در این مقاله به دو پرسش مهم در رابطه با تفسیر قرآن پاسخ می دهیم:
پرسش اول: آشکار کننده باطن و تفسیر قرآن کیست؟
این مضمون در مورد ائمه (علیهم السلام) به تعبیرهای مختلف وارد شده است. این که آنها نمایانگر ایمان، مفسّرین حقیقی قرآن، قرآن ناطق و آشکار کننده فرامین قرآن هستند که در رأس آنها امام علی (علیه السلام) قرار دارد.
البته این معنا، پشتوانه استدلالی نیز در عقاید اسلامی در جای خود دارد، از جمله روایات در این زمینه عبارت است از آنچه در زیارتی در وصف امام زمان (عج) آمده: "نمایان کننده ایمان و آشکار کننده فرامین قرآن...". ("مظهرالایمان و معلن احکام القرآن..."، بحارالانوار، ج 99، ص 97، باب 7)
نیز از امیرالمومنین (علیه السلام) است: "این (قرآن) کتاب ساکت خداوند است و مقصود حقیقی آن منم...". ("ذا کتاب اللَّه الصامت، و أنا المعبّر عنه..."، موسوعة الإمام علی بن أبی طالب (علیه السلام) فی الکتاب و السنة و التاریخ، ج 9، ص 185، ح 3957)
همچنین در حدیث دیگری از حضرتش آمده است که فرمود: "منم قرآن ناطق". ("لمّا أراد أهل الشام أن یجعلوا القرآن حکماً بصفّین: أنا القرآن الناطق"؛ هنگامی که اهل شام در جنگ صفّین خواستند قرآن را حکم قرار دهند امام امیرالمومنین فرمود: منم قرآن ناطق، موسوعة الإمام علی بن أبی طالب(علیه السلام) فی الکتاب و السنة و التاریخ، ج 9، ص 185، ح 3955)
همین طور حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد امام علی (علیه السلام) است در قضیهای که برخی از صحابه (عمربنخطّاب) کلام حضرت علی (علیه السلام) را قبول نکرده و از ایشان تفسیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را خواستند، حضرت میفرماید: "من به سوی پیامبر بازگشتم و جریان را بازگو کردم و پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: به مسجد من باز گرد و از منبر من بالا برو پس از حمد و ثنای خداوند و صلوات بر من از سوی من به مردم بگو: آنچه ما از سوی خدا برای شما آوردیم بدانید که تفسیرش نزد ما (اهل بیت) است و آگاه باشید که حقیقتش نزد ماست و من (علــی) پدر (معنوی و روحانی) شما (امّت) و مولای شما هستم". (طبری عمادالدین، بشارة المصطفی، ص 260)
دانشمندان اهل سنت، ائمه(علیهم السلام) را تنها، راویان حدیث و واسطه در نقل، همچون دیگر راویان از صحابه و تابعین، بهشمار آوردهاند، همچنانکه دانشمندان شیعه سخنان صحابه را اینگونه میدانند؛ یعنی اگر شرایط قبول و حجیت را دارا بودند مورد استفاده و عمل قرار میدهند، در غیر این صورت به آن عمل نمیکنند.
ناگفته نماند هر چند برخی از این اوصاف به ظاهر در مورد برخی از ائمه رسیده، اما در واقع وصف همه ائمه (علیهم السلام) است. چنان که امام سجاد (علیه السلام) میفرماید: "همه ما یکی و از یک نور هستیم". (بحارالانوار، ج 26، ص 16، باب 14)
پرسش دوم: اساسیترین منابع تفسیری قرآن کریم چیست؟
در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیاز جدّی به موضوعیت یافتن منابع تفسیر نبود؛ زیرا آن حضرت به تمام سۆالاتی که درباره ی آیات قرآن کریم مطرح میشد، بنابر وظیفهای که از جانب خداوند داشت؛ «وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ»؛ و ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی و شاید اندیشه کنند؛ (نحل، 44) پاسخ میفرمودند.
بعد از رحلت آن حضرت و پیدایش اختلاف در بین یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) به تدریج مسئلهای به نام منابع و مصادر تفسیر پدید آمد. برخی از منابع تفسیری بین اهل سنت و شیعیان مشترک است و در برخی دیگر از منابع تفسیری بین این دو گروه اختلاف نظرهایی وجود دارد.
منابع تفسیری شیعه عبارتند از:
1. قرآن کریم؛ یعنی تفسیر قرآن به قرآن.
2. سنت نبوی؛ یعنی احادیث و روایاتی که به طریق معتبر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شدهاند.
3. روایاتی که از امامان معصوم (علیهم السلام) نقل شده است.
4. اجتهاد مفسّران
البته اجتهاد به معنای شیوه درست استنباط و فهم مطالب براساس نصوص قرآنی و احادیث اهل عصمت(علیهم السلام) است و به معنای دلیل مستقلّی در برابر قرآن کریم و حدیث نیست. (مروتی، سهراب، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن، ص 276؛ دیاری بیدگلی، محمد تقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر، ص 28 – 30)
منابع تفسیری اهل سنّت
1. قرآن کریم
2. سخنان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)
3. سخنان صحابه
4. اجتهاد و استنباط صحابه
5. اخبار اهل کتاب (یهود و نصارا) (پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر، ص 30 – 34؛ پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن، ص 276)
منابع تفسیری شیعه عبارتند از: 1. قرآن کریم؛ یعنی تفسیر قرآن به قرآن. 2. سنت نبوی؛ یعنی احادیث و روایاتی که به طریق معتبر از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شدهاند. 3. روایاتی که از امامان معصوم(علیهم السلام) نقل شده است. 4. اجتهاد مفسّران
لازم به یادآوری است که دانشمندان اهل سنت، ائمه (علیهم السلام) را تنها، راویان حدیث و واسطه در نقل، همچون دیگر راویان از صحابه و تابعین، بهشمار آوردهاند، همچنانکه دانشمندان شیعه سخنان صحابه را اینگونه میدانند؛ یعنی اگر شرایط قبول و حجیت را دارا بودند، مورد استفاده و عمل قرار میدهند، در غیر این صورت به آن عمل نمیکنند.
پس منابع مشترک تفسیری شیعه و اهل سنت عبارتاند از:
1. قرآن کریم یا همان تفسیر قرآن به قرآن
2. سنت نبوی؛ یعنی احادیث و روایاتی که به طریق معتبر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیرامون تفسیر آیهای نقل شدهاند.
برخی از اهل فن، منابع و روشهای دیگری را نیز اضافه کردند که البته بین منابع تفسیر و ابزار آن فرق نگذاشته و همه را به عنوان منابع تفسیری ذکر نمودند، برای اطلاع بیشتر به آن مراجعه شود. (رضائی اصفهانی، محمد علی، در آمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 74 – 87)
اما باید پذیرفت که روش تفسیر نقلی، اصلیترین و با سابقهترین شیوه و شکل تفسیر و راه فهم معانی قرآن کریم است. (پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر، ص 28)