سعیده حقیق پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۵

قرآن بارها مى فرماید: به منطق و حقّ فكر كنید، نه به تعداد نفرات و تعبیراتى از قبیل: اكثرهم لا یعملون، اكثرهم فاسقون، اكثرهم كاذبون را به كار برده است. قرآن مى فرماید: هر گامى و كلامى باید بر اساس بصیرت باشد: ادعُوا إلَی اللهِ عَلی بَصیرَهٍ أنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی(یوسف / 108)

بصیرت واژه ای عربی است که در لغت به معنای علم، عبرت و حجت و در(جوهری، صحاح اللغه)(فراهیدی، العین، 118/7) (ابن منظور، لسان العرب، 4 / 65، ماده بصر) فرهنگ قرآنی به معنای رویت قلبی و ادراک باطنی است. جمع بین این معانی (یوسف: 108 و قیامت: 14 واژه بصیرت؛ آل عمران: 13 و نور: 44 و ص: 45 و حشر: 2 واژه صاحبان بصیرت) (قرشی، قاموس قرآن، ماده (بصر)؛ راغب اصفهانی، المفردات، 49؛ علامه طباطبایی رحمهم الله، المیزان،20 / 107) هم ممکن است.

بصیرت، نوعی عبرت و عبور کردن از ظاهر به باطن است. (قاموس قرآن، 1 / 195)

تعریف بصیرت دینی

بصیرت دینی (یعنی بصیرتی که دین معرِّف آن است و در پرتو دین برای اشخاص حاصل می شود) با علم متفاوت است اما علم زمینه ساز چنین بصیرتی است؛ گرچه هر انسانی می تواند از راه های عقل، تجربه دینی و شهود عرفانی نیز بصیرت پیدا کند ولی هیچ گاه عقلانیت اعتدالی، در کسب بصیرت از انبیاء و اولیاء الهی بی نیاز نیست. (خسروپناه، کلام جدید))

امام علی علیه السلام در توصیف علمای ربانی می فرماید: هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَی حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ اینها(نهج البلاغه، خطبه 147؛ در نقل دیگری از خصال صدوق به جای عَلَی حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ عبارت عَلَی حَقَائِقِ الْأُمُورِ آمده (شیخ صدوق، الخصال، 1/ 187) که جمع بین این دو روایت، در تبیین مفهوم بصیرت کمک می کند) افرادی اند که علم به آنها هجوم کرده و به سوی آنها آمده است؛ در نتیجه حقیقت بصیرت را پیدا کرده اند.

در واقع علم همانند نوری در قلب آنها شروع به تابیدن کرده و دل هایشان را به سوی مفاهیم عالیه هدایت می کند. (اشاره به سخن امام صادق علیه السلام که فرمود: علم نوری است که خدا در قلب کسی می اندازد که قصد هدایت او را دارد. (ر.ک. به: بحارالانوار، 227 - 1/224؛ طبرسی، مشکاة الانوار، 328 - 325))
دامنه بصیرت، چنان قابلیتی در قمر بنی هاشم ایجاد کرد که در کربلا پرچم چنین جنگی بر دوش او نهاده شد.


«ماه هاشمی» در رکاب شمس بصیرت

در روایاتی که در جوامع روایی از ائمه علیهم السلام راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام(برای نمونه ر.ک. به: التهذیب، 6 / 66 - 65؛ کامل الزیارات، 257 – 256) رسیده، بر خصلت بصیرت ایشان تأکید شده است.

امام صادق علیه السلام فرمود: کانَ عَمُّنَا العَبَاسُ بنُ عَلِی نَافِذَ البَصِیرَةِ صُلبَ الاِیمَانِ جَاهَدَ مَعَ أَبِی عَبدِاللهِ وَ أَبلَی بلاءً حَسَناً وَ مَضَی شَهِیداً.(ابن عنبه، عمدةالطالب، 356)

عموی ما عباس دارای بصیرتی نافذ و ایمانی محکم بود.

او در رکاب برادر بزرگوارش اباعبداللّه با دشمنان پیکار کرد و خویش را به بلای نیکویی افکند و به خوبی از عهده امتحان الهی برآمد تا شربت شهادت را نوشید.

همه یاران امام حسین  علیه السلام، صاحب بصیرت بودند؛ اما بصیرت حضرت ابوالفضل علیه السلام بُرد بیشتری داشت.

دیدگان نافذ او پرده ها را می شکافت و به اعماق حقایق راه می یافت. او توانست با خلاصی خود از حجاب طبیعت مادی به عالی ترین مقام بصیرت در دین راه یابد.

