من در محله ای زندگی می کنم که هزینه هایش بسیار بالاست. همسایه ها خانه هایشان را مدام بازسازی می کنند و ماشین های شیک و آخرین مدل سوار می شوند. آنها به مسافرت های بسیار پرهزینه می روند و بچه هایشان با گران ترین اسباب بازی ها بازی می کنند.
قسمتی از من دوست دارد که با این همسایه ها دمخور شود و در خرج کردن از آنها پیروی کند اما واقعیت این است که از پس این هزینه ها برنمی آییم. قسمت دیگر من واقعاً نگران است که مبادا بچه هایم با نشست و برخاست کردن با این آدم ها درگیر این مسائل شوند. نکند این مسائل باعث شوند آرامش از زندگی من برود! آیا اصلا پولدار بودن آرامش میاره یا قانع بودن به اونچه که داریم! آیا توصیه ای برای من دارید؟
پاسخ شما مثبت است زیرا.....
بین قناعت و آرامش رابطهای مستقیم برقرار است. آرامش نیروی مثبت روحی و روانی است که به خودی خود حاصل نمیشود بلکه توسط عواملی دیگر حاصل میشود. مثلاً رضایت و خرسندی ناشی از قناعت عاملی آرامش آفرین است. امام علی علیه السلام در وصف و ستایش یکی از «خباب بن الارت» میفرماید: خدا رحمت کند خباب بن الارت را، با کمال میل اسلام آورد و با اختیار هجرت کرد و به اندازه کفایت در معیشت قناعت ورزید و از خدا راضی گشت و با مجاهدت زندگی کرد. (نهجالبلاغه، 1384: حکمت 43)
امام در این حدیث رضایت از خداوند و زندگی توأم با مجاهدت را نتیجه منش قناعتجویی، بیان میفرماید. انسان قانع در آرامش است زیرا نگران روزی فردای نیامده خود نیست و توجهاش را به داشتههایش معطوف کرده است. برانگیخته شدن خوی قناعت محرکی است که شرایط ناهموار زندگی را برای انسان هموار میسازد. حیات طیبه که در قرآن آمده است در تفسیر امام علی علیه السلام همان زندگی همواری است که تنها با قناعت نصیب انسان می شود. (همان: ح 229)
عوامل نگرانیزا را میتوان در دو قسم بیان کرد؛ عامل نگرانکنندهای که از اختیار انسان خارج است مانند حوادث طبیعی چون سیل و زلزله و ... و عامل نگرانکنندهای که اضطرابزا و در اختیار انسان و قابل کنترلاند که باید عامل کنترل آن را یافت و با آن آرامش را بهدست آورد. انسانی که گرفتار حب دنیا و حرص است، قناعت میتواند آن را کنترل و نگرانیها را با توکل و امید به مدد الهی مبدل کند و باعث ایجاد آرامش شود. امام علی علیه السلام فرمود:
چه نیکو است فروتنى توانگران نسبت به بینوایان براى به دست آوردن ثواب و پاداشى از خدا، و نیکوتر از آن بىاعتنایى و گردن کشى بینوایان در برابر توانگران و امید و توکلشان به کرم خداى بخشنده است ... .(همان: ح 406) از نشانههای امیدواری تجلی امید، در رفتارهای فردی و اجتماعی انسان است. امام علی علیه السلام مىفرماید: هرکس به خدا امیدوار باشد باید امید او در کردارش آشکار شود، هر امیدواری جز امید به خدای تعالی، ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. (همان: خ160)
روحیه قناعت از عدم دلبستگی به دنیا ایجاد میشود فرد قانع از انجام گناه و کسب مال حرام نگران است و این نگرانی او را از معاصی دور میکند. امام علی علیه السلام در توصیه به قناعت خطاب به پسر حنیف میفرماید: به من گزارش دادند که مردی از سرمایهداران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی، خوردنیهای رنگارنگ برای تو آوردند و کاسههای پر از غذا پیدرپی جلوی تو مینهادند، گمان نمیکردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایی؟ و برسر کدام سفره میخوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمیدانی کنار بگذار
و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن. (همان: نامه 45)
اما گروه دیگری هستند که نگرانی را مکرر تجربه کرده و در رویارویی با آن نیروهای زیادی را صرف کردهاند. افرادی که درپی پول و دارایی بیشتر یا مقام و منزلت اجتماعی بالاتری هستند. اینها از دو گونه نگرانی رنج میبرند؛ یکی مزمن است که پیوسته ادامه دارد و آن اضطراب و نگرانی از جدا شدن از موقعیت موجود است و دیگری نگرانی حاد است که در نتیجه روبهرو شدن با مشکلات ایجاد میشود و فشار روانی سختی را وارد میکند. پریشانی همیشگی که در اشعار عرفایی چون بابا طاهر دیده میشود پریشانی و دلنگرانی آنها از جدا شدن از محبوب حقیقی و متعالی است. محبوبی که نابودنشدنی است لذا نه تنها فرساینده نیست بلکه رساننده و سازنده است.
مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک آنان آفریدند
خرسندی و رضایت حاصل از قناعت توأم با اختیار است و انسان قانع به اراده و اختیار خود از لذتهایی چشم میپوشد و این رفتار را منافی فطرت خود نمییابد. چرا که شجاعانه و مبتنی بر یک جهانبینی توحیدی دنیا را ابزاری برای ابدیت خود میداند و دنیا را به اندازهای میطلبد که مقدمه و پلکانی باشد برای آخرت و ابدیتی که بدان اعتقاد دارد و ملتزم است. کارل راجرز روانشناس انسانگرا معتقد است:
انسان فقط خصوصیات یک ماشین را ندارد بلکه موجودی است که تاحدودی آزادی و اختیار دارد و میتواند خود را بسازد و به زندگی خود معنا ببخشد. اما کسی که دنیاخواهی را بر قناعت ترجیح داده است در دام نفس و خواهشهای جبری آن قرار گرفته و در مقابل فطرتگرایی، محیطگرا خواهد بود که ثمره آن تغییرپذیری و عدم ثبات است که این خود عامل مهمی در ایجاد بحرانهای رفتاری است. لذا در روایات برای رسیدن به آسایش و رضایت، عادت و خوگرفتن به قناعت توصیه شده است.
مغز انسان طوری آفریده شده که احساسهای متضاد معمولاً نمیتواند بهطور همزمان در آن تجلی کند. اگر مغز درحال تشویش و بیقراری باشد، آرامش راهی به آن ندارد، این تشویش و نگرانی سبب میشود قدرت شناختی از اختیار انسان سلب شود بنابراین بدون هیچگونه منطق و یا استدلالی بدترین راه سازگاری را برمیگزیند. منش قناعتجویی تشویشهای ذهنی را زدوده و راه شناخت درست را فرا روی انسان میگذارد. در کلام امام علی علیه السلام نیز قناعت عامل سلامت اندیشه بیان شده است. (نهجالبلاغه، 1384: حکمت 371)
طبق پژوهشهای آزمایشگاهی روانشناسان، نیازهای آدمی هیجاناتی را ایجاد میکند که او را وادار میسازد تا فعالیتهای خاصی را که به آن نیازها مربوط است، انجام دهد. شدت و ضعف هیجانها و رفتارهای ناشی از آن تأثیر مستقیمی در آرامش درونی انسان دارد. «وقتی موجود زنده در این شرایط اصطلاحاً «وادارکننده» قرار میگیرد، تا وقتی احتیاج او ارضاء نشده و تا موقعی که ضعف یا مرگ او را از پای در نیاورده است به فعالیت خود ادامه میدهد».
این حالت در انسانی که حس نیاز شدید به مادیات دنیا دارد و برای رسیدن به خواستههای خود تلاش میکند به اصطلاح اخلاقی «حرص» نامیده میشود. امام علی علیه السلام شرایط وادار کننده خوی طمعورزی را «رِقٌّ مُوبَّدٌ؛ برده بودن همیشگی» وصف میکند یعنی فکر و اندیشه انسان و در پی آن رفتارها و فعالیتهای او همواره مشغول خواستههای فناپذیر نفس خواهد بود. در این صورت انسان منفعل از خواستههای کاذب خود است. (نهجالبلاغه، 1384: ح 180) در این صورت قناعت بهعنوان محرکی عمل میکند که به نیاز انسان جهت میدهد و انسان را تعدیل کرده و در نتیجه هیجانات انسان نیز سمتوسو و جهت میگیرد و بر اساس نیاز واقعی و مورد کفایت خود نگران و بیمناک است نه آرزوهای دور و دراز و دنیای مذموم.