در قرآن و روایات بر حرمت نهادن بر والدین اهمیت خاصی قرار داده شده است و این آموزهها در جامعه ما مشهور و از واضحات است؛ در اینجا می خواهیم به خطری که از ناحیه والدین ممکن است متوجه ما بشود بپردازیم که در حقیقت نگاهی دقیق تر به آیات قرآنی است و شامل هشداری الهی به فرزندان در افراط در اطاعت و نیز به والدین در حیطه فرمان ها است.
به نظر میآید مشهورترین توصیهای که شنیده باشیم، همانا نیکی کردن به والدین باشد.
این توصیه، البته ریشهای قرآنی دارد و در آیه 15 لقمان و 8 عنکبوت به آن توصیه شده است:
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (عنکبوت 8)
اگر پدر و مادر کوشیدند که آنچه را که به آن علم نداری، شریک من کنی از آن دو اطاعت نکن و به خوبی در دنیا با آنها معاشرت کن.
اندکی راجع به کلمات موجود در این آیه توضیح میدهیم:
وَصَّیْنَا:
توصیه کردیم. این کلمه به معنای سفارش های کم اهمیت نیست زیرا خدا سفارش های مهم را هم با همین کلمه بیان کرده است.
حُسْناً:
خوبی به همراه زیبایی، حسن نامیده میشود. به عبارت دیگر متناسب سخن گفتن و رفتار کردن حسن است.
إِنْ جاهَداکَ:
اگر آن دو بکوشند. از ریشه مجاهده به معنای کوشیدن و پیگیر جدّی بودن.
ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ:
آن چیزهایی که به آن علم نداری یعنی درستی آن را نمیفهمی فقط تحت جوّ والدین یا جامعه انجامش میدهی.
هشداری برای مطیعان
این آیات شامل چند بخش است و در ابتدا توصیه به احسان به والدین شده است.
در اینجا میخواهیم تمرکز خود را بر بخش دوم همین آیات معطوف کنیم که در حقیقت نوعی هشدار در نحوه اطاعت از والدین است.
قرآن به ما هشدار میدهد که مراقب خطر والدین نیز باشیم. این خطر حتمی نیست اما ممکن است برخی والدین به طور جدی همت کنند تا ما گفتار و رفتاری مشرکانه صورت دهیم.
جمله "من مأمورم و معذور" فقط برای دلخوشی دنیا کاربرد دارد و در آخرت ما در مقابل دستورات نادرست فرمانروایان و بزرگان خود نیز مسئول هستیم و در دنیا موظفیم از دستورهای حرام یا نابخردانه حتی الامکان سرپیچی کنیم تا شریک ظلم ظالمان نباشیم زیرا در قیامت هم ظالمان مسئولند و هم کسانی که فرمانبردار ظالمان بودهاند
به عبارت دیگر در کنار توصیه به احسان، قرآن به ما بیدارباشی میدهد که نیکی کردن را با اطاعت بیچون و چرا اشتباه نگیریم.
گاه والدین به رسوماتی خو گرفته که هیچ مبنای عقلی و شرعی ندارد و ما را هم به همان دعوت میکنند یا برخی عقاید قومی یا فرقهای را که هیچ مبنای درستی ندارد به خورد ما میدهند. ممکن است به ناحق با کسی دشمنی کنند و از ما هم بخواهند چنین کنیم یا ما را به اصرار به مسافرت یا تحصیلاتی بفرستند که میدانیم برای ما بیفایده است یا برگهای را امضاء کنیم که خودمان به نادرستی آن علم داریم و همه اینها مثال هایی برای "ما لیس لک به علم" است.
در ارتباط این دو آیه مطالب زیادی فهمیده میشود که برخی از آنها عبارتند از:
1- توصیه اصلی قرآن احسان به والدین است نه اطاعت بیچون و چرا از والدین.
2- خدا دوست دارد رفتار ما با والدین متناسب و زیبا بوده و به تعبیر قرآن "حُسن" باشد.
