خواستگار من رفتار غیرعادی دارد و عصبانی میشود و بعد معذرتخواهی میکند و میگوید: این رفتار به خاطر این است که میترسد من را از دست بدهد. آیا ازدواج با ایشان، مشکلی برای من پیش نمیآورد؟
اگر عصبانیت موردی و معمول باشد و همه دارند. کسی نمیتواند مدعی شود که عصبانی نمیشود همه این را داریم ولی بستگی دارد که چقدر روی این صفت کارکردهایم که بتوانیم آن را ابراز نکنیم. همه عصبانیت را دارند و به قول طلبهها، مقوله به تشکیک است؛ یعنی همه دارند و این نگرانکننده نیست. اگر طرفتان عصبانیت موردی دارد و این صفاتی را که میگوییم ندارد، شما میتوانید در آینده با از بین بردن زمینهها این عصبانیت را کم کنید و از بین ببرید.
حالا اگر طرف شما عصبانی میشود و حالت غیرعادی دارد و طبیعی نیست و نشانههایی دارد مثلاً چشمهایش قرمز میشود و رنگ چهرهاش عوض میشود و دستهایش میلرزد و تپش شدید قلب دارد و هرچه گیرش میآید پرت میکند و دیگران را میزند و گاهی خودزنی میکند. گاهی با کله توی شیشه میرود و یا روی شیشه مشت میزند. اگر چنین چیزی باشد، اختلال در سیستم عصبی است و باید درمان بشود و خوشبختانه درمان دارد و خیلیها نمیدانند و رنج میبرند. شش ماه تحت نظر روانپزشک باشند، خوب میشوند. شما میتوانید فرصتی بدهید تا درمان کنند و بعد بیایند. ممکن است ده تا ویژگی مثبت داشته باشند. حیف است، ایشان را رد نکنید. درمان کنید.
متوجه شدهام در دوران عقد که شوهرم وقتی عصبانی میشود از حالت طبیعی خارج میشود و حالت غیرعادی دارند. داد میزنند و وحشت تمام وجود مرا فرامیگیرد. اگر با ایشان وارد زندگی مشترک بشوم، مشکلی برایم پیش نمیآید؟
اگر صرفاً داد زدن باشد، ما را ناراحت نمیکند یا عصبانیتهای موردی باشد که همه در زندگیشان پیش میآید. یکوقتی عصبانی میشوند و داد میزنند ف نگرانکننده نیست. البته همین مقدارش هم در زندگی خوب نیست. در دوران عقد چون شدت عواطف زیاد است، رعایت همدیگر را میکنند. مگر اینکه آن شقی باشد که من عرض خواهم کرد. همه مجردها به این مواردی که میگویم توجه کنند که با چنین مردی ازدواج نکنند. وقتی عصبانی میشود، چشمهایش قرمز میشود، رنگ چهرهاش تغییر میکند، بهشدت نفسنفس میزند، تپش قلب شدید دارد، دستهایش میلرزد، بدنش میلرزد، هرچه دم دستش میآید پرت میکند، خودش را میزند، با کله توی شیشه میرود، دیگری را میزند، خودش را میزند.
بعد از مدتی بهشدت پشیمان میشود. موردی داشتیم که میگویند: بعد میآمد، گریه میکرد و میگوید مرا ببخش. دست خودم نیست. این اختلال در سیستم عصبی است. این مورد قبل از ورود به زندگی مشترک باید درمان شود. چرا پیش میآید؟ هیجانات شدید دوران بارداری مادر این آقا بوده یا تشنج در دوران کودکی داشته یا در هنگام تولد سرش بهجایی خورده و یا صرع گیجگاهی دارد یا دمل یا آبسه مغزی دارد یعنی قسمتی از مغزش چرک دارد و آسیبی به دستگاه مرکزی اعصاب رسیده. بیشک فیزیولوژیک است. یا اگر تشنج در کودکی باشد، کار روانپزشکی و متخصص اعصاب است. حالا یکی کمتر، یکی بیشتر. اگر دمل یا آبسه باشد، متخصص مغز و اعصاب. گاهی کار متخصص غدد است.
