درباره اینکه در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از مجموعه وحی الهی به چه نام مشخصی یاد میشده، سخن قطعی و روشنی در دست نیست. چه، هنوز باب وحی مسدود نشده و تدوین قرآن کامل نگردیده بود.البته در همان آیات صدر نزول، کلمه "قرآن" نازل گردیده و این نام بر تمام یا بخشی از کلام الهی یا هر دو اطلاق میگشت.
اما نام های دیگری همچون کتاب، ذکر، فرقان و ... از نامهای بسیار مذکور در قرآن بودند.بنابراین نام رایجِ مشخصی که همه در آن زمان بر آن اتفاق نظر داشته باشند، بازگو نشده است.
اولین نام پس از رحلت رسول مکرم(صلی الله علیه و آله)
از فحوای عبارات، احادیث و اخبار چنین فهمیده میشود که نام اولی که پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر مجموعه آیات الهی نهادهاند ظاهراً "مصحف" بوده است. این کلمه به همین صورت در قرآن مجید نیامده است اما هم ریشه آن "صُحُف" هشت بار ذکر گردیده است.[نجم/36، عبس/13، اعلی/18 و 19، طه/133، تکویر/10، مدثر/52، بینه/2.]
صُحُف جمع صحیفه است و صحیفه چیزی است که گسترده و گشاده باشد. به همین دلیل صحفهای را که بر آن مینویسند صحیفه گویند. صحف و صحیفه از کلمات رایج عربی پیش از اسلام است. مصحف مجموعه صحیفههای نوشته شده است که بین دو جلد قرار گرفته باشد، گر چه گاهی هم صحف همین معنی را میدهد.
نام اصلی و نامهای غالبیِ قرآن
نام اصلی این کتاب آسمانی، "القرآن" است؛ همان نامی که خدای متعال خود برای آن معین فرمود و اسم عَلَم میباشد، نه آنکه رهاورد غلبه استعمال و به اصطلاح، از باب عَلَمِ به غلبه باشد.چون قرآن پیروانش را به نجات و خلاص از بدبختیها میكشاند فرقان خوانده شده است. هم چنان كه در آیه كریمه "إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً"؛ "اگر پرهیزكار شوید براى شما فرج و گشایشى خواهد بود" آمده است.در قرآن و روایات، هرگاه خواسته شده که از قرآن، صرفا به صورت مسند الیه یاد شود، بیشتر از این نام ذکر شده است و در مجموع، هیچ نامی به اندازه این نام، بر قرآن اطلاق نشده است.
علاوه بر این "القرآن" نام اختصاصی قرآن است و کتابهای آسمانی دیگر، معمولاً به آن نامیده نمیشود. تنها در یک مورد، از تورات به قرآن تعبیر شده است و آن نیز از باب مجاز و برای اِشعار به اینکه نکوهش و تهدیدی که موتجه مقتسمان تورات بوده، شامل مقتسمان قرآن نیز میشود.سایر عناوینی که برای قرآن به کار میروند همگی، نخست به عنوان صفت، درباره قرآن به کار رفتهاند؛ حال یا حیثیت و کاربرد وصفی هم چنان ادامه یافته است و یا در اثر کثرت استعمال، از صفات غالبیِ قرآن درآمدهاند و حیثیت اسمی یافتهاند.اگر صفتی باقی مانده باشد، از صفات قرآن شمرده میشود و اگر حیثیت اسمی یافته باشد، عَلَمِ به غلبه محسوب میشود.
معنای برخی از مهمترین نامهای قرآن
قرآن
كلمه "قرآن" از نظر لغت به معناى قرائت است و به قول ابن عباس مصدر «قرأت» یعنى خواندم میباشد و قتاده آن را مصدر "قرأت الشیء" یعنى بعضى از آن چیز را به بعض دیگر جمع و ضمیمه كردهام میداند.همان طور كه "نوشته شده" را "كتاب" و حساب شده را "حساب" میگویند در آنجا نیز خوانده شده را به نام خواندن (قرآن) نامیدهاند.
كتاب
كتاب به معناى جمع است همان طور كه میگویند "كتبت السقاء"، "مشک را جمع كردم" وقتى كه آن را با درفش به هم بدوزند و جمع كنند.
فرقان
به قول ابن عباس چون قرآن با دلیلهاى محكمش حق را از باطل جدا میكند به اسم "فرقان" نامیده شده است.
بعضى دیگر میگویند چون قرآن پیروانش را به نجات و خلاص از بدبختیها میكشاند فرقان خوانده شده است. هم چنان كه در آیه كریمه "إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً "؛ "اگر پرهیزكار شوید براى شما فرج و گشایشى خواهد بود" (انفال/29) آمده است.
ذكر
در قرآن آمده است: "إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ " (حجر/9). تعبیر از قرآن به "ذكر" ممكن است به دو مناسبت باشد:
1ـ این كتاب یادآورى خدا است به بندگان نسبت به فرایض و احكام.
2ـ قرآن شرف و افتخاریست براى كسى كه بدان ایمان آورد.
تعداد نامهای قرآن
در تعداد نامهای قرآن اختلاف آشکاری بین مفسران و عالمان وجود دارد.
به عنوان نمونه مرحوم طبری در مجمع البیان چهار نام برای قرآن ذکر کرده است.
ابن تیمیه 47 نام از نامهای مذکور در قرآن را برشمرده و شیذله در البرهان 55 نام برایش استخراج میکند.
كلمه "قرآن" از نظر لغت به معناى قرائت است و به قول ابن عباس مصدر «قرأت» یعنى خواندم میباشد و قتاده آن را مصدر "قرأت الشیء" یعنى بعضى از آن چیز را به بعض دیگر جمع و ضمیمه كردهام میداند.این اختلاف بیش از آنکه ریشه در مبانی و نوع استنباطات علمی داشته باشد، صوری بوده و از اختلاف در معانی اصطلاحات مربوط برمیخیزد؛ زیرا هر دسته، بر پایه معنا و اصطلاحی خاص، به شمارش نامها و صفات قرآن پرداختهاند.
پس تفاوت مشهود در شمارگان نامهای قرآن، تماماً مربوط به اختلاف نظر حقیقی در تعداد آنها نیست.نامهای قرآن، از نظر تعداد و الفاظ محدود و توقیفی نیستند. هر نامی که قابل انتزاع از یکی از ابعاد قرآن و نمودار جهتی از برجستگیهایش باشد، میتوان از نامهای قرآن محسوب گردد؛ خواه در قرآن و احادیث آمده باشد و یا نه؛ زیرا کنه حقیقت این کتاب، در محدوده وصف و احاطه چند ده نام نمیگنجد.
البته این سخن به معنای توصیه به افتادن در وادی جعل نامها و صفات جدید برای قرآن نیست؛ زیرا کاری است بیضرورت و لغزش خیز و چه بسا به وضع نامها و صفاتی نامتناسب با حرمت و کرامت قرآن و نامنطبق بر حقیقت قرآن بینجامد.
نتیجه
برای قرآن نام و صفات گوناگونی برشمردهاند و در تعداد این اسامی به دلیل اختلاف در معانی اصطلاحات، اختلاف نظرهایی جدی وجود دارد و از چهار تا پنجاه و اندی نام برای قرآن ذکر کردهاند.اسامی قرآن از آن جهت که هر یک به بُعدی خاص از این کتاب آسمانی دلالت دارند توقیفی نمیباشند. لکن این به دلیل سهل گرفتن این وادی و قرار دادن نامهایی از جانب خود برای قرآن نیست.اولین نامی که پس از رحلت نبی مکرم(صلی الله علیه و آله) بر کتاب آسمانی ایشان نهادند "مصحف" بود. لکن متداول ترین نام برای آن "قرآن" میباشد.