دامنه بصیرت، چنان قابلیتی در قمر بنی هاشم ایجاد(ر.ک. به: مقرم، قمر بنی هاشم، 44 - 40) کرد که در کربلا پرچم چنین جنگی بر دوش او نهاده شد.(بحارالانوار، 45 / 41؛ ابی الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، 85)

در فضیلت حضرت ابوالفضل علیه السلام همین بس که سیدالشهداء علیه السلام او را چنین خطاب می فرماید: بِنَفْسِی أَنْتَ یا أَخِی! برادر، جانم به فدایت!(شیخ مفید، الارشاد، 2 / 90؛ طبری، تاریخ طبری، 4 / 315)

او اولین کسی است که در شب عاشورا بیعت خویش با مولایش حسین علیه السلام را تجدید کرد و عرضه داشت: هرگز تو را ترک نخواهیم کرد. آیا بعد از تو زنده بمانیم؟ خداوند هرگز چنین روزی را نیاورد! مسلّم است آنچه که انگیزه چنین گفتاری (تاریخ طبری، 4 / 318؛ الارشاد، 2 / 91؛ اللهوف، 91) شد، صرف برادری نیست؛ چنان که امام صادق علیه السلام در زیارت آن بزرگوار می فرماید: أَشْهَدُ لَک بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِی صلی الله وعلیه وآله الْمُرْسَلِ.(بحارالانوار، 98 / 277؛ کامل الزیارات، 256) شهادت می دهم که نسبت به جانشین رسول اکرم صلی الله و علیه و آله در مقام تسلیم بودی، حضرتش را تصدیق نمودی و در شأن وی وفا و خیرخواهی کردی.

این فراز از زیارت و تعبیر «برای جانشین پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله چنان کردی» نشان می دهد که آن حضرت علیه السلام به علت آنکه برادرش امام واجب الطاعه بود، در راهش جان بازی نموده است و این صفتی است که جز صاحبان بصیرت به آن آراسته نیستند.

نمونه دیگری از بصیرت نافذ حضرت عباس علیه السلام رد امان نامه شمر بود.

هنگامی که شمر برای جدا ساختن ابوالفضل علیه السلام و برادرانش از حضرت سیدالشهداء علیه السلام فریاد زد: خواهر زادگان من عبداللّه، جعفر، عباس کجایید؟ (قمر بنی هاشم علیه السلام و شمر از قبیله ام البنین بود لذا با هم نسبت داشتند. (ر.ک. به: شهید مطهری رحمهم الله، 17 / 98) )

برادرانش ساکت و با کمال ادب چشم به اشاره یار داشتند تا چه حکم فرماید؛ تا آنکه اباعبداللّه علیه السلام فرمود: جوابش را بدهید اگرچه فاسق است.

آنگاه بعد از اجازه امام علیه السلام از خیمه بیرون آمدند و هنگامی که شمر آنها را به گرفتن امان نامه بشارت داد، عباس علیه السلام بر شمر نهیب زد و فرمود:

خدا تو و امانت را لعنت کند! آیا ما را امان می دهی و فرزند رسول خدا را امانی نباشد؟ (الارشاد، 2 / 89؛ تاریخ طبری، 4 / 315؛ بلاذری، انساب الاشراف، 3 / 391)

آیا به ما فرمان می دهی که برادرمان و سرورمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و در اطاعت ملعونین و ملعون زاده ها قرار بگیریم؟ (اللهوف، 89 - 88)

عملکرد زینب علیها السلام در واقعه عاشورا و حوادث بعد از آن، نشانه تسلیم و رضای وی در برابر اراده الهی و برخاسته از بصیرت اوست. حضرت زینب علیهاالسلام آخرین سفارش برادرش سیدالشهداء علیه السلام را به جان می گیرد که فرمود:

اِستَعِدُّوا لِلبَلاَءِ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللهَ. .. یعَوِّضُکم عَن هَذِهِ البَلِیةِ أَنوَاعَ النِّعَمِ وَ الکرَامَةِ فَلاَتَشکوا. (موسوعة کلمات الامام الحسین،491؛ مقتل الحسین، 276)

علم همانند نوری در قلب آنها شروع به تابیدن کرده و دل هایشان را به سوی مفاهیم عالیه هدایت می کند. (اشاره به سخن امام صادق علیه السلام که فرمود: علم نوری است که خدا در قلب کسی می اندازد که قصد هدایت او را دارد)

خود را برای بلا آماده کنید و بدانید که خدا... در عوض به شما انواع نعمت ها و کرامت ها را ارزانی می کند پس شکوه نکنید.

زینب علیها السلام هنگامی که کنار بدن مطهر برادر خویش - سیدالشهداء علیه السلام - قرار گرفت، دست های خود را زیر بدن بی سر برادر انداخت و به سوی آسمان بلند کرد و عرضه داشت: إِلَهِی! تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُرْبَانَ. (مقتل الحسین، 307)

نتیجه گیری:

بصیرت از نظر دین، چشمی است در درون جان آدمی که انسان به کمک آن، امور الهی را درک می کند و تا حدی اوج می گیرد که امور عادی زندگی را الهی می بیند.

بشر، همیشه دستخوش فتنه و شیطنت شیطان هایی است که برای تأمین هدف ها و مطامع خود با تبلیغات همه گیر و متراکم، توده های مردم را در تاریکی قتلگاه جهالت قربانی می کنند. در این هنگام تنها راه نجات از فتنه نفاق، بصیرت و روشنگری است.

در واقعه عاشورا، امام حسین علیه السلام جان خود را قربانی کرد تا بندگان خدا را از ضلالت و جهالت نجات دهد. (طوسی، التهذیب، 6 / 113؛ بحارالانوار، 98 / 331؛ زیارت اربعین)



شارژ سریع موبایل