اجتهاد متمم دین است
در آغاز نشست «اجتهاد هستها و بایدها» محققداماد گفت: اجتهاد اولین بار توسط ابوبکر به کار نرفته است و اولین بار پیامبر آن را به کار برده است و این بر میگردد به زمانی که یمن، اسلام آورده بود و اولین چیزی که نیاز داشت یک قاضی خوب بود، پیامبر(ص) میخواست معاذ بنجبل را به یمن بفرستد و با او مصاحبهای کرده و پرسید چگونه قضاوت خواهی کرد که او گفت از روی قرآن و سنت، سپس پیامبر(ص) پرسید اگر حکمی در این دو نبود چه میکنی؟ معاد گفت که من حکم را اجتهاد خواهم کرد، که پیامبر این قول را تایید میکنند و سپس میگویند خدا را شاکرم که دوستان من را چنین تربیت کرده است.
وی ادامه داد: در قرآن واژه اجتهاد را نداریم و واژه استنباط را در آیه ۴ سوره نساء « وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلًا: و چون خبرى [حاكى] از ایمنى یا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع كنند قطعا از میان آنان كسانیاند كه [میتوانند درست و نادرست] آن را دریابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شیطان پیروى میكردید» داریم که ای کاش به جای اجتهاد استفاده میشد.
وی افزود: اخبار را باید به اهلش بدهید تا ارزیابی کنند و به نوعی خبر را دروازهبانی کنند. استنباط از نبط به معنای آب کشیدن از چاه عمیق است. خوب بود به جای اجتهاد استنباط به کار بردن میشد که این ریشه قرآنی را دارد. از این لغت مجاز گرفته شده است برای دانشی که این طور به دست می آید.
محققداماد تصریح کرد: وقتی میگوییم اسلام دین خاتم است به این معنی است که نبوت پایان یافت و خاتمیت دین را ختم نکرده است و به این معنی است که کسی از طرف خدا به نبوت مبعوث نخواهد شد. اگر بخواهیم شریعت احمدی جاودان باشد با توجه به اینکه قانون زمانمند است، باید اجتهاد کنیم و اجتهاد متمم نبوت است. اگر اجتهاد نبود باید پیامبر دیگری میآمد و یا باید دوران دین به پایان میرسید.
اجتهاد کشف حکم است نه وضع قانون
علیدوست در آغاز سخنانش گفت: مطلب آیتاللّه محقق کوتاه و بنیادین بود. من در خصوص ماهیتشناسی و گستره اجتهاد سخن خواهم گفت. در قرآن بارها توحید در تشریع مطرح شده است. عقل انسان میگوید هیچ انسانی نمیتواند قانون وضع کند و این خداست که میتواند قانونگذاری کند.
وی ادامه داد: ما در این صورت اصولی اسلامی خواهیم داشت. ما تنها یک منبع تشریع داریم که اراده الاهی است و تنها نهادی که توسط خداوند مشخص شده است میتواند قانونگذاری کند. بر همین اساس ما قوه مقننه نداریم و در زمان مشروطه سخن مشروعهطلبان همین بود.
علیدوست افزود: از دیگر الزامات توحید در تشریع این است ما قرآن، سنت، عقل و اجماع را منابع تشریع ندانیم بلکه اینها را اسناد کاشف اراده الاهی است.
وی تصریح کرد: از این دو به ماهیت اجتهاد میرسیم. اجتهاد قانونگذاری نیست، کشف شریعت است. مجتهد میکوشد با مراجعه به اسناد، اراده الاهی را بفهمد و اجتهاد عملیات کشف خواهد بود.
وی با بیان اینکه بعضی تصورات باید اصلاح شود، گفت: مجتهد دستش در روش شناسی باز است، اما از این نظر که باید کشف کند و نه وضع، دستش بسته است.
وی در خصوص گستره اجتهاد، گفت: اگر بپرسیم در فلسفه فقه مهمترین مسئله چیست، باید بگوییم یکی از مهمترین مباحث این بحث است. گستره اجتهاد دو بنیان دارد، اولی گستره شریعت است. بدون مشخص کردن محدوده شریعت نمیتوان از گستره اجتهاد صحبت کرد.
وی ادامه داد: در این راستا نظرات حداکثری و حداقلی وجود دارند و اگر میبینید برخی در هر مسئلهای اجتهاد را داخل میکنند به این خاطر است که در گستره شریعت حداکثری می اندیشند.
وی با بیان اینکه آیا اجتهاد حکمشناسی، موضوع شناسی و مصداقشناسی و یا اجتهاد دو ساحت موضوعشناسی و حکمشناسی را شامل میشود، گفت: هر اندیشهای باید موضوعی برای حکم داشته باشد آنچه مهم است مصداقشناسی است و سوال این است آیا مصداقشناسی جز اجتهاد است؟
وی ادامه داد: برخی جاها اجتهاد باید وارد مصداقها شود یا برخی وقتها مصداق معین شده است. اما در عموم موارد مصداقشناسیها جزء اجتهاد نیست. در ماهیت قانون توقیت مستتر است که در مرحله مصداقشناسی است.
اجتهاد و تجدد
در ادامه فیرحی گفت: موضوع بحثم این است اجتهاد در دوران جدید با چه مسائلی روبرو شده است. در یک جامعه دینی اجتهاد قابل چشمپوشی نیست. اجتهاد هنر مومنانه زیست است و جامعه مسلمانی نمیتوان باشد که اجتهاد نداشته باشد. گستره شریعت بحث جدید و غیرمهمی است، زیرا اجماع مسلمانان این است که دین اسلام جامع و خاتم است. بحث گستره از جامعه مسیحی وارد شده و هیچ یک از فقهای بزرگ از این بحث صحبت نکردهاند.
وی افزود: وقتی ما به ادبیات مسلمانی نگاه میکنیم، عملی نیست که به نص ارجاع نشود. برخی اعمال منصوصاند که شرع در این زمینه جاری میشود و برخی اعمال منصوص نیستند که اجتهاد در این زمینه عمل میکند.
فیرحی در خصوص وضع کنونی اجتهاد، گفت: اتفاق جدیدی رخ داده است. اجتهاد از ابتدا بوده است اما آنچه بسیار مهم است، این است که ایران ما از ۱۲۸۵ شمسی که حدود یکصد و ده سال پیش میشود با مسائلی مانند دولت ملی مدرن مواجه شده که قبلا مطرح نبوده است. از این سال ایده یک حکومت برای جامعه اسلامی از بین رفته است. دولت ملی در چارچوب سرزمینی واحدی است که تعهدات جدایی دارد و قوانینی وضع میکند که برخاسته از حقوق ملی است وهیچ ربطی به قوانین شرعی ندارد. مرحوم مدرس معتقد بود که مراد از شرعی بوده، موافقت با شرع و عدم مخالفت با شرع لذا اجتهاد هنر تعریف سیاسات ملی به گونه ای که مخالف شرع نباشد نه به این معنا که نظر شرع کشف شود.
وی گفت: در مشروطه از مجلس قانونگذاری تعبیر میشود، از بیان امام خمینی است که از مجلس برنامهریزی تعبیر میشود. اجتهاد از ۱۲۸۵ با معمای سبک زندگی جدید مواجه شده است و همه کتب فقهی بر اساس ادبیات قدیم تنظیم شده است .
فیرحی با بیان اینکه موضوعات جدید هنوز تثبیت نشده است، گفت: این بحثها اجتهاد را با دنیای جدیدی روبرو کرده است.
وی ادامه داد: ما از ۱۳۵۸ به یک پرسش انحرافی مواجه شدیم که مدیریت باید فقهی باشد و یا علمی و برخی وقتها پرسشی غلط حیات اجتماعی را به خطر میاندازد. وقتی میگوییم عملیات اجتهاد روی دو مبنای تلاش برای پیدا کردن مسئله و حکم است دو مکتب وجود دارد، یکی مکتب سنتی که معتقد است موضوعات غیراستنباطی را باید عرف بشناساند، در ابن صورت علوم انسانی چشم و چراغ فقه خواهند بود. نظر رادیکالی پیدا شده است که میگوید فقیه باید موضوع را بشناسد و با توجه به گستردگی موضوعات فقیه ناتوان از موضوع شناسی خواهد بود.شاید بحث اجتهاد کلیدی ترین بحث ماست که به تنظیم مجدد رابطه علوم انسانی با فقه بپردازیم.
عقل عملی میتواند حکم الاهی را کشف کند
در ادامه محقق داماد گفت: اجتهاد به دست آوردن احکام تنها از اسناد یا متون نیست و اجتهاد عملی عقلانی است و عقل از منابع اجتهاد است. عقل علاوه بر عقل نظری عقل عملی را نیز شامل میشود و با عقل عملی میتوان حکم خدا را استخراج کرد.
وی افزود: قانون با قواعد فرق میکند قواعد کلی دو گونه است بخشی فرازمانی است که قواعد اخلاقی از این داشتهاند.
محققداماد با بیان اینکه بخشی از قواعد، قراردهای بشریاند که قابل تغییر است، گفت: اگر روزی عقلا جور دیگری توافق کردند، قواعد کلی حاصل توافق است. تفاوت قانون و قواعد این است که قانون ضمانت اجرا دارد.
وی افزود: در مشروطه دعوا سر چه بود؟ راز دعوا این بود که مشروطه خواهان مجلس قانون گذاری مدون مثل فرانسه و بلژیک میخواستند اما مشروعه خواهان می گفتند مجلس باید دست قضات را باز گذاشته و قانونگذاری عرفی باشد.
وی تصریح کرد: با تاسیس قانون مدون کار حوزهها تمام شد. حرف صاحب عروه این بود که دست قاضی را نبندید. اگر قاضی مجتهد باشدو اگر نظرش مخالف قانون مدنی باشد چه کار میتواند بکند، او تنها میتواند پرونده را قبول نکند.
وی ادامه داد: قاضی باید اجتهاد قضایی داشته باشد به این معنی که قانون را بفهمد و بتواند با قوانین اجتهاد کند و این کار باید با علم اصول فقه صورت گیرد.