سنت اصلاً به چنین جایگاهی در دین اعتقاد ندارند و بر اشخاصی جایزالخطا بر اساس درک خود در امور دینی فتوا می دهند.
2. رهبری اجتماع: این مفهوم بین شیعه و سنی مشترک است. به این معنا که هر دو بر ضرورت وجود چنین جایگاهی اتفاق نظر دارند و هر زمان که مردمی روی زمین زندگی می کنند باید امامی در میان آنها باشد. اهل سنت آن را اصطلاحاً خلیفه می خوانند. آنها برای شخص خلیفه صفت و ویژگی خاصی قائل نیستند و راه انتخاب او را (شورا)، (اهل حل و عقد)، (وصایت) و برخی (غلبه) می دانند. در طول تاریخ بسیاری از خلفا با شمشیر این مقام را تصاحب کردند. بسیاری از خلفا را کشته و بسیاری را عزل کردند. ولی این مقام آخرین مرحله سیر تکاملی انسان است و به تعبیر قرآن عهد خداست که به جعل و یقین الهی است نه به رأی و شورا و انتخاب مردم، حتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلَّم) هم نمی تواند مستقیماً امام را معرفی کند بلکه به دست خالق یکتای جهان است و نزد شیعه امام باید عادل، معصوم، حجت باشد، تا بر طبق دین حکم کند، و بر هیچ کس ظلمی روا نکند، و مردم مکلف به اطاعت از او هستند. این مفهوم با ولایت فقیه تشابه ظاهری و تفاوت باطنی دارد. شیعیان معتقدند که شخص ولی امر توسط خدا برگزیده شده و توسط نبی و یا امام قبلی به مردم معرفی می شود.
امامت مقوله دعوت نیست، بلکه رهبری، هدایت و سیاست مردم و کسانی است که به دین حقه ایمان آورده اند. به عبارت روشنتر، مرحله امامت، پس از مرحله دعوت مردم به ایمان و دین حق و پس از مرحله نبوت است. بنابراین در امامت این مردم هستند که باید به سراغ امامشان بروند و هدایتگری او را با جان و دل بپذیرند و خود را از همه جهات در خدمت او قرار دهند.
3. عصمت: امام باید معصوم به صفت عصمت باشد. عصمت در لغت به معنی امساک و منع است. علامه طباطبایی می گوید: عصمت نوعی علم و دانش است که صاحبش را از گناه و خطا باز می دارد.
خداوند در آیه «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم» می فرماید: از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید. در این آیه اطاعت از اولی الامر همچون اطاعت از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلَّم) واجب گردیده است، واضح است که اطاعت بی قید و شرط از کسی در صورتی جایز و واجب است که احتمال خطا و لغزش در مورد او راه نداشته باشد؛ زیرا در غیر این صورت چه بسا اطاعت از او به معصیت و نافرمانی خدا بینجامد که حرام و ناپسند است و هرگز خداوند گناه را نمی پسندد و انجام آن را بر کسی روا نمی دارد. نتیجتاً اینکه دلالت این آیه بر عصمت امامان جای هیچ تردیدی ندارد. البته آیات دیگری نیز داریم که به صراحت ویژگی عصمت را برای امامان لحاظ کرده است همچون آیه124 سوره بقره، آیه تطهیر33 احزاب که مجال توضیح نداریم.