معنای ظلم
واژه «ظلم» به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، ستم، ستم کردن و بیداد، تجاوز و تعدی کردن از حق آمده است. (لسان العرب، ج12، ص 373)
ابن فارس گفته است: ظا و لام و میم دارای دو معنی اصولی است:
1- تاریکی و سیاهی
2- چیزی را از ستم در غیر موضوع خود نهادن. (التحقیق فی کلمات القرآن، ج7، ص170)
واژه ظلم با دیگر مشتقاتش 289 مرتبه در قرآن به معنی ستم کردن و بی عدالتی و 26 مرتبه به معنای ظلمت و تاریکی آمده است.
انواع ظلم
اقسام ظلم در قرآن به سه شکل است: ظلم به خداوند، ظلم به مردم، ظلم به نفس.
ظلم به خویشتن
در قرآن کریم آیات زیادی هست که از مسئله ظلم به نفس یاد می کند، مثل اینکه می فرماید: إِنَّ اللّهَ لاَ یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ: خدا به هیچ وجه به مردم ستم نمى كند لیكن مردم خود بر خویشتن ستم مىكنند. (سوره یونس، آیه 44)
ظلم به نفس یعنی ظلم به خویشتن. این سوال پیش می آید که چگونه ممکن است که آدمی به خویشتن ظلم می کند؟ زیرا ظلم از بدخواهی پیدا می شود و ممکن نیست کسی بد خود را بخواهد. جواب این سوال این است که یکی از علت های ظلم به نفس غفلت و جهالت است. از روی جهالت و نادانی به خیال اینکه به خودش خیری برساند شری رسانده است.
دشمن به دشمن آن نپسندد که بی خرد با نفس خود کند به مراد و هوای خویش
مردی به یکی از صحابه پیغمبر نامه نوشت و از او اندرزی خواست. مرد صحابی در جواب نوشت: «به آن کس که از همه بیشتر او را دوست می داری بد نکن.» آن مرد معنی این جمله را نفهمید و توضیح خواست که این چه اندرزی است! مگر ممکن است که من کسی را زیاد دوست بدارم و آنگاه به او بدی بکنم؟! مرد صحابی در جواب نوشت: «بلی ممکن است. مقصود من از آن کس که او را از همه بیشتر دوست می داری فقط خودت هستی که از روی جهالت و نادانی به خیال خوبی به خودت بدی می کنی. همه گناهانی که مرتکب می شوی به خیال خودت حظّ و بهره ای به خودت می رسانی و حال آنکه همین ها همه در حقیقت جز دشمنی و رفتار خصمانه با خود چیزی نیست.»
مثالی از ظلم به خویشتن و آثار آن
فروشنده ای که دروغ می گوید و قیمت جنس را زیادتر می گوید و طرف را گول می زند، ناچار منفعتی عایدش می شود و پولی به جیبش می رود؛ پول به حیات مادی او کمک می کند، برایش لباس می شود، نان و آب می شود، همه چیز می شود.
اما همین آدم در عین حال وجدان و ضمیر ملکوتی دارد، وجدانش اجازه نمی دهد دروغ بگوید، وقتی که دروغ گفت به وجدان خود لطمه می زند و آن را پژمرده و ضعیف می سازد، پس به خودش ظلم کرده است. ( حکمت ها و اندرزها، جلد 1، ص 71-68.)
درحالی که براى رسیدن به راه درست انسان نیاز دارد که وجدانش را پاک نگه دارد تا آمادگى و استعداد پذیرش و شایستگى براى قبول حق را داشته باشد وگرنه گناه، چشمان او را نابینا و گوش های وی را ناشنوا می گرداند. همانگونه كه براى پرورش سبزه و گل تنها بذر آماده كافى نمى باشد، زمین مستعد نیز لازم است. (تفسیر نور ج5، ص: 217)
عوامل ظلم به خویشتن
گفتیم یکی از عوامل ظلم به خویشتن غفلت و جهالت است، از عوامل دیگر ظلم به خویشتن وسوسه های شیطان است که البته شیطان فقط وسوسه گر است و نمی تواند کسی را مجبور نماید تا گناهی و ظلمی مرتکب شود. این خود انسان ها هستند که با یک وسوسه به سمت گناه حرکت کرده و موجبات ظلم به خود را فراهم می کنند. شیطان در روز قیامت به کسانی که فریب او را خورده و وی را لعن و نفرین می کنند می گوید: این قدر مرا لعن نکنید چرا که من بر شما تسلطی نداشتنم و تنها به شما وعده می دادم و خلاف وعده ام عمل می کردم.
شیطان هنگامی که کار تمام می شود می گوید: خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم و تخلف کردم. من بر شما تسلطی نداشتم جز این که دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید؛ بنابراین مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید. نه من فریاد رس شما هستم و نه شما فریاد رس من . من نسبت به شرک شما درباره خود که از قبل داشتید (و اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم. این آیه تمام پرونده شیطان را رو کرده و نهایت کار او را به تصویر کشیده است.
«وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِیَ عَلَیْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ » (سوره ابراهیم، آیه22)
نتیجه گیری:
خداوند به مردم ظلم نمی کند و این خود مردم هستند که با گناهان، روح خود را آلوده می گرداند تا جایی که دیگر آمادگی و پذیرش دریافت حق را ندارند و با رهایی از جهالت و غفلت و وسوسه های شیطان می توان بر آن غلبه نمود.