اختلاف نظر و نگرش نوجوانان با والدین فاصله و شکاف عمیقی بین این 2 طیف سنی ایجاد کرده است. این شکاف در جوامع غربی آنقدر زیاد است کار کارشناسان غربی را برای استحکام بخشیدن به ارتباط والد فرزندی بسیار دشوار کرده است.
دکتر محمدمهدی لبیبی، جامعه شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است هنوز چنین شکافی را بین نوجوانان و والدین در کشورمان مشاهده نمی کنیم ولی تفاوت نسل ها کاملا مشهود است. اگر زود دست به کار نشویم و راه حلی برای آن پیدا نکنیم شاید ما هم به درد غربی ها گرفتار شویم.
تفاوت آشکاری که در نوجوانان امروزی با نوجوانان چند سال قبل می بینید در چیست؟
تفاوت های آشکاری از نظر بلوغ عاطفی و جسمی در نوجوانان امروزی با نوجوانان یکی ده دهه اخیر دیده می شود. سن بلوغ جسمی، بلوغ عقلانی و عاطفی کاهش یافته است. شاید با قطعیت نتوان گفت علت این پدیده را در نوجوانان بازگو کرد ولی عوامل زیست محیطی نقش موثر در این روند تکاملی انسان دارند.
مگر چه تغییری در زیست محیط ما ایجاد شده است؟
مهارت های فردی در کودکان و نوجوانان زیاد شده که ناشی از تکنولوژی غنی است. این مهارت ها را شرکت های گوناگون با در دسترس قرار دادن ابزارهای مختلف آموزشی و تفریحی در اختیار نوجوانان و جوانان گذاشته اند. داشتن هر نوع مهارتی عاملی است که فرد را از دیگران متمایز می کند. نوجوانان ما به وسیله چنین ابزاری توانمندتر و ماهرتر از والدینشان شده اند و همین موضوع اختلاف بین نسل ها (والدین و فرزندان) را به وجود آورده است.
منظور شما از مهارت، همان کار با رایانه، تلفن همراه و... است؟
بله. نوجوانان امروزی مهارت و توانایی زیادی را در کار کردن با این وسایل دارند. انسان ها با توانایی هوشی مشخصی متولد می شوند ولی محیط و آموزش هایی که کودک می بیند باعث ارتقای ضریب هوشی اش می شود. چنین ابزارهایی باعث ارتقای هوش و توانمندی در نوجوانان شده است.
محققان انسان ها را از نظر هوشی با نسل های قبل مقایسه و مشاهده کردند انسان های امروزی که با شرایط جدیدتری روبرو هستند و آموزش بیشتری می بینند ضریب هوشی بیشتری نسبت به پیشینیان دارند.
شکاف بین نسل ها موضوع داغی در کشورهای غربی است و غربی ها هم علت اصلی را همان تکنولوژی می دانند. تکنولوژی ای که به طور ناگهانی وارد جامعه شد و مثل این بود که نوجوانان وارد سیاره دیگری شده اند. سیاره ای که با سیاره والدینشان فاصله زیادی دارد. نوجوانان به جایی پرتاب شده اند که راه بازگشتی ندارند.
ما با 2 نسل کنار هم مواجه هستیم که 2 دنیای متفاوت دارند و اصلا حرف های یکدیگر را درک نمی کنند ولی آنچه در کشور ما دیده می شود هنوز شکاف نیست بلکه تفاوت شدید بین نسل هاست و این پتانسیل وجود دارد که به شکاف تبدیل شود.
درواقع نوجوانان می خواهند اثبات کنند که باهوش ترند؟
نوجوانان خود را تابع پدر و مادر نمی بینند و اصلا نیاز به این تبعیت ندارند. به عبارت ساده تر، نوجوانان امروزی خودشان را فهیم تر از پدر و مادرشان می دانند. علت برتری را هم آشنایی با علم روز، کارکردن با دستگاه های مختلف، مهارت های زیاد در حوزه های مختلف و... می دانند. اگر نگاهی به والدین داشته باشیم متوجه می شویم که با شبکه های اجتماعی آشنایی ندارند، روش کار کردن با ابزاری مانند تلفن همراه و رایانه را نمی دانند یا در حد استفاده کننده معمولی هستند. پس نوجوان به این فکر می کند که چه چیزی را باید از والدینش بیاموزد و برای چه باید تابع آنها باشد.
