نازنین نظریان جامی شنبه ۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۰

یكی از موجوداتی كه از دیده‏ ها پنهان است، اما دارای وجود خارجی است؛ شیطان می‏باشد. 

واژه‌ی «شیطان»، از ماده «شطن» یا «یشطن» به معنای خبیث و پست و دور شدن، آمده است و به هر موجودی سركش و متمرد اطلاق می ‏شود. اعم از، انسان، جن و یا جنبندگان دیگر. پس شیطان اسم عام(اسم جنس) است اما "ابلیساسم خاص (علم) است كه حضرت آدم را سجده نكرد واكنون نیز با لشكر و منسوبین خود انسان‏ها را وسوسه و گمراه می‏ كند. لذا در قرآن كلمه شیطان به انسان و جن اطلاق شده است «و كذالك جعلنا لكل نبی عَدُوّاً شیاطین الانس و الجنّ؛» «بدین گونه مابرای هر پیامبری دشمنی از شیطان‏های انسانی و یا جنی قرار دادیم.»

واژه ‏ی «شیطان» به صورت مفرد «70» بار و به صورت جمع (شیاطین) «18» بار در قرآن آمده است. ماهیّت شیطان همانند جنیان ازآتش است به عبارت ساده می‏ توان گفت: شیطان نیز از نسل جنیان می ‏باشد. كه خودش اعتراف دارد كه زمانی كه خداوند به او فرمان سجده به حضرت آدم‏ ـ علیه السّلام ـ داد او از فرمان الهی سرپیچی نمود و گفت:«خلقتنی من نار و خلقته من طین؛» «مرا از آتش و او را از خاك آفریدی (و آتش به خاك افضلیت دارد)» و همانند جنیان دارای اختیار، تكلیف و شعور و عقل و اراده و زاد و ولد هستند.

گاهی جن و شیطان، مفهوم وسیعی دارندو شامل نفس امّاره قوای واهمه، تخیل نفسانی و لذات دنیوی، ریاسات وهمیه، حشرات موذی و انسان‏های فاسد و... كه لشكریان شیطان هستند؛ می‏ باشند به عنوان مثال، حضرت علی‏ ـ علیه السّلام ـ می ‏فرماید: از قسمت شكسته ظرف و دستگیره آن آب نخورید زیرا شیطان به روی دستگیره و قسمت شكسته ظرف می‏نشیندیا در جای دیگر می‏ فرماید: زیاد بن ابیه! از معاویه بترس! كه او شیطان است.

هدف خداوند از خلقت شیطان

خلقت شیطان از آغاز، خلقت پاك و بی عیب بود و موجودی از مخلوقات خداوند بوده است. به همین دلیل سالیان دراز در صف مقربان درگاه خداوند و فرشتگان بزرگ جای گرفته بود. اگر چه از نظر آفرینش همانند آن‏ها نبود ولی با سوء استفاده از آزادی خود طغیان نموده و تكبر ورزیده و نسبت به خداوند تبارك و تعالی عصیان كرد، و پس از آن از درگاه خداوند رانده شده است.

خداوند نام كسی را شیطان ننهاده است. امام رضا ـ علیه السّلام ـ در مورد نام اصلی شیطان می‏ فرماید: «نام ابلیس "حرث یا حارث" بوده چون از رحمت خدا مأیوس شده است؛ ابلیس نامیده شد.» با توجه به این، شیطان در خلقت اولیه همانند جنیان و انسان برای عبادت و رسیدن به رحمت الهی خلق شده است. اما بعد از دور شدن از رحمت الهی، مظهر گمراهی و ضلالت برای انسان‏ها شده است.

انسان بین خیر و شر، سعادت و شقاوت واقع شده است كه اگر این اجزاء متضاد در جهان عمل و در عالم فكر و احساس و درك متصور نباشد، هیچ وقت شقاوت و سعادت مفهوم و معنا و مصداق واقعی و حقیقی خود را نخواهد یافت و در نتیجه مشخص نمی ‏شود چه كسانی سعادتمند و به كمال رسیده‏ اند و چه كسانی نرسیده ‏اند، انسان اگر بخواهد به معنای واقعی و كامل وجود داشته باشد باید در اطراف او عوامل شقاوت و سعادت پراكنده باشند تا بدین وسیله با اختیار و انتخاب، راه سعادت، سعادتمندی خود را پیدا و در نظام احسن، وجود كامل خود را بروز و ظهور دهد و همین طور با اختیار خود راه شقاوت و بدی را بپیماید.

پس در عالم تشریع (قانونگذاری) برای رسیدگی به مقامات عالیه و داشتن ارواح طیبه، وجود ملائكه و خلقت این طایفه از مخلوقات الهیّه، بی ضرر و مناسب است، همین طور خلقت شیطان و ابلیس كه عاملی موثر در داشتن پلیدی و داشتن صفات خبیثه در انسانهاست، زیرا بنا به قاعده «تعرف الاشیاء بأضدادها» یعنی اشیاء با اضدادشان شناخته می ‏شوند "تا علم به بدی و پلیدی در جهان نباشد و زشتیها در اوصاف انسان ظهوری نداشته باشد؛ تحقق اوصاف حسنه، جایگاه خود را نخواهد یافت و انسان ارزش و قدر زیبایی‏های روحی و معنوی را ندانسته و به آن دسترسی پیدا نخواهد كرد. 

 

شیطان كیست؟ كسب و كار او چیست؟ و هدف از خلقتش چیست؟

 
بنابراین در خلقت شیطان و ابلیس، شرایط و مقدمات سیر الی اللّه و صعود و كمال و مقام و منزلت بهشتی، موجود است. البته معلوم است كه شیطان انسان را در باطن وسوسه می‏ كند و از راه قوه خیال در او تصرف می‏ نماید و یك منظره‏ های زیبا و دلفریب را جلوه می‏ دهد و یك سلسله تخیلات را به یاد انسان می‏ آورد تا آن كه انسان از محبت لقای خدا، منصرف شود و از درجات ومقامات عالیه و رضوان خدا غفلت ورزد، با وسوسه ی شیطان، خداوند انسان پاك را از افراد آلوده جدا می كند. و ایمان ثابت را از ایمان بی‏پایه جدا می نماید و در این صورت انسان پاك و طیّب به سوی پروردگار بالا رود. شیطان هایی را كه خدا آفریده، محك هایی هستند برای جدا نمودن انسان های آلوده از پاك. بنابراین شیاطین عبث خلق نشده ‏اند و پروردگار روی مصلحت آن‏ها را آفریده است.

وجود شیطان و فرزندان آنها با اینكه كارشان جز گمراهی و ضلالت انسان‏ها چیز دیگری نیست، لكن این خود از الطاف و نعمتهای الهی است چون بدین وسیله انسان‏های خوب از بد جدا و شناسایی می‏ شوند و اگر این میزان و معیار وجود نداشت، چگونه می‏ توانستیم بین انسان‏های خوب و با ایمان و صالح كه با همه این سختی‏ها و مشكلات راه سعادت و خیر را پیمودند و از گناهان و بدی‏ها دوری گزیدند از انسان‏های بی ایمان و گمراه فرق بگذاریم. لذا خداوند انسان را به سبب وسوسه و حیله‏ های شیطان آزمایش می‏ كند)چرا كه در غیر این صورت همه مردم یكسان و برابر بودند و در آن صورت دیگر ارسال پیامبران و انزال كتب آسمانی و وحی الهی برای هدایت انسان‏ها، بی مورد و بیهوده و لغو بود و اساساً هدف از آفرینش انسان‏ها لغو و عبث بود و دیگر انسان كامل و سعادتمندی و با ایمانی معنا نداشت كه در نهایت بهشت ونعمت‏های بهشتی نصیبش شود. به هر حال با وجود این ابلیس و شیطان‏ها و وسوسه ‏ها است كه انسان در امتحان‏های سخت آبدیده شده و قابلیت سعادت و تكامل را پیدا می‏كند.

بنابراین با دیده ی دقیق، آفرینش شیطان، خود دارای فایده های زیادی می باشد و خود از جمله ظهورات الهی است و توسط شیاطین انسان ها در معرفی امتحان قرار می گیرند.



شارژ سریع موبایل