آسیب شناسان اجتماعی در بررسیهایی که در این مورد صورت دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایتهای همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله میتواند به سوءاستفادههای عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.هیچ وقت فراموش نمیکنم دختر و پسری را که به دلیل تمایل و کششی که نسبت به هم داشتند، فکر و ذهنشان در دانشگاه نزد هم بود.
آنها هیچ چیز به هم نگفته بودند اما پیوسته درصدد بودند تا راهی به دل و مسیری برای خواستگاری باز کنند تا اینکه دختر پا پیش گذاشت و به دفتر مشاوره دانشگاه مراجعه کرد و خواست تا واسطه صحبت آنان در مورد ازدواج شوند. کمی پس از او پسر هم به همین منظور به همان دفتر مراجعه کرده بود و مشاور که خیلی خوشحال شده بود که این همه همدلی و هم داستانی ناگفته را مشاهده میکرد ناگهان گفت: اتفاقاً همان دختر هم از ما خواسته بود زمینه گفتوگویش با شما را فراهم کنیم و به شما علاقه نشان داده بود.
اما همین حرف همه چیز را به هم ریخته بود.پسر که تاکنون مانند مجنون سایه به سایه دختر میرفت اکنون ناگهان دختر به نظرش موجودی بیحیا میرسید که قصد داشت خلاف رسم و رسوم و هول زده او را بقاپد!!!به همین دلیل تمام عشق و علاقهای که نسبت به همکلاسیاش در خود احساس کرده بود ناگهان سرد شد و مانند کوه یخ به مشاور نگاه کرد و گفت: من چنین دختری را دیگر نمیخواهم!این ماجرا همیشه این فکر را به ذهن متبادر می سازد که البته مداخله غیرسنتی برای ازدواج جوانان امروز چنان که دکتر گلزاری هم اخیراً تأکید کرده است از ضروریات است اما اجرا، چگونگی و شیوههای آن بسیار مهم هستند و با توجه به ویژگیهای فرهنگی جامعه ما مداقه فراوانی میطلبد.
گفتوگوی مجازی خوشبختی خیالی
نسترن و حمید در یک سایت همسریابی با هم آشنا شدند. آنها مدتی را در شبکه اجتماعی و چت روم با هم گفتوگو و تبادل عکس کردند و کم کم قرار و مدارهای واقعی شکل گرفت.نسترن در یک شهر بود و حمید در شهر دیگر و سایت همسریابی هم ادعا میکرد کاملاً قانونی است.وقتی نسترن با حمید قرار میگذاشت حمید رنج سفر را بر خود میخرید تا به نسترن برسد و نسترن همیشه این حرکت او را حرکتی مردانه و عاشقانه تلقی میکرد تا اینکه این ارتباطات نزدیک و تماسهای تلفنی که به وجود آمد و سرو صداهای آن طرف خط رفته رفته شک و شبهه را به زندگی نسترن وارد کرد.
هروقت نسترن به حمید زنگ میزد سرو صدای بچه در خانهاش میآمد و یک بار میگفت بچههای خواهرم هستند و یک بار بچههای برادرش را مقصر این صداها میدانست.
بیدلیل وسط مکالمه قطع میکرد و وقتهایی بود که گوشیاش را خاموش میگذاشت.در مورد بحث ازدواج چندان جدی نبود و هر بار خواستگاری را به دلیلی عقب میانداخت تا بالاخره اعتراف کرد که همسری دارد که به مالزی رفته و آخرین مراحل طلاق را میگذرانند. از او فرزندی دارد که پیش مادرش است.
اما همینها هم واقعیت نداشت زیرا بعدها با مراجعه نسترن و دوستش به شهر او و مراجعه به منزلش و تحقیق از همسایهها مشخص شد که او با همسر و دو فرزندش دارد زندگی میکند و دلیل اینکه با دختری از شهر دیگر قول و قرار گذاشته به اعتراف خودش این بود که ازدواجشان بدون عشق بوده است و میخواسته عشقش را در شهری دیگر بیابد و به نسترن پیشنهاد زن دوم بودن داد که نسترن البته نپذیرفت زیرا میدانست طلاقی وجود نداشته و بارها به خاطر این موضوع همسرش با او دعوا کرده است.