آیا تبعیت نکردن نوجوانان از والدین باعث سرکشی و تمرد در آنها می شود؟
این طور نیست نوجوانان ما با سنت ها و روابط اجتماعی آشنایی دارند و نوع تربیتشان هم آمیخته ای از فرهنگ و سنن قدیمی ماست که والدین به آنها آموزش داده اند. این عوامل باعث شده هنوز شکاف به وجود نیاید. اغلب نوجوانان به حرف های والدین با دقت گوش می دهند ولی به آنها عمل نمی کنند و راه خودشان را می روند.
شاید بتوان حرف شنوی نداشتن از والدین را به بی ادبی نوجوانان نسبت دارد. به نظر شما این طور است؟
نوجوانان امروزی اصلا بی اخلاق، بی ادب و بی تفاوت نیستند اما فقط یک باور دارند؛ اینکه بهتر و بیشتر از پدر و مادرشان می فهمند و درک جامع تری نسبت به مسائل دارند. به همین دلیل توقع دارند که پدر و مادر از آنها تبعیت کنند. قبل از هجوم تکنولوژی به کشور پدرها و مادرها همیشه برتر از فرزندان بودند.
پدر و مادر به فرزندان زندگی را آموزش می دادند و تجربیات شخصی خود را به آنها منتقل می کردند ولی رسانه ها منابع آموزشی برای نوجوانان امروزی هستند و نوجوانان بدون کمک پدر و مادر می توانند مهارت های زیادی به دست بیاورند و توانمند شوند پس دلیلی باری تبعیت از آنها ندارند. اما در عین حال دوست ندارند آنها را ناراحت و رنجیده خاطر کنند. بنابراین سعی می کنند احترام را حفظ و وانمود کنند به حرف های آنها گوش داده اند. درواقع، پیامی که نوجوانان دارند این است، شما سرتان به زندگی خودتان باشد ما به زندگی خودمان.
همانطور که گفتم تفاوت شدید بین نسل ها با سنت ها، احترام به بزرگ ترها و حفظ روابط خویشاوندی عجین شده و هنوز گسست کامل اتفاق نیفتاده است. درواقع، والدین و نوجوان هنوز روی یک سیاره اند ولی دیوار بین آنها خیلی بلند شده است طوری که جوانان فکر می کنند صحبت کردن با بزرگ ترها فقط وقت تلف کردن است.
آیا راهی وجود دارد که بتوان این سد و دیوار بلند بین والدین و فرزندان را برداشت؟
قطعا راهی وجود دارد. نباید توقع داشته باشیم که حتما نوجوانان به طرف پدر و مادر بیایند و والدین هم آنها را ارشاد کنند. این کار اصلا جواب نمی دهد. اگر نوجوانان یک قدم به طرف پدر و مادر آمدند آنها باید 10 قدم به سمت فرزند بردارند.
اغلب پدر و مادرها حالت سکون دارند و بیشتر دوست دارند صحبت های معمولی داشته باشند و کمتر می توانند خود را با نوجوانان همگام کنند. برای همگام شدن می توانند از نوجوانان کمک بگیرند و ندانستن عیب نیست. گرچه یادگیری تکنولوژی برای والدین در سنین بالا کمی دشوار است ولی بهتر است تا جایی که می توانند خودشان را با تکنولوژی وفق دهند.
والدین باید از کنترل کردن نوجوانان دست بردارند و با آنها همدل و دوست باشند. فراموش نکنیم نسل فعلی از نظر علمی، آگاهی و دانش خیلی جلوتر از نسل قدیمی است. اغلب فرزندان والدین خود را دوست دارند و به آنها احترام می گذارند. والدین باید تلاش مضاعفی داشته باشند تا این روابط را حفظ و مستحکم کنند.
مشکل اساسی وقتی است که پدر و مادر می خواهند خود را به عنوان بزرگ تر و صاحب نظر اثبات کنند. این خطا واقعا بزرگ است. تظاهر به دانستن آن هم بدون اطلاعات کافی باعث جبهه گیری نوجوان و ایجاد شکاف در روابط والد و فرزندی می شود.