غیر از کمر درد دوره ای، به جز نفس نفس افتادن موقع دو تا یکی کردن پله ها یا جدای از معده ای که دیگه غذای چرب و سنگین رو بر نمی تابد؛ یک سری نشانه های دیگری نیز وجود دارد برای یادآوری شروع دوره میانسالی و انقضای دوره جوانی!
نشانه هایی که این بار یک دستی صاف میارن جلوی چشم آدم که شاید این یکی رو دیگه نتونه نادیده بگیره، لعلکم یعقلون ...
انقضای جوانی به روایت عینک. عصا، کم بینی، دو بینی، موی سپید، دندان مصنوعی، سمعک، چین و چروک دست و صورت، لرزش دست، قد خمیده، صدای نحیف، کمر درد و پا درد، نفس نفس زدن، غذای رژیمی و...
یکی پیر می رفت خم کرده پشت
جوانی بپرسید از وی درشت
که ای پیر قد از چه خم کرده ای
چه جویی دراین ره چه گم کرده ای
بگفتا جوانی برفتم زدست
کنون ازغم اوست پشتم شکست
خمیده قد و چشم در معبرم
زهر سوی جویای آن گوهرم
قدر جوانی هایمان را بدانیم
یادش بخیر دوران جوانی! عجب دورانی بود. انگار همین دیروز بود که دوران دبیرستان و دانشگاه را با دوستانمان به خوشی می گذراندیم! عجب روزایی بود عین برق گذشت!!
از این نمونه صحبت ها را چقدر از میانسالان، پدر بزرگ و مادربزرگ هایمان که اطرافمان هستند و به نوعی نعمت های این روزگارند شنیده ایم! کسانی که یک تار موی آنها به اندازه ی سال های سال زندگی و کسب تجربه ارزش دارد!
چقدر از این عزیزان هستند که با آه و حسرت در مورد دوران جوانیشان صحبت می کنند و می گویند: ما از جوانیمان بهره ای نبردیم، فرصت ها را از دست دادیم و هیچ کاری نکردیم، همه را به بطالت گذراندیم شما از جوانیتان استفاده کنید!
بودم جوان که گفت مرا پیر اوستاد فرصت غنیمت است نباید ز دست داد (سعدی)
عده ای هم از دوران گذشته و جوانی خودشان راضی هستند، و تجربیاتشان را در اختیار ما می گذرانند که ما هم مثل آنها از این دوران نهایت استفاده را داشته باشیم.
گوهر گران بهایی به نام...
یادمان باشد که جوانى، گوهر گران بهایى است كه به خاطر استعدادها و قابلیت شكوفایى و رشد، از ارزش و منزلت خاصى برخوردار است و بزرگان را به توصیه و ارائه ى تجربیّات به جوانان واداشته است.
امیرالمومنین (علیه السلام) نیز در این عرصه جوانى و تندرستى را دو چیز با ارزش و منزلت معرفى مى كند و مى فرماید : قدر و منزلت این دو چیز را كسى مى شناسد كه آن دو را از دست داده باشد.
وی می فرمایند: دوران جوانی را باید دریافت و از آن دوران گرانسنگ و طلایى در خویشتن شناسى و كمال یابى بهره گرفت كه شرط اساسى سعادت و شقاوت یا خوشبختى و بدبختى انسان ها در دنیا و آخرت به توجّه و عدم توجّه آنها نسبت به جوانى، بستگى دارد.
جوان به روایت قرآن
از منظر قرآن مرز خروج از دنیای کودکی، رسیدن به مرحله بلوغ حلم است.
«وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ: و آن گاه که اطفال شما به حد بلوغ و احتلام رسیدند باید مانند سایر بالغان البته با اجازه وارد شوند.
بنابراین نوجوانی از این زمان شروع می شود و پس از آن انسان به مرحله جوانی می رسد که به تعبیر قرآن مرحله بلوغ اشد است.
و اما برای پایان این دوران در قرآن اشاره به رسیدن به سن چهل سالگی شده است. چنانکه در آیه 15 سوره احقاف می فرماید: و ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر سفارش کردیم که مادر با رنج بار حمل کشید و باز با مشقت وضع حمل نمود و سی ماه تمام مدت حمل و شیرخواری بود تا وقتی که به حد رشد و جوانی رسید، سپس آدمی چهل ساله گشت....
