الیسون که کارش با سرمایه شخصی شروع کرد، سالهاست در لیست ده مدیر ثروتمند و موفق دنیای فناوری است.
گزارش شده است که الیسون در ردهٔ پنجم ثروتمندترین افراد در دنیاست. در سال ۲۰۱۲، فوربس اعلام کرد که ارزش خالص داراییهای الیسون در حدود ۴۰ میلیارد دلار است.اما همه اینها چگونه برای لری به دست آمد؟در ادامه با کنجکاو همراه باشید...
اوایل پاییز امسال، لورنس الیسون اعلام کرد که از پستش بهعنوان مدیرعامل شرکت اوراکل بازنشسته شده است، شرکتی که او در سال ۱۹۷۷ با همراهی «باب مینر» و «از اوآتز» تاسیس کرد.
این شرکت به تدریج روش کسبوکار خودش را با استفاده از تکنولوژی تغییر داد و او را به یکی از ثروتمندترین افراد جهان تبدیل کرد.
من اولین بار لری الیسون را وقتی دیدم که شرکتش در حال کار روی اولین پروژه یک نمونه دیتابیس خلاق و هوشمند جدید به نام SQL کار میکرد. آنها نسخهای از آن را برای آژانس امنیت و اطلاعات آمریکا یا CIA روی یک مینی کامپیوتر مدل PDP ۱۱ توسعه دادند؛ تنها ماشینی که در آن زمان استطاعت مالی خرید آن را داشتند. به این ترتیب بود که من فرصت پیدا کردم تفکر استراتژیک پشت ظاهر او را به خوبی تجربه کنم. با این اوصاف من درسهایی از لری الیسون در آن سالها آموختم که آنها را در اینجا مطرح میکنم.
مسائل مکانی
لری الیسون یک مکان استراتژیک را برای اولین دفتر کارش در «سند هیل» انتخاب کرد؛ جایی که شرکتهای سرمایهگذاری سیلیکون ولی در آنجا دفاتر مختلفی داشتند.
مذاکرات و جلسات گاه به گاهی که در حاشیههای مشترک این دفاتر کاری برگزار میشد، منجر به برقراری روابطی شد که به اوراکل برای تبدیل شدن به یک شرکت سهامی عامل موفق کمک کرد. این درس ساده است: به سرنوشت کمک کنید تا با ایجاد اطمینان در شما به اینکه در مکان و زمانی درست قرار دارید، شما را خوشبخت و موفق کند.
اهمیت زیاد هویت یک برند برای موفقیت
وقتی که لری الیسون را دیدم، شرکتش با نام Software Development Laboratories شناخته میشد که با منابع مالی اولیه آنکه مربوط به قراردادی است که برای برنامهریزی سیستمهای شرکت Amdahl Corporation بسته بودند.
در سال ۱۹۷۹ و بعد از توسعه نسخه اولیه دیتابیس SQL این شرکت نامش را به Relational Software, Inc تغییر داد که با اهداف تکنولوژیک این شرکت هماهنگ بود.
در سال ۱۹۸۳ شرکت RSI نامش را به Oracle Systems Corporation تغییر داد تا قرابت بیشتری با محصول پرچمدار این شرکت یعنی Oracle Database داشته باشد. هر محصولی که بعد از آن تولید شد نام برند اوراکل را با خود داشت. اگرچه توسعهدهندگان محصول تمایل داشتند تا ابداعاتشان را با نامهای مشخص ارائه کنند، اما بررسیها نشان داد که پنج محصول با نامهای یکسان سر و صدای بیشتری در بازار ایجاد میکنند تا پنج محصول با پنج نام متفاوت.
حرفهایگری در مدیریت
در دهه ۷۰ و ۸۰ من با برنامهنویسانی آشنا شده بودم که از موهای بلند، شلوارهای جین پاره رها بوده و به استانداردهای حرفهای برای مشتریان ما نمیخندیدند.
ما آنها را از نظرها پنهان نگه داشتیم و حرفهای بیمنطق زیادی درباره آنها میشنیدیم، چون آنها با استعداد و باهوش بودند. من از رفتار خوشایند لری الیسون و برنامهنویسان خوشپوش و حرفهای شرکتش درس گرفتم.
