ندا نیک روش چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰

خداوند تبارک و تعالی به هر کدام از زنان و مردان توانمندی هایی داده است و بر اساس این توانمندی ها حقوق و تکالیف متقابلی را میان آنان برقرار نموده است.

هم چنین خداوند متعال به اقتضای حکمت خویش برخی از توانمندی های مردان را بر زنان فزونی داده، و بر اساس این برتری مسئولیت خانواده را به او واگذار نموده است.

اگر با نگاهی دقیق به مسئله نگاه شود خواهیم دید این برتری موجب پیدایش یک وظیفه برای مرد شده است تا به واسطه آن بتواند خانواده را مدیریت کند. نه یک امتیاز که به واسطه آن تحکم نموده و یا موجب فخرفروشی گردد.

مطرح نمودن برتری مردان نسبت به زنان در قرآن

موضوع تفضیل یا برتری انسان ها نسبت به یکدیگر به اشکال و مناسبت های مختلف در برخی آیات قرآن کریم وارد شده است که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره نمود.

1. برتری انسان ها نسبت به سایر خلائق:

"به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکب‌هایی که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمت های پاکیزه روزی بخشیدیم، و آنان را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری کامل دادیم".

2. برتری برخی انسان ها نسبت به یکدیگر:

"و خدا برخی از شما را در رزق و روزی بر برخی فزونی داده است ...".

3. برتری قومی بر قوم دیگر:

"ای پسران اسرائیل به یاد آرید نعمت مرا که به شما دادم (و بیاد آورید) که شما را بر مردم برتری دادم".


4. برتری پیامبران نسبت به یکدیگر:

"آن پیامبران، بعضی را بر بعضی برتری دادیم، از آنها کسی بود که خدا با او سخن گفت، و بعضی را مرتبه ‌هایی بالا برد، و عیسی پسر مریم را معجزه‌ها دادیم و با روح القدس تأییدش کردیم".

5. برتری مرد بر زن:

"مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است، و از آن جهت که از مال خود نفقه می‌دهند، بر زنان تسلط دارند".
او رئیس خانواده است؛ یعنی حق دارد در حدود مصالح خانوادگی امر و نهی کند، ولی حق زورگویی ندارد؛ یعنی حق ندارد برخلاف مصالح خانوادگی رفتار کند

6. برتری مۆمنان نسبت به هم:

"و برای هر کدام از آنها درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام داده‌اند، تا خداوند کارهایشان را بی‌ کم و کاست به آنان تحویل دهد و به آنها هیچ ستمی نخواهد شد".

جای هیچ شک و تردیدی نیست که خداوند بر اساس اراده حکیمانه خود برخی از افراد را در ویژگی هایی بر سایرین برتری داده است، ولی لازم است بدانیم برتری هایی که خداوند به برخی افراد عنایت فرموده است، گاه جنبه مادی دارد؛ مانند برتری انسان ها نسبت به سایر مخلوقات در رزق، و گاهی نیز جهاتی معنوی است؛ مانند نعمت هدایت پیامبران نسبت به سایر انسان ها. گاه منظور از این درجات و تفضیل ها برتری در دنیا و گاهی نیز تفضیل در آخرت می باشد.

تفضیل مردان نسبت به زنان

دیگر سخن آن که خداوند در تفضیل مردان نسبت به زنان و سپردن مسئولیت به آنان، آنها را به حال خود رها ننموده، بلکه به طور مکرّر، تعالیم حقوقی و اخلاقی همسرداری و چگونگی تعامل با زنان را به مردان توصیه نموده تا با توجه دادن آنها نسبت به حقوق زنان بتوانند بر اساس این تعالیم فضای عادلانه و اخلاقی را به دور از منیّت و یک جانبه نگری پایه ریزی نمایند.قرآن کریم در این راستا؛ یعنی چگونگی تعامل مردان با زنان با توجه به حقوقی که از آن بهره مندند به چند اصل اشاره دارد.

1. رفتار بر اساس قسط و عدل:

اصل قانون گذاری در اسلام بر اساس قسط و عدل پایه گذاری شده است. (نساء، 135) دین مبین اسلام در تمام عرصه های زندگی اعم از امور حکومتی یا اجتماعی، انسان ها را به رعایت عدل توصیه نموده است. (اعراف، 29)

