سمانه ربانی پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۵

امروزه در جامعه ای که در آن رفت و آمد می کنیم و مشغول کار و زندگی هستیم؛ به افرادی بر می خوریم که از لحاظ اقتصادی در رفاه هستند و انسان های متمولی به شمار می روند. این انسان ها به مرور زمان و تغییر سبک زندگی، بسیار تغییر کرده اند و مدل زندگیشان گاهی بسیار غیر قابل باور شده است.

در جامعه امروز به علت نبود پایه های اقتصادی درست، صنعت و تولید قوی، عدم وجود شایسته سالاری و تورم زیاد بسیاری افراد در سطحی معمولی، عادی و با درآمدی مکفی، مشغول گذران زندگی هستند و عده ای هم که تعدادشان این روزها کم نیست؛ مرفه و با درآمدهای نجومی زندگی می کنند.

در میان افراد دسته ی دوم، عده ای قطعاً و یقیناً وجود دارند که نه با زحمت و تلاش، بلکه از راه های ناصحیح و بدون هیچ تلاشی کسب درآمد می کنند. البته باید گفت که همیشه تنها حلال بودن مال بدست آمده مهم نیست، باید غیر از حلال بودن طیب هم باشد. (یَا أَیُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ) (بقره/ 168).

سبک زندگی افراد متمول جامعه ی امروز ما حال با هرطور درآمدی و از هر راه و روشی؛ خواه این افراد به ظاهر متدین و دین مدار باشند و خواه نباشند؛ بسیار دیدنی است.

 

رمز خوشی ها و ناخوشی های زندگی چیست؟!

 

دیدنی نه از این باب که درست است و مو لای درز آن نمی رود؛ بلکه دیدنی از آن جهت که معلوم نیست این سبک از کجا آمده است و پایه و اساسش چیست.

در میان مرفهین افرادی را می بینیم که در تعریف جامعه، متدین و به قول معروف حزب اللّهی هستند؛ ولی در تعریف دینی متدین محسوب نمی شوند.

این افراد ملاک های دینی ندارند و در جهلی فرو رفته اند که خود از آن بی خبرند. دین و نظاره کردن این افراد بسیار دردناک است و ناراحت کننده، زیرا چون در عرف و دید جامعه این افراد نشان دینداری دارند؛ عملکردشان قطعاً به پای دین گذاشته می شود.

این گونه افراد باید بسیار مراقب رفتار و عملکردشان باشند زیرا بازخواستشان سنگین تر است. این ها رنگ و بوی دین را دارند؛ تنها نباید به ظاهر اکتفا کنند و نماز و روزه را نشان دینداری و برتری خود بدانند؛ باید سبک و سیره ی زندگیشان مناسبات دینی، علوی و فاطمی داشته باشد.

آدمی باید یا مردانه دین دار و دین مدار باشد یا مردانه دین گریز. گاه در میان افراد متمول تعبیر "داریم، خرج می کنیم؛ پول و مال خودمان است و هرجور دوست داشته باشیم استفاده می کنیم." را می شنویم. این حرف تکیه گاهش کدام فکر و اندیشه است را نمی دانیم. ولی خوب می دانیم که این تعبیر را در هیچ جای دین نمی توان پیدا کرد.

رهبر معظم انقلاب در روز اول عید نوروز سال 88 در میان زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا در مورد اسراف و الگوی غلط مصرف در جامعه سخنانی گران ارج بیان کردند.

ایشان فرمودند: پول و ثروتی که می تواند تولید و صنعت جامعه را به جلو سوق دهد، ثروت ملی را افزون کند، به فقرا کمک کند؛ خرج هوس های چشم و گوش و میل افراد جامعه شده است و ...

کلام ایشان دینی، منطقی و درست است. ما انسان ها به تنهایی زندگی نمی کنیم که هر طور خواستیم عمل کنیم؛ بلکه در اجتماعات کوچک و بزرگ زیست می کنیم و با دیگر افراد پیوند و ارتباط داریم.

عملکرد و طرز فکر و زندگی ما بر کل اجتماع اثر می گذارد. ما در قبال کل جامعه مسئول هستیم و باید مراقب خودمان باشیم. حکمت و تدبیر خداوند بر این بوده افراد جامعه با هم پیوند برقرار کرده تا به سمت جلو حرکت کند و ایست نداشته باشد. باید افراد جامعه به هم متصل باشند تا جامعه پیشرفت کند.

اینکه همواره، در طول تاریخ و در همه ی جوامع عده ای متمول و عده ای کم درآمد و فرو دست وجود داشتند و در کنار هم زیست می کرده اند به این علت بوده است که افراد مرفه و متمول و سرمایه دار به قشر پایین تر کمک و یاری کنند تا مساوی شوند. (وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّی رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَیْمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ یَجْحَدُونَ) (نحل/ 71)

طبق این آیه برتری عده ای بر عده ی دیگر در مال و ثروت و رزق و روزی به این علت است که بین آن ها پیوند برقرار شود تا مساوی و هم سطح شوند.

این نکته ی مهمی است که مال و ثروتی که خدا به عده ای عطا می کند؛ مال خودش نیست که هر طور خواست مصرف وریخت و پاش کند. خودش را جدای دیگر افراد جامعه ببیند و اهمیتی به فرو دستان و ضعیفان ندهد. بلکه مال و ثروت را خداوند باری تعالی به او داده و اگر لحظه ای اراده کند، قطعاً از او خواهد گرفت و او از دستش کاری بر نمی آید.

خداوند مال را برای قوام و قیام مردم قرار داده است و قوام مردم به پیوند آن ها با یکدیگر است. پس مال و ثروت در جامعه تنها برای برقراری پیوند است نه فخر فروختن و هر روز فاصله ی طبقاتی را زیاد کردن. (وَلاَ تُوْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِیَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا) (نساء/5)

مالی که باعث قیام است باید به جایش مصرف گردد؛ و اگر در جای نامناسب هزینه گردد قطعاً کفر نعمت است.

در سوره ی نور/33 آنجا که عبد مکاتب را بیان می کند چنین می گوید: (... وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاكُمْ ...) خداوند به مولی امر کرده است که اگر در آزادی و مستقل شدن برده و عبد خود خیری را دیدی از مالی که خداوند به تو عطا کرده به او بده.

صریح آیه این است که مال در واقع و حقیقتاً از آن خداوند است. باید مال خداوند که به امانت در دست ماست طوری مصرف گردد که او راضی باشد تا باعث ازدیاد آن شود. باید انفاق کرد.

انفاق هم حتماً این نیست که کمک به فقیری باشد بلکه باید انفاق در راستای حکومت و نظام باشد. باید به جای مصارف بیجای مهمانی، مسافرت های بیش از حد، عروسی ها، ولخرجی ها و ... پول، وارد چرخه ی اقتصادی و تولیدی جامعه شود که این کار، هم کمک به اقشار فرو دست است و هم انفاق به نظام اسلامی.

 

نتیجه گیری:

یادمان بماند که اگر فرد متمولی و به قول معروف بچه پولداری دیدیم که زندگی اش ربطی به دین نداشت حسرت نخوریم. زیرا آن پول و ثروت نعمت برای او محسوب نمی شود. بدانیم که مالمان برای خودمان نیست بلکه خداوند برای اندک مدتی در دست ما قرار داده تا در جایش مصرف کنیم.

در آخر نیز بدانیم؛ هر که بامش بیش برفش بیشتر.



شارژ سریع موبایل