من به همسر این آقا میگویم در این مورد جدی باشید. ایشان ممکن است هم به خود و هم به شما و دیگران لطمه بزند. مورد خودزنی داشتیم که سروکلهاش را کبود کرده و بعد خودش تعجب میکرد. توی جامعه و سر کار و درگیری و دعوا و کت کاری، کار به اینجاها هم میرسد. برای خودش مشکل ایجاد میکند و برای دیگران تحمل اینها سخت است. من که آقا هستم وقتی صحنههای اینجوری میبینم، وحشت میکنم. ما مرد هستیم وحشت میکنیم چه برسد به شما که خانم هستید.
حالا یک خانم با این روح لطیف، حق دارند که وحشت کنند. سعی کنید ایشان درمان شوند و متخصصان میتوانند ایشان را درمان کنند و اگر میخواهید با همین وضعیت ادامه بدهید. آینده را ببینید و راه سختی در پیش است و کارتان سخت است.
شوهرم بهشدت بد دل است و سوءظن دارد. میگوید تا من به تو اعتماد نکنم با تو ازدواج نخواهم کرد. میگوید با هیچکس حرف نزن. به هیچکس نباید نگاه کنی و به خیابان هم نباید بروی. آیا با چنین شخصی میتوان زندگی کرد؟
اگر واقعاً با این قرائن باشد ایشان اختلال دارند و نمیشود با ایشان زندگی کرد و کار خیلی سخت است. ما باید مرزهای مشخص کنیم. هر کس که یکوقتهایی در او بدبینی ایجاد میشود را نمیتوانیم بگوییم بیمار است و دارای اختلال یا مسئلهدار است. فرض بفرمایید بعضی آقایان با کارکردن خانمها مخالف هستند. میخواهند در فضاهایی بروید که آقا در آنجا باشد. بلافاصله میگویند: بد دل هستی و سوءظن داری. نه بابا.
این مرامش این است. سبکش این است. غیرتی است و اینجوری دوست دارد و برعکس هم هست. اگر آقایی به خانمش اجازه بدهد سرکار برود، غیرتش کمرنگ است، آدم بیقیدی است، خیر. لذا دقت کنید. اینها اشکالی ندارد و نمیتوانیم بگوییم اختلال است. حتی در این مورد با هیچکس نباید حرف بزنی. ممکن است این خانم یک رفتاری کردهاند، یک کاری کردهاند، یک تدبیری در رفتارشان داشتهاند که الآن اعتمادشان از خانم سلب شده است. ولی سه ماه با هم ارتباط داشتهاند، این مسائل نبوده و حالا میگوید نباید با کسی حرف بزنی و از خانه بیرون نرویی. نمیتوانیم بگوییم این آدم بیمار است. اعتمادش سلب شده است. شما باید سعی کنید اعتمادشان را جلب کنید که راهکارهای زیادی دارد.
یا نه، اتفاقاتی افتاده، آقا سؤال میکند که شما اینجا رفته بودی؟ چهکار داشتی؟ خانم استدلال میآورد و آقا میپذیرد و تمام میشود و این بدل نیست و سوءظن ندارد. اختلال هم ندارد ولی یکوقت خانم استدلال میآورند و آقا نمیپذیرند. استدلال پذیر نیست.
مثلاً در بحث ازدواج گفتیم شما در مرحله قبل از محرمیت با آقا گفتگو میکنید. خیلی روی نگاه شما روی نامحرم حساس است و روی نگاهتان حساس است؛ مثلاً برای خرید بیرون رفتهاید. روی پوششتان حساس است. نگاه میکند. چپچپ نگاه میکند. یا سؤالات عجیبوغریب میکند که آیا خانم شما موبایل داشتی؟ مزاحم تلفنی داشتی؟ یا نه پسرعمو داری؟ خوب این چه ربطی دارد. اینها نگرانکننده است. دبیرستان میرفتی؟ با چی میرفتی؟ با تاکسی یا آژانس؟ بعد میآید چنین شروطی برای زندگی میگذارد که حق نداری عمویت را ببوسی.