صغری جلالی مشاور خانواده به کسانی که واقعاً میخواهند مشکل همسریابی جوانان را حل کنند توصیه میکند برای اینکه یک سایت همسریابی موفق داشته باشید و از خطرات احتمالی که به واسطه آن برای دختران و پسران جوان میتواند پیش بیاید جلوگیری کنید باید مدارک کاملی از دو طرف دریافت کنید و گزینهای در سایت پیشبینی شود که با پرداخت مبلغی کارشناسان سایت درمورد طرف مقابل تحقیق مناسبی از محل کار، محل زندگی ودوستان و آشنایان شخص و حتی محل تحصیلش انجام دهند و مانند یک خانواده واقعی به جوان کمک کنند که راه درست را انتخاب کند.
این سایتها باید مشاوره حضوری و آنلاین و تستهای شخصیتی مناسب هر دو نفر را انجام دهند و به آنان بهترین توصیهها را بکنند. اگر چنین تحولی در سایتهای همسریابی ایجاد شود و نقش آنها صرفاً زمینه آشنایی کسانی که به دلایلی قصد مخفی نگه داشتن حقایق را دارند نباشد، میتواند در ازدواج جوانان گام مؤثری بردارد.
جایگزینهای خانواده
چه کسی، چگونه و با چه کیفیتی جای خانواده را میگیرد؟ وقتی معاون ساماندهی امور جوانان به این موضوع تأکید کرد که عملکرد خانواده باید توسط نهادهای دیگری در امر ازدواج تقویت شود و مراکز مشاوره و انواع دیگر مراکز تأثیرگذار در امر ازدواج فعال شوند بیشک نظرش تنها یک افزایش آماری با وسعت بسیار و عمق کم نبود.امروز مراکز بسیاری در امر ازدواج جوانان دخیل هستند اما هرگز کارکرد قوی خانواده را نداشتهاند.آنها بحث ازدواج را بسیار سطحی محدود به ایجاد زمینه مشاوره و آشنایی کردهاند و تا حد زیادی شناخت و بررسی خواستگار را بر عهده طرفین گذاشتهاند.
منصور- ح جوانی 30 ساله است که با واسطه یک مرکز همسریابی به دختر 27 سالهای معرفی شد. او میگوید: هیچ کس نمیدانست که این دختر یک کلاهبردار حرفهای است و کارش گرفتن هدیه و نفقه و نصف مهریه به خاطر عقد و بر هم زدن آن است.منصور ادامه داد: سمیرا دختری که به من معرفی شد بسیار زیبا، باهوش، دلفریب و تحصیلکرده بود اما اصلاً قصد ازدواج نداشت و قصدش کلاهبرداری بود. او بعد از آشنایی از من هدایای زیادی گرفت و میگفت در خانواده ما رسم است که طلا هدیه ببرند.
من تنها مشکلم این بود که خانوادهای نداشتم تا برایم دست بالا کنند و با معرفی یکی از دوستان که ازدواج موفقی داشت به این شیوه روی آوردم اما با دامی که سمیرا برایم پهن کرده بود و نقشهای که با دوستش برایم کشیده بود فقط جیبم را خالی کرد.
او گفت: من که با او عقد بودم به منزل او رفته بودم و دوستش در خانه بود میخواستم بروم اما بسیار اصرار کرد و گفت سریع برمیگردد. در این اثنا دوستش خودش را به من تحمیل کرد و ناگهان دستش را به گردن من انداخت و این دقیقاً زمانی بود که سمیرا ناگهان به خانه برگشت و حتی عکس مرا هم با گوشی موبایلش گرفت و به من گفت این سند خیانتکاری توست که حتی لحظهای نمیشود تو را تنها گذاشت و من از تو طلاق میخواهم و باید مهریهام را هم بدهی.
بعد از یکی دو سال اتفاقی به یکی از دوستان برخوردم که او هم دقیقاً با این شیوه توسط همین دختر اغفال شده بود. اما دیگر کار از کار گذشته بود و اثری از او نبود.وی به جوانان توصیه میکند: اگر میخواهید از وساطت یک سایت، یک مرکز همسریابی یا حتی یک دوست در عوض خانواده استفاده کنید حتماً تحقیق و بررسی زیادی در مورد فردی که معرفی میشود انجام دهید و فکر نکنید چون یک مرکز معتبر شخصی را معرفی کرده است دیگر همه چیز او تضمین شده است.
کارکردهای فراموش شده خانواده
وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج میرسیدند این تأهل آنها بود که به ایشان تشخص میداد و داشتن فرزند بود که زن را به یک زن کامل و مرد را به یک مرد کامل عیالوار تبدیل میکرد.صغری جلالی مشاور و روانشناس در این زمینه میگوید: وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج میرسیدند، شغل پدری و حمایت خانوادگی و مهارتهای خانهداری و فرزندداری شان توسط خانواده فراهم بود.مردها کار را از پدر یا دوستان پدران خود آموخته بودند و اگر کشاورز بودند ارمغان ازدواجشان قطعه زمینی بود که میتوانستند برای خانواده خود کشت کنند و از همکاری با پدر هم سهم ببرند.
اگر شهر نشین بودند و کار دولتی داشتند تشخص و درآمد آن کار چندان بالا بود که تمام خانواده به او احترام میگذاشتند نه مانند مشاغل دولتی امروز که بعضاً حقوقی کمتر از یک ساعت حقالزحمه کارگری ساده با تخصصی اندک و سوادی زیر دیپلم دریافت میکنند.بنابراین این تشخص به جوانان نسلهای قبل انگیزه هم میداد آنان وضع معیشتی مناسب، تشخص اجتماعی مناسب و جایگاه خانوادگی مناسب را از رهگذر ازدواج به دست میآوردند به علاوه این تنها راه ارضای نیازهای روحی و جنسیشان بود.
این مشاور ادامه میدهد: امروز خانواده بعد حمایتی اندکی دارد، امکان اشتغال برای فرزندان را ندارد یا این امکان بسیار کمرنگ شده است، نمیتواند به فرزندان انگیزه ازدواج دهد زیرا در اثر مسائل اقتصادی جوانان راحتتر هستند که پول توجیبی بگیر والدین بمانند و از طرفی دیگر نمیشود مثل قدیم دختری از دختران فامیل یا همسایه را برای ازدواج به پسر پیشنهاد کرد، پسران امروز اغلب دنیا دیدهتر از والدین هستند و دختران نیز زیر بار اینکه پدر حرف اول و آخر را میزند نمیروند بنا براین برای اینکه جلوی افزایش مشکلات خانواده گرفته شود باید نگاهی همه جانبه به مقوله ازدواج جوانان داشت و تنها با گسترش مراکز همسریابی مشکل را پیچیدهتر نکرد بلکه این مراکز باید ملزم به ارائه خدمات مورد نیاز و عمیقتر شوند و دولت نیاز اشتغال و معیشتی جوانان را رفع کند.
ازدواج اینترنتی خوب یا بد
هنوز زمان زیادی از قتل دختر جوانی که به سودای ادامه تحصیل در امریکا فریب پسری از آن سوی آبها را خورده بود نمیگذرد. این دختر بر سر اشتباه خود و خانواده که به اندک اطلاعاتی که از جوان خواستگار داشتند اکتفا کرده بودند، جان خود را گذاشت اما ازدواجهای موفق زیادی هم شکل گرفته است که مبنای رابطه آن دنیای مجازی بوده است.آسیب شناسان اجتماعی در بررسیهایی که در این مورد صورت دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایتهای همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله میتواند به سوءاستفادههای عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.
تحقیقات نشان میدهد 80 درصد پسرها حاضر نیستند با دخترانی که قبلاً با آنها رابطه صمیمی داشتهاند ازدواج کنند و برای استفاده یا سوءاستفاده جنسی به سایتهای دوست و همسریابی مراجعه میکنند. چون واقعاً قصد ازدواج ندارند و هدفشان فریب دختران است.بررسی درخواستهای سایتهای همسریابی نیز نشان میدهد اغلب دختران قصد خود را ازدواج و اغلب پسران دوستی مطرح میکنند.
با این همه فعالیت سایتهای همسریابی در حال حاضر با امکانات منحصر بفردی چون آلبوم تصاویر، تالارهای گفتوگو و چت رومها ادامه دارد و این اتفاقی است که در کشورهای اروپایی نیز شاهد شکلگیری و رواج آن هستیم اما مبنا در این ارتباطات در اروپا بیشتر صداقت است و این ناشی از فرهنگ درست سایتهای همسریابی در آن کشورها است.اما در کشور ما هنوز فرهنگ استفاده مناسب از چنین فضایی وجود ندارد و به نظر میرسد اینگونه آشنایی در موارد بسیاری با دروغ و فریب همراه میشود و محل سوءاستفاده برخی از افراد است که چیزی برای مخفی کردن دارند.