لذا از نظر قرآن انسان تا سن چهل سالگی در زمره جوانان می باشد و باید برای رشد و تعالی خود تلاش نماید. اگرچه ممکن است در اواخر این سنین از نظر جسمانی انسان رو به نقصان برود ولی رشد معنوی و بالندگی روح و روان که حقیقت انسان می باشد تا این سنین همچنان میسر می باشد.
ایام جوانی رسیدن به مرتفع ترین و عالی ترین منازل زندگی است.
قرآن كریم و روایات اسلامى به دوره ى حساس نوجوانى و جوانى عمر انسان اهمیت ویژه اى داده اند. چنان كه حضرت امام صادق (علیه السلام) به یكى از یاران خویش مى فرمایند: بر تو باد توجه به جوانان; زیرا آنان به هر كار خیر از دیگران پیش تازترند.
هم چنین مى فرماید: چون جوان مسلمان قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته گردد و خداوند متعال او را در زمره ى پیامبران والامقام نزد خود قرار مى دهد و خداوند خود در قیامت مدافع وى باشد.
قرآن دوران جوانى را دوران قوت و قدرت مى نامد: (اللّهُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْف ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْف قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّة ضَعْفاً وَ شَیْبَةً); خدا همان كسى است كه شما را آفریده در حالى كه ضعیف بودید; سپس بعد از این ضعف و ناتوانى قوت بخشید، و باز بعد از قوت، ضعف و پیرى قرار داد ...
جوانان فطرتى پاك دارند و پاكى ها را مى پذیرند و به آن جامه ى عمل مى پوشانند.
پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) در اوایل دعوت خود، با جوانانى روبه رو شد كه سخنان پاك او را بر فطرت پاك خود نوشتند. ایشان مى فرماید:
(اوصیكم بالشباب خیراً فانهم ارقّ افئده ...); من شما را به نیكى با جوانان توصیه مى كنم، به سبب این كه آنها دلى رقیق و قلبى فضیلت پذیرتر دارند ... جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبّت بستند.
حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند:
بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك; جوانى را قبل از پیرى، و سلامتى را قبل از مریضى دریاب.
بزرگ ترین نعمت برای هر فردی، جوانی است
اولیاء گرامی اسلام جوانی را یکی از نعمت های پر ارج الهی و از سرمایه های بزرگ سعادت در زندگی بشر شناخته اند و این موضوع را با عبارات مختلفی خاطرنشان نموده اند.
پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در بیان ارزش جوانى همین بس كه فرمود : در قیامت از عُمْر و جوانى انسان مى پرسند كه چگونه و در چه راهى آن را صرف نموده است.
نکته قابل ملاحظه این است که در دوران بلوغ رشد نه تنها کمال جسمانی و عقلانی حاصل می شود و انسان اگر تلاشی برای رشد جسمانی و رشد نیروی فکر و عقل کرد به نتیجه می رسد بلکه تلاش برای رشد معنوی و روحی نیز تا چهل سالگی میسر است و اگر انسان به چهل سالگی برسد و برای رشد معنوی خود کاری بکند پس از این سن هم اگرچه قوای جسمانی تحلیل می رود ولی روح انسان به سوی تعالی می رود و قدرت رشد و پیشرفت را خواهد داشت ولی اگر به چهل سالگی برسد و برای رشد معنوی و روحانی خود تلاشی نکرده باشد دیگر امیدی به او نیست و توانایی کسب فضایل و رشد در او وحود نخواهد داشت.
«در حدیث آمده است:
شیطان دستش را به صورت کسانی که به چهل سالگی برسند و از گناه توبه نکنند می کشد و می گوید پدرم فدای چهره ای باد که هرگز رستگار نمی شود.»
کلام آخر:
حاصل سخن این كه، دوره ى نوجوانى و جوانى، دوره اى حساس و سرنوشت ساز است و نیاز به یك راهنماى آگاه و عالم دارد و بهترین راهنما كه بتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند، قرآن كریم و روایات معصومین (علیهم السلام) است.
انشالله که همه ی ما قدر این دوران ارزشمند را بدانیم و نهایت استفاده را ببریم.