با برادرزادهات دیدهبوسی کنی. پوشش باید مثل جلوی نامحرم باشد و شرط میگذارد. اگر این نشانهها باشد. این اختلال دارد و بیماراست. اختلالی دارد بنام اختلال هذیان (خزیان) زناشویی و حتماً باید درمان شود. ولی متأسفانه یکی از پیچیدهترین مشکلات اختلالی بهحساب میآید که بعضی روانپزشکها میگویند درمان ندارد. ولی با دارو میتوانیم آرامش بدهیم. بعضیها میگویند: سی درصد امکان درمان دارد. مراجعه بکنند خانم بدانند با اینجور آدمها زندگی خیلی سخت است. دائم تعقیبتان خواهد کرد و خلاصه توی خانه آسایش ندارید. تلفن را چک میکند. اگر اشغال باشد یکجور بدبختی دارید و اگر جواب ندهید یکجور ممکن است از سر کارش به منزل بیاید و شما را چک کند. ممکن است در خانه را به روی شما تا چهار بعد از ظهر قفل کند. خلاصه کار سخت میشود. حتی مورد داشتیم که طرف خوابی دیده و صبح بلند شده، قشقرق بپا کرده که تو مشکلی داشتی و کار بسیار سخت میشود.
از کجا میتوان تشخیص داد طرف سوءظن دارد یا خیر؟
حالا خواستگار به شما بدگمان میشوند و شما دلیل میآورید و ایشان میپذیرند و دیگر دنبالش را هم نمیگیرد، چنین شخصی دچار بیماری سوءظن نیست. حالا شما دلیل قانعکننده میآوری و آقا نمیپذیرد و تکرار میکند و رفتارهای عجیبوغریب دارد. حتی در مورد رفتارهای مشروع شما حساس است روی حرف زدن شما با نامحرم حساس است. روی خندههای معمولی شما با نامحرم حساس است. روی دیدهبوسی شما با محارم هم حساس است. نگا ه های معنادار و چشمغره و کنترلهای دائم و دائم حرص میخورد؛ و از درون منقلب است. با اینکه پوشش شما شرعی است باز حساس است. سؤالهای بودار میکند. شما از کی موبایل داشتید؟ آیا مزاحم تلفنی هم داشتهاید؟
از مدرسه با چه وسیلهای به خانه میآمدی؟ مسیر دانشکده تا منزل را با چی میرفتی با اتوبوس یا تاکسی؟ شرطهای آنچنانی میگذارد. شما با هیچ نامحرمی حق نداری حرف بزنی. مگر میشود؟ یا میگوید پوشش جلوی محارم مثل پوشش جلوی نامحرم باشد. اگر چنین چیزی شد، این اختلال است. این بیماری است و در روانپزشکی به آن اختلال هذیانی یا هذیان زناشویی میگویند و طرفینی است. ممکن است این برای خانم هم باشد. ولی آقایان بیشتر این مشکل را دارند. این اختلال در یک حیطه است و شدید هم هست ولی اختلال شخصیتی پارانوییدی در همه زمینهها است. این یک بیماری بدی است. با همین نشانهها شما میتوانید بفهمید. حالا میپرسند طرف همه شرایط را دارد، زندگی با او چه جوری است؟
زندگی با کسی که اختلال هذیانی دارد خیلی سخت است. متأسفانه اینها درمان ندارند و بعضیها میگویند درمان این بیماری شبه معجزه است و درمان آن خیلی سخت است. چون آقا پریشان است. خواب میبیند و صبح که بیدار میشود میگوید شما به من خیانت کردی وگرنه من خواب نمیدیدم. کار خیلی سخت است. البته خانمی بودند که هفده سال با چنین آقایی زندگی کردهاند و سازگار است. ما هشدار میدهیم واقعاً زندگی با این آدم سخت است.