مدیریت مرد  در خانواده نیز که جزئی از مدیریت و حاکمیت گسترده در جامعه و در مقیاس کوچک تر از آن می باشد، بر همین اساس شکل گرفته است؛ یعنی مرد علاوه بر مسئولیت ایجاد نظم و هماهنگی لازم از جهات مختلف در کانون خانواده، مجری عدالت نیز به شمار می آید.در واقع مرد حق حکومت دارد، ولی حق تحکّم ندارد؛ حکومت (در اسلام)؛ یعنی اداره امور بر اساس عدالت و تحکّم یعنی زورگویی نمودن، اسلام به مرد حق زور گویی نداده است، بلکه حق حکومت را به او سپرده است که وظیفه ای بیش نیست تا بر اساس آن به مشیت امور خانواده در جهات مقتضی عمل نماید.او رئیس خانواده است؛ یعنی حق دارد در حدود مصالح خانوادگی امر و نهی کند، ولی حق زورگویی ندارد؛ یعنی حق ندارد برخلاف مصالح خانوادگی رفتار کند.بر این اساس سرپرستی مرد بر مدار عدالت و رضایت خداوند مجاز می باشد. در بسیاری از آیات به پرهیز از ظلم و رفتار بر اساس رسوم جاهلیت نسبت به زنان و ادای حقوق آنان پرداخته شده است. (نساء، 19)

2. رعایت اصل معروف:

قرآن کریم در آیات متعدد و به مناسبت های مختلف مسئله معروف را یادآور شده و هریک از زن و مرد را به رعایت این اصل توصیه نموده است.با بررسی آیات مرتبط با اصل معروف در قرآن کریم با آیاتی مواجه می شویم که در آن از چگونگی تعامل مردان با زنان در جنبه های مختلف زندگی سخن به میان آمده است.از آن جمله در اموری نظیر ازدواج، طلاق (بقره، 231)، معاشرت (نساء، 19)، ادای حقوق مالی آنان؛ مانند مهریه (بقره، 236)، شیر دادن به نوزاد (بقره، 233) و... رفتار بر اساس معروف و ستم نکردن را به مردان توجه داده است.بر این اساس مرد خارج از اصل معروف حق تحکم و تحمیل نظرات خود را بر زن ندارد.خداوند در تفضیل مردان نسبت به زنان و سپردن مسئولیت به آنان، آنها را به حال خود رها ننموده، بلکه به طور مکرّر، تعالیم حقوقی و اخلاقی همسرداری و چگونگی تعامل با زنان را به مردان توصیه نموده تا با توجه دادن آنها نسبت به حقوق زنان بتوانند بر اساس این تعالیم فضای عادلانه و اخلاقی را به دور از منیّت و یک جانبه نگری پایه ریزی نمایند.بنابراین معاشرت با زنان بر اساس معروف؛ یعنی بر وفق عدالت و انصاف رفتار نمودن است (تفسیر صافی، ج 1) و به تعبیر دیگر همزیستی مطابق فرمان خداوند که ادای حقوق زن در آن باشد.3. اصل مودت و رحمت:حاکمیت مرد باید به دور از هرگونه زورمداری و بر اساس مودت  و رحمت باشد.

قرآن در این زمینه می فرماید: "و از نشانه‌های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند". (روم،21)حسن سلوک و رفتار شایسته مرد بر اساس مودت اساسی ترین عامل در تأثیر پذیری همسر است.قوامیت مردان بر زنان در خانواده از نگاه قرآن چه توجیهی دارد؟

قوامیت مردان بر زنان در آیه 34 سوره نساء، "

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء" به معنای سلطه، زورگویی و اجحاف مردان نسبت به زنان نیست، بلکه همان گونه که لغت شناسان و به تبع آنان بیشتر مفسران گفته اند، واژه ی "قوام" به معنای سرپرستی، کارپردازی و نگهبانی است.

از آن جا که خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است، طبیعی است که – مانند یک اجتماع بزرگ – رهبری و سرپرستی واحدی را می طلبد.

بنابراین، این مسئولیت به جهاتی و به لحاظ خصوصیاتی که در مردان وجود دارد،- نظیر:

1. غلبه ی قدرت تفکر مرد بر نیروی عاطفه و احساسات او.

2. داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر در جهت دفاع از حریم خانواده.

3. تعهد مالی در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداخت هزینه های زندگی -، به عهده ی مرد گذاشته شده است.

قرآن کریم، قوامیت را تنها در دایره ی عدالت و رضای خدا مجاز می داند و در پیشگاه خدای متعال، تنها ملاک و معیار برتری تقواست، نه جنسیت.

در فرهنگ قرآن قوامیت مرد، کوچک ترین زمینه ای را برای تسلط، استبداد و تعدی باقی نمی گذارد. این توهم که آیه ی فوق زمینه ی تعدی و تسلط مردان بر زنان را باعث می شود، شاید به جهت عدم تبیین معنای قوام در تحقیقات و پژوهش های قرآنی باشد.



شارژ سریع موبایل