خدا كسى را كه به یارى او برخیزد یارى مى كند، اما اگر مومنان سستى نشان دهند و اختلافات در میانشان زیاد شود شایستگى پیروز شدن ندارند و گرفتار شكست مى شوند، البته شكست گونهاى از امتحان است و قهرمانان در هنگام شكست شناخته مى شوند.
وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَعَصَیْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنكُم مَّن یُرِیدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُوْمِنِینَ (آل عمران ـ 152)
و [در نبرد احد] قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانید آنگاه كه به فرمان او آنان را مى كشتید تا آنكه سست شدید و در كار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم] با یكدیگر به نزاع پرداختید و پس از آنكه آنچه را دوست داشتید [یعنى غنایم را] به شما نشان داد نافرمانى نمودید برخى از شما دنیا را و برخى از شما آخرت را مى خواهد سپس براى آنكه شما را بیازماید از [تعقیب] آنان منصرفتان كرد و از شما درگذشت و خدا نسبت به مومنان با تفضل است.
شكست پس از پیروزى
در ماجراى جنگ احد گفتیم مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصى جنگیدند، و به زودى پیروز شدند و لشكر دشمن از هم پراكنده شد و موجى از شادى سراسر لشكر اسلام را فرا گرفت، ولى نافرمانى جمعى از تیراندازان كه در شكاف كوه "عینین" به سركردگى "عبد اللَّه بن جبیر" مى جنگیدند و رها كردن آن سنگر حساس و مشغول شدن آنها و دیگران به جمع آورى غنائم، سبب شد كه ورق برگردد و شكست سختى به لشكر اسلام وارد گردد.
هنگامى كه مسلمانان با دادن تلفات و خسارات سنگین به مدینه بازگشتند با یكدیگر مى گفتند: مگر خداوند به ما وعده فتح و پیروزى نداده بود؟ پس چرا در این جنگ شكست خوردیم؟ آیه فوق به آنها پاسخ مى گوید و علل شكست را توضیح مى دهد.
وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ
در این جمله، قرآن می گوید: وعده خدا درباره پیروزى شما كاملاً درست بود و به همین دلیل در آغاز جنگ پیروز شدید و به فرمان خدا دشمن را پراكنده ساختید و این وعده پیروزى تا زمانى كه دست از استقامت و پیروزى فرمان پیغمبر برنداشته بودید ادامه داشت، شكست از آن زمان شروع شد كه سستى و نافرمانى شما را فرا گرفت.
به عبارتی اگر تصور كردید كه وعده پیروزى بدون قید و شرط بوده سخت در اشتباه بودهاید، تمام وعدههاى پیروزى مشروط به پیروى از فرمان خدا است.
درباره اینكه خداوند در كجا به مسلمانان وعده پیروزى در این جنگ داده بود دو احتمال است:
نخست اینكه منظور وعده هاى عمومى است كه به طور مكرر از خدا به مومنان درباره پیروزى بر دشمنان داده شده بود، دیگر اینكه پیامبر خدا كه وعده او وعده الهى است صریحاً قبل از شروع جنگ احد به مسلمانان وعده پیروزى در این میدان داده بود.
وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ از این جمله كه اشاره به وضع تیراندازان كوه عینین است به خوبى استفاده مى شود كه تیراندازانى كه در شكاف كوه بودند درباره رها كردن سنگر خود اختلاف كردند و جمع زیادى دست به عصیان و مخالفت زدند (تعبیر به "عصیتم" یعنى نافرمانى كردید نشان مى دهد كه اكثریت دست به مخالفت زده بودند) و لذا قرآن مى گوید: پس از مشاهده آن پیروزى چشمگیر كه مورد علاقه شما بود، راه عصیان پیش گرفتید و در حقیقت براى بدست آوردن پیروزى كوشش لازم را به خرج دادید، اما براى نگاهداشتن آن استقامت نكردید و همیشه نگاهدارى پیروزی ها از بدست آوردن آن مشكل تر است.
مِنْكُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْكُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ
در این موقع جمعى از شما خواستار دنیا و جمع غنائم بودید در حالى كه جمعى دیگر همچون خود "عبد اللَّه بن جبیر" و چند نفر از تیراندازان ثابت قدم خواستار آخرت و پاداش هاى الهى بودند.
ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَكُمْ
در اینجا ورق برگشت و خداوند پیروزى شما را به شكست تبدیل كرد تا شما را بیازماید و تنبیه كند و پرورش دهد.
وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُوْمِنِینَ
سپس خداوند همه این نافرمانی ها و گناهان شما را بخشید در حالى كه سزاوار مجازات بودید زیرا خداوند نسبت به مومنان از هرگونه نعمتى فروگذار نمى كند.
بحث لغوی:
1-"تحسونهم" از ماده "حس" گرفته شده و به معنى از بین بردن حواس كسى و كشتن او است یعنى آنها را می كشتید.
2-"اذا" در اینجا شرطیه نیست بلكه به معنى "حین" و وقت است.
3ـ "اخریكم" به معنى "ورائكم": پشت سر شما مى باشد.
4ـ فشلتم: فشل (بر وزن جبل) ضعف و ترس است منظور در اینجا ضعف تصمیم و برگشتن از آنست.
5ـ صرفكم: صرف: برگرداندن. حال به حال كردن را نیز صرف گویند.
پیام های آیه:
1ـ معناى تحقق وعده هاى خدا، نادیده گرفتن سنّتهاى الهى نیست. نصرت خداوند تا زمانى است كه شما به وظیفه عمل كنید. «لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ»، «إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ»
2ـ از جمله عوامل شكست، سستى، نزاع و عدم اطاعت از فرماندهى است. «فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ»، «وَ عَصَیْتُمْ»
3ـ افراد براى هدف هاى متفاوت جنگ مى كنند. بعضى براى دنیا مى جنگند و بعضى براى آخرت. «مِنْكُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْكُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ»
4ـ پایدارى در نبرد، حفظ وحدت و اطاعت، نشانهى آخرت خواهى رزمندگان است. «مِنْكُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ»
5ـ جزاى كسى كه به جاى شكر نعمت پیروزى، به اختلاف و نافرمانى و سستى دامن زند، شكست است. «صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ»
6ـ عامل شكست هاى بیرونى، درونى است. شما در درون سست و نافرمان شدید، لذا در بیرون شكست خوردید. «فَشِلْتُمْ»، «صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ»
7ـ شكستها، وسیله ى آزمایش الهى هستند. «لِیَبْتَلِیَكُمْ»
8ـ هنگام تخلّف و شكست نیز از لطف خدا مأیوس نشوید. «عَفا عَنْكُمْ»
9ـ ایمان، بستر و زمینهى دریافت فضل خاص خداوند است. «عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُوْمِنِینَ»
10ـ مومن را به خاطر یك خلاف نباید از صفوف اهل ایمان خارج دانست، بلكه باید از یك سو هشدار داد و از سوى دیگر با تشویق دلگرمش كرد. «عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُوْمِنِینَ»