همه ما کم و بیش مشکل داریم و شبانه روز با مشکلات خود در حال دست و پنجه نرم کردن هستیم، گاهی این مشکلات اینقدر زیادند و بر شانه های ما سنگینی می کنند که حتی در تخیلات ما هم مزاحمت ایجاد می کنند، نه غذایی را با لذت می توانیم بخوریم و نه جرعه آبی بنوشیم چون خاری در چشم ما هستند، اما چکار می توان کرد؟ چگونه از این همه مشکل رهایی یابیم؟
یک حکایت آموزنده
استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت تا همه ببینند. بعد، از شاگردان خود پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند: 50 گرم و بعضی گفتند: 100 گرم استاد گفت: سۆال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؛ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.!
استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟ یکی از شاگردان گفت: دستتان کم کم درد می گیرد استاد گفت: حق با تو است. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری گفت: دستتان بی حس می شود. سپس عضلات دستتان به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید. همه شاگردان به این جواب خندیدند استاد گفت: خیلی خوب است؛ ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه.
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ برای جلوگیری از این کار، من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آن ها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت: دقیقاً؛ مشکلات زندگی هم همین طور است. بعضی از مشکلات خیلی سبک هستند. اگر آن ها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید، اشکالی ندارد. اما اگر مدت طولانی تری به آن ها فکر کنید، ذهن تان به درد خواهد آمد اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلجتان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
بهترین راه برای اینکه کمی مشکلات مان را زمین بگذاریم، انس و محبت به انسان ها و مهرورزی و نیرو گرفتن است.
انسان هم به محبت نیازمند است و هم نیاز دارد تا دیگران را دوست داشته باشد. انسان همان قدر که از محبت نمودن لذت می برد، از محبت دیدن خوشحال می شود. از این رو کسی که به دیگری محبت نموده و خنده بر لب های دیگری می نشاند، قبل از او، خودش از نظر روحی احساس آرامش و رضایت می کند. در روایت هم داریم: «هر مسلمانی که مسلمان دیگری را ملاقات نماید و او را مسرور کند، خداوند خودش را خوشحال خواهد نمود».[کلینی، کافی، ج2، ص 192]
خیلی وقت ها ما غرق در افکار و پریشانی های خود هستیم و سر در گریبان خود فرود برده، مرتب به مشکلات مان فکر می کنیم و در بسیاری از مواقع به بن بست می رسیم؛ تا جایی که ذهن و روح خود را خسته می کنیم مهم ترین کار در این هنگام، این است که از خود بیرون بیاییم و به اطراف و دیگران توجه کنیم با هر توجه و محبتی که به دیگران می نماییم، پلی از خود به بیرون زده ایم تا غصه و اندوهمان بیرون بریزد و سبک شویم.
بهترین راه از میان بردن دشمنانمان
برنده ترین شمشیری که می توان با آن بر دشمنان و مخالفان غلبه پیدا کرد، شمشیر محبت و احسان است.
امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: «احسن إلی المسیء تملکه: [آمدی، غررالحکم، ص 388] به بدکار احسان کن تا بر او مسلط شده، [در نتیجه] مالکش شوی».
ببخش ای پسر ،کادمیزاده صید به احسان توان کرد و وحشی به قید ،
عدو را به الطاف گردن ببند که نتوان بریدن به تیغ این کمند
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
حضرت محمد (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: «کسی که برای بر طرف شدن نیاز برادر مومنش تلاش کند، به او ثواب نه هزار سال عبادت می دهند که روزها را روزه و شب ها را عبادت نموده باشد».[ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج71، ص 315}
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «هر کس در راه برآوردن نیاز برادر مومنش گام بردارد، تا برآورده شود- و از این کار ثواب الهی را بجوید- خداوند عز و جل به پاداش این کار، برایش ثواب یک حج و یک عمره پذیرفته و روزه دو ماه از ماه های حرام با اعتکاف این دو ماه در مسجدالحرام را بنویسد و هر کس به نیت روا ساختن حاجت او قدم بردارد، اما موفق به این کار نشود، خداوند به پاداش آن، ثواب یک حج پذیرفته شده را منظور دارد. پس در کار خیر شوق نشان دهید. [کلینی، کافی، ج2، ص 194]
منبع: سلسه کتاب های اخلاق اسلامی منتشر شده از سازمان اوقاف و امور خیریه (برگرفته از کتاب کیش مهر)
کتاب رضایت از زندگی ، عباس پسندیده