قرآن کریم در ظاهر کتابی است با متنی عربی و آیات و سور مشخص؛ اما همین کتاب با چنین ظاهر و مشخصاتی، ویژگی هایی دارد که آن را از یک کتاب عربی ساده به کامل ترین و اساسی ترین قانون هدایت و سعادت بشر تا قیامت تبدیل کرده است.
این کتاب که تمام آن وحی الهی به رسول خاتم صلی الله علیه و آله است یک ادعا دارد و یک دعوت.ادعای آن، معجزه (از طرف خدا) بودنش است و برای اثبات این مدعا از تمام کسانی که اعجاز آن را قبول ندارند و باور نمی کنند که این قرآن، سخن خداست دعوت می کند که ده سوره و یا حداقل یک سوره مانند قرآن بیاورند. بعد خود اضافه می کند که اگر تمام انس و جن هم جمع شوند همدیگر را یاری کنند نمی توانند مانند قرآن را بیاورند. دعوت آن هم به سوی خداست؛ به سوی بی نهایتی که نهایت کمالات و خوبی هاست. قرآن کتابی است برای سعادت بشر.
سعادتی که انسان از روی فطرت همواره به دنبال آن است و در غیر مسیر قرآن هر چقدر بیشتر تلاش می کند خود را دورتر از آن می بیند.
راهنمایی به تنها راه خوشبختی
قرآن کریم تنها کتابی است که معارف آن سراسر حق است و می تواند انسان را به جاده هدایت و سعادت راهنمایی کند. خداوند متعال درباره این ویژگی قرآن می فرماید:
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ ؛ یعنی این قرآن هدایت میکند به سوی دینی که اقوم از هر دین و مسلط تر بر اداره امور بشر است.
پس یکی از برکات قرآن هدایتگری اوست. قرآن، هم در هدایتگریش بی نظیر است و هم، راهی که هدایت می کند راهی است که هادی بودنش به سوی کمالات و سعادت بشری بی همتاست. بنابراین جامعه ای که مردم و مسئولانش به دنبال سعادت می گردند و برای رسیدن به آن طرح می نویسند و برنامه می ریزند، باید معارف و راهکارهای این کتاب آسمانی را سرلوحه کار خود قرار دهند و در مسیری که قرآن نشان می دهد حرکت نمایند.
باید دانست که تمام این برکات وقتی به سوی جامعه سرازیر می شود که مردم به معارف قرآن ایمان داشته باشند و به آن عمل کنند. حضور فعال قرآن و معارف آن در جامعه است که سبب نزول این برکات خواهد بود و گرنه حضور چاپی و یا حتی خواندنی قرآن کریم اما بدون توجه عملی به آموزه های آن، هرگز سبب بهره مندی جامعه از آن نخواهد شد
حیات بخشیدن به جامعه
خداوند متعال معارف دین را مایه حیات معنوی جامعه می داند و مردم به پیروی از آنها فرا می خواند. در سوره انفال می خوانیم:
یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحُیِیکُم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اجابت کنید دعوت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله را به هنگامی که شما را به چیزی میخواند که شما را زنده میکند.
آیه فوق با صراحت میگوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی است حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی به معنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و در نهایت حیات و زندگی در تمام زمینهها.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیانی شیوا و در قالب تمثیلی به این برکت اجتماعی قرآن اشاره کرده و می فرماید:
مَثَلُ القُرآنِ و مَثَلُ النّاسِ کَمَثَلِ الأَرضِ وَالغَیثِ ...
حکایت قرآن و مردم، حکایت زمین و باران است: در حالی که زمین، بی جان و خشکیده است، خداوند، باران را بر آن فرو می فرستد و زمین، جان میگیرد. سپس بارانی سیل آسا می فرستد و زمین، جانی تازه تر می گیرد و رویِش، آغاز می شود. آنگاه، هماره، رودخانه ها را جاری میسازد تا آن که بذرهای زمین میروید و گیاه بر میآورَد و رستنی هایش به گُل می نشیند و خداوند، آنچه از زیورها و مایه های زندگی مردمان و جانوران در آن است، بیرون میآورد. این قرآن نیز با مردم، چنین کرده است.
عزت بخشیدن به جامعه
امیرالمومنین علیه السلام در معرفی قرآن کریم آن را کتابی معرفی می کند که خداوند متعال بندگانش را در پرتو عمل به آن عزت می بخشد:
یُعِزُّ اللَّهُ بِهِ أهلَ طاعَتِهِ ؛ و خداوند، به وسیله آن (قرآن)، اهل طاعتش را عزّت می بخشد.
امام زین العابدین علیه السلام در فرازی از دعای 42 صحیفه سجادیه قرآن را وسیله ای برای رسیدن به بالاترین جایگاه های کرامت معرفی می کند. آن حضرت از خداوند چنین طلب می کند:
وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَةً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَة؛ (خداوندا!) قرآن را وسیله رسیدن ما به بالاترین جایگاه های کرامت و بزرگواری قرار ده.
همین معنا نیز در کلام امیرالمومنین علیه السلام نیز به چشم می خورد آنجا که فرمود: اِعلَموا أنَّهُ لَیسَ عَلی أحَدٍ بَعدَ القُرآنِ مِن فاقَةٍ و لا لِأَحَدٍ قَبلَ القُرآنِ مِن غِنیً؛ بدانید که هیچ کس را پس از [برخورداری از] قرآن فقری نیست و هیچ کس را پیش از قرآن، توانگری ای نیست.
بالابردن توان معنوی و مادی جامعه.
رسول خدا صلی الله علیه و آله قرآن را گنجی تمام نشدنی معرفی می کند که وصل شدن به آن جامعه را از فقر مادی و معنوی مصون می دارد. آن حضرت می فرماید:
القُرآنُ غِنیً لا فَقرَ بَعدَهُ، ولا غِنی دونَهُ ؛ قرآن، ثروتی است که با وجود آن، فقری نیست و بدون آن، توانگری ای نیست.
همین معنا نیز در کلام امیرالمومنین علیه السلام نیز به چشم می خورد آنجا که فرمود:
اِعلَموا أنَّهُ لَیسَ عَلی أحَدٍ بَعدَ القُرآنِ مِن فاقَةٍ و لا لِأَحَدٍ قَبلَ القُرآنِ مِن غِنیً ؛ بدانید که هیچ کس را پس از [برخورداری از] قرآن فقری نیست و هیچ کس را پیش از قرآن، توانگری ای نیست.
نکته مهم
باید دانست که تمام این برکات وقتی به سوی جامعه سرازیر می شود که مردم به معارف قرآن ایمان داشته باشند و به آن عمل کنند.حضور فعال قرآن و معارف آن در جامعه است که سبب نزول این برکات خواهد بود وگرنه حضور چاپی و یا حتی خواندنی قرآن کریم اما بدون توجه عملی به آموزه های آن، هرگز سبب بهره مندی جامعه از آن نخواهد شد.
اینکه قرآن در برخی آیات، خود را هادی و راهنمای تمام بشر معرفی می کند «هُدىً لِلنَّاس» یا «نَذیراً لِلْبَشَر» و در برخی آیات، هدایت و بهره خود را مخصوص مۆمنین و اهل تقوی می داند «هُدىً لِلْمُتَّقینَ» «هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُۆْمِنین» علتش همین است.