من وقتی عصبانی میشوم رفتارهای نادرستی از خودم بروز میدهم بهطوریکه همسر و دخترم کوچکم وحشت میکنند و متأسفانه گاهی به کتک زدن آنها هم منتهی میشود. من خودم از این رفتارم ناراحت هستم. آیا راهی برای از بین بردن این عصبانیتها وجود دارد؟
پاسخ: اگر عصبانیت شما عصبانیت عادی و معمولی است و نشانهی ویژهای ندارد، خودتان میتوانید به خودتان کمک کنید. پرخاشگریهایی که ممکن است که اگر کنترل نشود باعث آسیب رساندن به دیگران بشود، انسان خودش نمیتواند آن را از بین ببرد؛ مثلاً وقتی شما عصبانی میشوید و میخواهید به عکسالعمل برسید از یک تا ده بشمارید تا این عصبانیت شما سرریز نشود. راه دیگر ذکر صلوات برمحمدوآل محمد است که باعث آرامش است، خوردن یک جرعه آب خیلی مؤثر است. روایت داریم که در هنگام عصبانیت تغییر موقعیت بدهید؛ مثلاً محل را ترک کنید و فرمانهای آرامشدهنده به خودتان بدهید. اگر پرخاشگری شما معمولی است با این راهکارها جواب میدهد.
اگر پرخاشگریهای شما غیرمعمول است؛ مثلاً وقتی شما عصبانی میشوید رنگ چشم و چهرهتان عوض میشود، نفسنفس میزنید، دست و بدنتان میلرزد، هرچه در کنار دستتان است پرت میکنید یا مشت به میز میزنید یا با کله به دیوار میروید، اگر چهارتا از این نشانهها با هم باشد این نشانهی اختلال است. ممکن است که این به خاطر هیجانات مادر در هنگام بارداری باشد یا صرع گیجگاهی یا تشنج گیجگاهی یا آبسهی مغزی یا خوردن سر به جایی باشد یا اختلال در هورمونها باشد، اینها اختلال است. این اختلالات درمان دارد.
بعضیها منشأ این عصبانیتها را ژن میدانند یعنی وراثتی میدانند.
من خانمی هستم که خیلی عصبانی میشوم و نمیدانم چطور باید این اخلاق بدم را درست کنم؟
پاسخ: این سؤال جدی است. برای اینکه ما بتوانیم در مقابل خشم و عصبانیت خودمان مقابله کنیم باید انگیزه داشته باشیم. وقتی ما عصبانی میشویم بقیه از ما حساب میبرند و حرف ما را گوش میدهند. پس چرا ما باید خودمان را کنترل کنیم؟ بیشتر افراد در این دنیا میخواهند که خدا از آنها راضی باشد. با نگرش دینی فضای خانواده یکی از فضای رشد است. ما باید یک نگاه معنوی به بردباری داشته باشیم. ما میخواهیم در این دنیا خدایی بشویم. راهی که میتواند ما را سریع به خدا برساند به فرمودهی امام سجاد (ع) این است که از محبوبترین راهی که ما را به خدا میرساند جرعه عصبانیتی که آن را فرو میخوری و جرعهی مصیبتی که با صبر آن را برمی گردانی. مصیبت در نگرش دینی عاملی است که انسان را به خدا میرساند؛ یعنی با این دو کار، ما به هدفمان میرسیم.
هر کس که میتواند خشمش را بروز نشان بدهد ولی آن را فرو بخورد و حلم بورزد، خدا اجر شهید را به او میدهد.