اوراکل یک محیط کاملا تکنیکی و حرفهای را ایجاد کرده بود. حتی برنامهنویسانی که از خانه با این شرکت همکاری میکردند از آخرین تجهیزات و خطوط تلفن بسیار پرسرعت بهره میبردند. در مقابل لری الیسون از آنها توقع رفتار حرفهای و کار با پشتکار داشت.
در واقع شما باید استعدادها و نیروهای باهوشی را که در اختیار دارید مدیریت کنید، نه آنها. بهترین ابزارها را در اختیارشان بگذارید، به آنها احترام بگذارید و سپس از آنها توقع رفتار حرفهای داشته باشید.
انتظار برتری داشته باشید و هر کسی را که هماهنگ نیست، جریمه کنید
لری الیسون همیشه درباره تبلیغات به یک اصل عقیده داشت: «بادام زمینی بدهید تا میمونها را داشته باشید.»
مردم به دنبال فرصتی برای کار در شرکت اوراکل بودند و من بارها شاهد بودم که الیسون افرادی را که با استانداردهای کاری اوراکل هماهنگ نمیشدند، جریمه میکرد. در واقع اگر کسی میتوانست در اوراکل و با استانداردهای خاص آن کار کند، میتوانست ثروتمند بشود و در غیر این صورت باید آنجا را ترک میکرد. بنابراین بهتر است با سختگیری استخدام کنید اما به سرعت نیروهای خاطی را جریمه کنید.
پوشش برای موفقیت
لری الیسون از خودروی اصلی شرکتش کاملا راضی بود اما اعضای هیاتمدیره راضی نبودند. وقتی لری الیسون من را با خودروی لوکس جدیدش به گردش برد، توضیح داد که چرا خودروی خودش را ارتقا داده است.
او میگفت: «اعضای هیاتمدیره به من گفتند که ما در حال مرتب کردن و آراستن اوراکل هستیم تا به یکی از شرکتهای فهرست پانصد شرکت برتر جهان در مجله فورچون تبدیل شود. آنها گفتند لازم است برای این کار تصویری موفق را نشان بدهیم. به این ترتیب بود که از آن زمان سعی کردم شلوار جین بهتری هم بپوشم.»
من یاد این جمله افتادم که اگر میخواهی یک بوفالو را شکار کنی، باید مثل یک بوفالو لباس بپوشی.
کارمندانتان را روی دیدگاه متمرکز کنید تا رقابتهای امروزی
در آن زمان لری الیسون متوجه شد که کارمندانش رقابتهای نزدیکی را دنبال میکنند. او به زور آنها را مجبور کرد تا تمرکزشان را روی چشمانداز بلندمدت اوراکل بگذارند. این دیدگاه بسیار ساده بود؛ نسخهای از اوراکل باید روی هر برندی از کامپیوتر در هر کسبوکاری باشد.
تنها محدودیت عملی برای رشد، توانایی شما برای تحت کنترل ماندن است
تجارت اوراکل در طول ۱۳ سال دو برابر شد. لری الیسون یک واکنش ساده داشت وقتی از او درباره عدم امکان دو برابر شدن شرکتش از نظر ریاضی پرسیده شد.
او گفت: «چه چیزی را میخواهید انجام بدهیم، رشدمان را به عقب بازگردانیم؟» در واقع باید همزمان با کنترل همه چیز، برای ادامه روند رشد هم تلاش کرد.
ارزش واقعی مشتریانتان از شما میآید
من بارها الیسون را درباره اینکه نسخههای اولیه دیتابیس اوراکل کار نمیکند، اذیت میکردم و میگفتم: «شما میخواهید یک محصول کامل را ارائه بدهید، درحالیکه با این کار مشتریانتان را از دست میدهید.»
اما چیزی که در آن زمان به آن توجه نمیکردم این بود که اغلب مشتریان این دیتابیس را نصب میکنند تا خودشان را برای برنامههای آینده آماده کنند. منابع اوراکل روی استانداردهای این شرکت متمرکز شده بودند تا با هر برند و هر مدل کامپیوتری هماهنگ شود. اوراکل هم بهتدریج محصولش را تکمیل میکرد.