3- دامنه شرک بسیار وسیع تر از بتپرستی است بلکه مصادیق بسیاری دارد.
4- خدا از ما میخواهد به کارهایی که میکنیم و به دستورهایی که اطاعت میکنیم علم داشته باشیم یعنی درستی آن را بدانیم و بتوانیم در مقابل خدا مسئولیت آن را بپذیریم.
5- به طور کلی قبل از اطاعت کردن از هر کسی باید دقت کنیم که این کار از روی فهم و با بینش به درستی فرمان ها باشد.
6- ممکن است والدین تلاش جدی برای شرک ما کنند، بنابراین اطاعت بیچون و چرا در همه موارد، کار خطرناکی است.
7- اطاعت نکردن در امور شرک آمیز، به معنای بیحرمتی نیست. باید همواره به والدین احسان کرد و به شکل پسندیده با آنها معاشرت کرد.
8- عدهای از فرزندان ممکن است در سهل انگاری ها و تنبلیها و بیمسئولیتیهای خود، این آیه قرآن را ابزار دست خود قرار دهند.
خطر سوء استفاده از آیات قرآن همیشه و همهجا بوده و هست.
9- اگر پدر و مادر هستیم بدانیم که این خطر برای ما بسیار است که با دستورهای نابخردانه خود سبب مشرک شدن فرزندان شویم.
10- ممکن است تنها یک قسمت از آیات قرآنی مشهور شده باشد، بنابراین لازم است آیاتی را که میشنویم به صورت کامل از قرآن پیدا کنیم و بخوانیم.
در کنار توصیه به احسان، قرآن به ما بیدارباشی میدهد که نیکی کردن را با اطاعت بیچون و چرا اشتباه نگیریم.
قبل از هر گونه اطاعت کردن باید مبنای آن را در نظر بگیریم.
دقت در نحوه اطاعت کردن، فقط مختص به والدین نیست. خدا بسیار حساس است که حتی بزرگان فامیل و قوم به خاطر سن و سالشان یا به خاطر ارج و احترامشان به شکل کورکورانه اطاعت نشوند.
قرآن درباره حال برخی ناسپاسان فرموده است که در حال عذاب الهی میگویند: ما از رۆسا و بزرگانمان اطاعت کردیم، در نتیجه گمراهمان کردند. (احزاب، 67)
از قرآن میآموزیم که اطاعت فقط مختص خدا و رسول و جانشینان رسول است؛ یعنی اطاعت های ما از هر کس که باشد، باید بر محور خدا و رسول بوده و نباید خلاف حق باشد.
از اینجا میفهمیم که جمله "من مأمورم و معذور" فقط برای دلخوشی دنیا کاربرد دارد و در آخرت ما در مقابل دستورات نادرست فرمانروایان و بزرگان خود نیز مسئول هستیم و در دنیا موظفیم از دستورهای حرام یا نابخردانه حتی الامکان سرپیچی کنیم تا شریک ظلم ظالمان نباشیم زیرا در قیامت هم ظالمان مسئولند و هم کسانی که فرمانبردار ظالمان بودهاند.
اطاعت نکردن به معنای خشونت نیست
برای اطاعت نکردن از ظلم، نیاز به بیادبی یا خشونت نیست، بلکه باید برنامه ریزی و تفکر کنیم که به زیباترین وجهی خود را از خطر شرک دور نگه داریم؛ زیرا قرآن به ما آموخته است که به بهترین وجه بدیها را از خود دور کنیم:
ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُون(سوره مومنون، آیه 96)
بنابراین نحوه سرپیچی کردن از دستورهای ظالمانه نیازمند فهم درست و دین شناسی است. مثلاً درباره والدین باید همواره مراقب حُسن رفتار و گفتار باشیم.
در عرصه جامعه گاه نیازمند به دوری کردن از مناصب هستیم و گاه نیازمند به سکوت معترضانه و برای فهم و فقاهت در این باره منبع عظیمی از گفتار و کردار اهل بیت در اختیار داریم که نحوه زندگی در دوران ظالمانه را به ما آموزش دادهاند.