عدهای میگویند که اگر خشم را نشان بدهیم بهتر است ولی ازنظر دینی، ما این را قبول نداریم. به یکی از پیامبران گفتند که وقتی بیرون میروی اولین چیزی که میبینی آن را بخورد. پیامبر کوه را دید و فکر کرد که چطور آن را بخورد، پیامبر جلو و جلوتر رفت و این کوه کوچک شد، وقتی به این کوه رسید، آن را در یک لقمه خورد. این مثال خشم بود که در ابتدا انسان فکر میکند فروخوردن خشم خیلی سخت است ولی اگر انسان حلم بورزد میتواند آن را بخورد. خشم یک غریزهای است که در انسان گذاشتهشده است و باید بروز کند.
در فرهنگ دینی میگویند که خشمتان را سر دشمن خدا پیاده کنید. کسی که هیچوقت عصبانی نمیشود، کار درستی نمیکند زیرا مثلاً وقتی به پیامبر ما توهین میکنند باید عصبانی شد. انسان نباید سر بچهی دوسالهاش عصبانی بشود یا به خاطر اینکه غذا سوخته است عصبانی بشود. بعضیها میگویند با شکستن وسایل میتوان خشم را محدود کرد ولی ما این را قبول نداریم. ازنظر نگرش دینی این میدان دادن به خشم است.
راهکار بعدی فراموش نکردن معاد است. در نامهی 53 امیرالمؤمنین به مالک اشتر میفرماید: تو نمیتوانی بر نفس خودت مدیریت کنی مگر اینکه زیاد به فکر معاد باشی؛ مثلاً شما میخواهید به عروسی بروید و لباس نو پوشیدهاید و دوستتان را میبینید که ماشین تعمیر میکند و دست سیاه خود را به لباس شما میزند، در اینجا شما عصبانی میشوید. حالا یکوقت شما میبینید که جان رفیقتان در خطر است و دیگر به فکر لباستان نیستند و اگر کسی به شما تذکر بدهد از دست فرد عصبانی میشود؛ زیرا از دست دادن جان رفیق شما یک حادثهی مهم است. معاد یک اتفاق بزرگ است. اگر ما بدانیم که میخواهیم از این دنیا برویم خیلی از اتفاقات برای ما کوچک میشود. اینکه ما سر هر مسئلهی کوچک عصبانی میشوید به خاطر این است که یادمان رفته است که میخواهیم برویم. اگر ما به این اتفاق بزرگ فکر کنیم بهتر میتوانیم خشممان را کنترل کنیم.
ما چطور میتوانیم خشم خودمان را کنترل کنیم؟
پاسخ: یکی اینکه نگاه معنوی به بردباری داشته باشیم و دیگر اینکه بدانیم مرگ و قیامت که اتفاق بزرگی است وجود دارد و اتفاقات بزرگ خشم ما را مدیریت میکند. دیگر اینکه انتظار و آماده کردن خویشتن است. حضرت علی (ع) میفرماید: از تندی غضب خودتان را محافظت کنید و خودتان را برای مبارزه باخشم آماده کنید؛ مثلاً شما از کوچهای رد میشوید که خرابهای است و در ذهنتان فکر میکنید که ممکن است در اینجا شیطان باشد، بعد دوستی شما را میترساند و شما میترسید و فردای همان روز اگر دوباره شما را بترسانند شما دیگر نمیترسید زیرا خودتان را از قبل آماده کردهاید.
علت اینکه ما نمیتوانیم جلوی خشم خودمان را بگیریم این است که از قبل خودمان را آماده نمیکنیم و میخواهیم همان لحظه این کار را انجام بدهیم؛ مثلاً شما میدانید چه چیزهایی شما را عصبانی میکند، شما میتوانید فکر کنید که اگر دوباره این اتفاقات افتاد، راه دیگری را انتخاب کنید و خشمتان را مدیریت کنید. ما نباید خودمان را آماده برای عصبانی شدن کنیم. کسی که از فرد عصبانی، خسته و عصبانی میشود، اول خود فرد عصبانی است.