هر گاه براى تنظیم سند بدهى، نویسنده اى نبود، مىتوان از بدهكار گرو و وثیقه گرفت، خواه در سفر باشیم یا نباشیم. بنابراین جمله ى «إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ» در آیه 283 سوره مبارکه بقره براى آن است كه معمولاً در سفرها انسان با كمبودها برخورد مىكند. نظیر جملهى «إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّةِ» یعنى هنگامى كه مرگ به سراغ شما آمد وصیّت كنید. با اینكه مىدانیم وصیّت مخصوص زمان مرگ نیست، لكن آخرین فرصت آن، زمان فرا رسیدن مرگ است.
وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْیُوَدِّ الَّذِی اوْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (بقره ـ 283)
و اگر در سفر بودید و نویسنده اى نیافتید، وثیقهاى بگیرید و اگر به یكدیگر اطمینان داشتید (وثیقه لازم نیست.) پس كسى كه امین شمرده شده، امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد و از خدایى كه پروردگار اوست پروا كند. و شهادت را كتمان نكنید و هر كس آن را كتمان كند، پس بىشك قلبش گناهكار است و خداوند به آنچه انجام مىدهید داناست.
ادامه سخن در تنظیم اسناد تجارى
این آیه در حقیقت با ذكر چند حكم دیگر در رابطه با مسأله تنظیم اسناد تجارى مكمل آیه قبل است، و آنها عبارتند از:
1- "هرگاه در سفر بودید و نویسندهاى نیافتید (تا اسناد معامله را براى شما تنظیم كند و قرار داد را بنویسد) گروگان بگیرید" (وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ).
گرچه از ظاهر آیه در بدو نظر چنین استفاده مىشود كه تشریع "قانون رهن" مخصوص سفر است، ولى با توجه به جمله "وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً" (نویسندهاى پیدا نكنید) به خوبى استفاده مىشود كه منظور مواردى است كه تنظیم كننده سند پیدا نشود، بنابراین هرگاه در وطن هم دسترسى به تنظیم كننده سند، كار مشكلى باشد، اكتفاء كردن به گروگان مانعى ندارد.
هدف این است كه معاملات بر پایه و اساس محكمى باشد؛ خواه اطمینان از نظر تنظیم سند و گرفتن شاهد حاصل شود یا از طریق رهن و گروگان.
در تفاسیر اهل بیت علیهم السلام نیز به این حقیقت اشاره شده، از جمله در منابع معروف حدیث شیعه و همچنین اهل سنت آمده است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله زره خود را در مدینه به عنوان گروگان نزد شخص غیر مسلمانى گذاشت و مبلغى به عنوان وام از او گرفت.
ضمناً از این استفاده مىشود سواد خواندن و نوشتن در آن محیط به قدرى كم بود كه بسیار مىشد در سفرها در تمام قافله یك باسواد وجود نداشت.
2- گروگان حتماً باید قبض شود و در اختیار طلبكار قرار گیرد تا اثر اطمینان بخشى را داشته باشد، لذا مىفرماید: "گروگانى گرفته شده" (فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ).
در تفسیر عیاشى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم كه فرمود: "لا رهن الا مقبوض"، "رهنى وجود ندارد مگر آنكه طلبكار او را تحویل بگیرد.
3- سپس به عنوان یك استثناء در احكام فوق مىفرماید: "اگر بعضى از شما نسبت به بعضى دیگر اطمینان داشته باشد (مىتواند بدون نوشتن سند و رهن با او معامله كند و امانت خویش را به او بسپارد) در این صورت كسى كه امین شمرده شده است باید امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد و از خدایى كه پروردگار اوست بپرهیزد" (فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْیُوَدِّ الَّذِی اوْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ).
آرى همان گونه كه طلبكار به او اعتماد كرده، او هم باید اعتماد و اطمینان او را محترم بشمرد و حق را بدون تأخیر ادا كند و تقوا را فراموش ننماید.
قابل توجه اینكه در اینجا طلب طلبكار به عنوان یك امانت، ذكر شده كه خیانت در آن، گناه بزرگى است.
4- سپس همه مردم را مخاطب ساخته و یك دستور جامع در زمینه شهادت بیان مىكند و مىفرماید: "شهادت را كتمان نكنید و هر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است" (وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ).
بنابراین كسانى كه از حقوق دیگران آگاهند، موظفند به هنگام دعوت براى اداى شهادت آن را كتمان نكنند، بلكه بسیارى معتقدند در مورد حقوق مردم بدون دعوت نیز باید اداى شهادت كرد.
روشن است كه اداى شهادت واجب كفایى است، یعنى اگر بعضى اقدام بر آن كنند به گونهاى كه حق با آن ثابت شود، از گردن دیگران ساقط خواهد شد.
و از آنجا كه كتمان شهادت و خوددارى از اظهار آن، به وسیله دل و روح انجام مىشود، آن را به عنوان یك گناه قلبى معرفى كرده و مىگوید: "كسى كه چنین كند قلب او گناهكار است." (منظور از "قلب" در آیات قرآن، همان روح و عقل است.)
و باز در پایان آیه براى تأكید و توجه بیشتر نسبت به حفظ امانت و اداى حقوق یكدیگر و عدم كتمان شهادت هشدار داده، مىفرماید: "خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهید دانا است" (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ).
ممكن است مردم ندانند چه كسى قادر بر اداى شهادت است و چه كسى نیست، و نیز ممكن است مردم ندانند در آنجا كه اسناد و گروگانى وجود ندارد، چه كسى طلبكار و چه كسى بدهكار است، خداوند همه اینها را مىداند و هر كس را طبق اعمالش جزا مىدهد.
پیامهای این آیه:
1ـ شرط وثیقه، بدست گرفتن و در اختیار بودن است. «مَقْبُوضَةٌ» (امام باقر علیه السلام فرمود: «لا رهن إلّا مقبوضة» رهن، بدون قبض نمىشود.) (تهذیب، ج 7، ص 176)
2ـ كار از محكمكارى عیب نمىكند، در برابر طلب، وثیقه بگیرید. «فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ»
3ـ جایگاه افراد در احكام تفاوت دارد. براى ناشناس رهن و براى افراد مطمئن بدون رهن. «فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ»
4ـ نگذارید اعتمادها و اطمینانها در معاملات سلب شود. «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْیُوَدِّ الَّذِی اوْتُمِنَ»
فلسفه رهن گرفتن، اطمینان است كه اگر بدون آن اطمینان بود، رهن گرفتن ضرورتى ندارد.
5ـ افراد آگاه به حقوق مردم، در برابر مظلومان مسئولند. «وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ»
6ـ آنجا كه بیان حقّ لازم است، سكوت حرام است. «وَ مَنْ یَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»
7ـ انحراف درونى، سبب انحراف بیرونى مىشود. قلب گناهكار، عامل كتمان گواهى مىشود. «وَ مَنْ یَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»
8ـ ایمان به اینكه خداوند همه كارهاى ما را مىداند، سبب پیدایش تقوا و بیان حقایق است. «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ»