سمیه قاسمی دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۰

در کتاب اصول کافی روایتی را امام باقر(علیه السلام)  از وجود نازنین پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل می کنند که خداوند متعال می فرماید:

وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ كِبْرِیَائِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَایَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ

به عزت و جلالم و عظمت و کبریایی و نور و علو برتری موقعیتم قسم، هرگز بنده ای  خواست خود را بر من مقدم نمیکند مگر آنکه امورش را پریشان و دنیایش را بهم ریخته، وقلبش را به آن (دنیا) مشغول کرده و از دنیا به او نمی رسانم مگر آنچه برایش مقدر کرده .

در ادامه خداوند می فرماید: وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِی وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْیَا وَ هِیَ رَاغِمَةٌ.

به عزت و جلالم و عظمت و کبریایی و نور وعلو برتری مقامم سوگند،هیچ بنده ای خواست من را برخواست خود مقدم نمی کند مگر اینکه ملائکه ام او را محافظت می کنند و آسمان ها و زمین را کفیل رزقش قرار می دهم و برای او برتر از تجارت هر تاجری خواهم بود و دنیا در عین تواضع بسوی او می رود.

خدای سبحان در این بیان چندین قسم را بیان فرمود در حالیکه «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً و كیست كه از خداوند، راستگوتر باشد؟» [نساء87]

یعنی گفتار خداوند بدون این قسم ها هم قابل قبول می باشند اما اهمیت مطلب به قدری است که خدای سبحان شش،هفت قسم را برای تاکید مطلب آورند.

اما اینکه بنده خواسته های خود را بر خواست خدا مقدم می دارد حال آنکه قرآن می فرماید:

وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلیماً حَكیماً

و شما هیچ چیز را نمى ‏خواهید مگر اینكه خدا بخواهد، خداوند دانا و حكیم بوده و هست. [انسان30]


اشکال: بابیان این آیه چطور می شود خواسته ی انسان مقدم بر خواسته ی خدا باشد درحالیکه زیر مجموعه آن است؟

جواب: مقدم شدن خواست انسان بدین معناست که انسان با اختیاری که خدای متعال به او داده کاری را انجام می دهد که مورد رضایت الهی نیست نه اینکه خارج از مشیت الهی بتواند کاری را انجام بدهد.

مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: اگر خدا بخواهد عملى از بنده سر بزند نخست در او مشیت و خواست ایجاد مى‏ كند، پس مشیت خدا به مشیت عبد تعلق مى‏ گیرد نه به فعل عبد. و به عبارت دیگر مستقلا و بدون واسطه به مشیت عبد تعلق مى‏ گیرد و با واسطه به فعل او تعلق مى‏ گیرد، پس تاثیر مشیت خدا طورى نیست كه مستلزم جبر در بنده بشود، و چنان هم نیست كه بنده در اراده خود مستقل باشد و هر كارى خواست بكند هر چند كه خدا نخواسته باشد. پس فعل بنده اختیارى است، چون مستند به اختیار و اراده خود او است.

به هر صورت انسانی که خواسته های الهی را پشت پا میزند باید متوقع نتایج آنهم باشد نتایجی را که خداوند در همان حدیث بیان فرموده (پریشانی امور، دنیای بهم ریخته، قلب مشغول به دنیا و رسیدن به دنیای محدود)

«وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلا  و كیست كه در گفتار و وعده‏ هایش، از خدا صادقتر باشد؟! » [نساء122] خدایی که در اینجا هفت قسم یاد کرد.


حال کمی عاقلانه بیاندیشیم!

رسیدن به تمامی عوالم و لذائذ آنها آنقدر می ارزند که انسان برای بدست آوردن آن، زندگیی با چنین ثمراتی را برای خود رقم بزند؟

اگر دنیا و مافیها این ارزش را داشت که برای بدست آوردن آن خواسته های الهی نادیده گرفته شود انبیاء و اولیاء که عاقل ترین مردم اند یقینا چنین روشی را پیش میگرفتند و اگر شنیده نشد که پیامبر یا امامی طبق میل خود عمل کند معلوم میشود که رسیدن به تمام لذت ها به قیمت نارضایتی خدای سبحان نمی ارزد.

چنانکه از وجود حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) خلاف این مطلب روایت شده است، ایشان می فرمایند:

«قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا وَ اللَّهُ یَقُولُ وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ

دلهای ما ظرف است برای خواسته های خداوند و خداوند میفرماید شما نمیخواهید مگر آنکه خدا بخواهد.



شارژ سریع موبایل