وقتى رهبرى امّت صداقت كامل دارد، این گونه عمل مى كند كه حتّى آیاتى را كه از او سلب مسئولیّت مى كند، با كمال صداقت و شهامت براى مردم باز مى خواند، كه خداوند فرمود: تو كارهاى نیستى.
در تفاسیر شیعه و سنّى مى خوانیم كه در جنگ احد هنگامى كه دندان پیامبر شكست و خون جارى شد، حضرت فرمود: چگونه این مردم رستگار خواهند شد؟ آیه نازل شد كه تو مسئول رستگارى مردم نیستى، ممكن است در آینده مورد عفو قرار بگیرند و ممكن است به حال خود رها شده و مجازات شوند.
لَیْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (آل عمران ـ 128)
هیچ یك از این كارها در اختیار تو نیست یا [خدا] بر آنان مى بخشاید یا عذابشان مى كند زیرا آنان ستمكارند.
تفسیر اجمالی:
در تفسیر این آیه در میان مفسران سخن بسیار زیاد است ولى این موضوع تقریباً مسلم است كه آیه فوق پس از جنگ "احد" نازل شده، و مربوط به حوادث آن است، آیات سابق نیز این حقیقت را تأیید مى كند.
و اما در مورد تفسیر آیه دو معنى بیش از همه جلب توجه مىكند:
نخست اینكه این آیه جمله مستقلى را تشكیل مى دهد و بنابر این جمله "أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ" به معنى "الا ان یتوب علیهم" است و معنى آیه روی هم رفته چنین مى شود:" درباره سرنوشت آنها كارى از دست تو ساخته نیست مگر اینكه خدا بخواهد آنها را ببخشد یا به خاطر ستمى كه كردهاند مجازاتشان كند" و منظور از "آنها" یا كفارى مى باشند كه در این جنگ ضربه هاى سخت به مسلمانان وارد ساختند و حتى دندان و پیشانى پیغمبر صلی الله و علیه وآله را شكستند، و یا مسلمانانى مى باشند كه از میدان جنگ فرار كردند، و پس از پایان جنگ پشیمان شدند و از پیغمبر تقاضاى عفو كردند.
آیه مى گوید "عفو" بخشش یا مجازات و عذاب آنها به دست خدا است و پیامبر هم بدون اذن پروردگار كارى انجام نمى دهد".
تفسیر دیگر اینكه "لَیْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ "جمله" معترضه" است و جمله "أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ" عطف به جمله "او یكبتهم" مى باشد، و این آیه دنباله آیه قبل محسوب مى شود، و در این صورت مجموع معنى دو آیه چنین خواهد بود:
"خداوند وسائل پیروزى را در اختیار شما قرار خواهد داد، و یكى از چهار سرنوشت را براى كافران مقرر مى سازد: یا قسمتى از پیكر لشكر مشركان را از بین مى برد، یا آنها را به این وسیله مجبور به بازگشت مى كند، و یا آنها را در صورت شایستگى و توبه مى بخشد، و یا آنها را به خاطر ظلمشان مجازات مى كند، و خلاصه با هر دستهاى از آنها بر طبق حكمت و عدالت رفتار خواهد نمود، و تو درباره آنها پیش خود هیچ گونه تصمیمى نمى توانى بگیرى".
درباره علت نزول این آیه نیز روایات متعددى نقل شده است از جمله پس از آنكه دندان و پیشانى پیامبر در جنگ "احد" شكست، و آن همه ضربات سخت بر پیكر مسلمین وارد شد، پیامبر از آینده مشركان نگران گردید و پیش خود فكر مى كرد چگونه این جمعیت قابل هدایت خواهند بود و فرمود:"كیف یفلح قوم فعلوا هذا بنبیهم و هو یدعوهم الى ربهم ":" چگونه چنین جمعیتى رستگار خواهند شد كه با پیامبر خود چنین رفتار مى كنند در حالى كه وى آنها را به سوى خدا دعوت مى كند".
آیه فوق نازل شد و به پیامبر صلی الله علیه و آله دلدارى داد كه تو مسئول هدایت آنها نیستى بلكه تنها موظف به تبلیغ آنها مى باشى".
رفع اشتباه
در اینجا لازم است به دو نكته توجه شود:
1- مفسر معروف نویسنده "المنار" معتقد است كه این آیه درس بزرگى در زمینه استفاده از وسایل طبیعى براى پیروزى، به مسلمانان، مى آموزد، و آن اینكه اگر خدا به آنها وعده پیروزى مى دهد به این معنى نیست كه مسلمانان وسایل طبیعى و تجهیزات نظامى و نقشههاى جنگى و مانند آن را فراموش كنند و دست روى هم گذاشته همیشه در انتظار دعاى پیغمبر براى پیروزى باشند، لذا به پیغمبر صلی الله و علیه وآله خطاب كرده مى گوید: "لَیْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ" یعنى پیروزى به دست تو واگذار نشده، بلكه به فرمان خدا است، و خداوند براى آن سننى قرار داده است كه باید از آنها استفاده كرد، (و دعا كردن پیغمبر اگر چه موثر و مفید است، ولى جنبه استثنائى دارد و مخصوص موارد معینى است.)
گفتار این نویسنده در این قسمت اگر چه منطقى است، ولى با ذیل آیه كه از توبه یا مجازات كفار بحث مى كند به هیچ وجه سازگار نیست، و بنابراین نمى توان آن را تفسیر آیه دانست.
2- این آیه كه هرگونه اختیارى را از پیامبر صلی الله علیه و آله در باره عفو و بخشش یا مجازات مخالفان سلب مى كند، هیچ گونه منافاتى با موثّر بودن دعاى پیامبر صلی الله و علیه وآله و عفو و گذشت او، و شفاعت و مانند آن كه از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود، ندارد، زیرا منظور از آیه فوق این است كه پیغمبر صلی الله و علیه وآله مستقلّاً هیچ كارى را نمى تواند انجام دهد، ولى به فرمان خدا و به اجازه او مى تواند ببخشد، و هم در جاى خود مجازات كند، و هم عوامل پیروزى را فراهم سازد، و حتى به اجازه پروردگار و اذن او مى تواند هم چون مسیح علیه السلام مردگان را زنده كند.
كسانى كه جمله "لَیْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ" را گرفته، و خواستهاند توانایى پیامبر را بر این امر انكار كنند، در حقیقت آیات دیگر قرآن را فراموش كرده اند.
قرآن مجید در سوره نساء آیه 64 مى گوید:"وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآوُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا". "و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر [نیز] براى آنان طلب آمرزش مى كرد قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان مى یافتند".
طبق این آیه استغفار پیامبر صلی الله و علیه وآله یكى از عوامل بخشش گناه شمرده شده، و در بحث هاى آینده در ذیل آیات مناسب باز هم در این زمینه توضیح خواهیم داد.
نظر تفسیر المیزان:
جمله: "لَیْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ" جملهاى است معترضه، و فایدهاش بیان این معنا است كه: زمام مسأله قطع و كبت بدست خداى تعالى است، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آن دخالتى ندارد، تا وقتى بر دشمن ظفر یافتند و دشمن را دستگیر نمودند او را مدح كنند و عمل و تدبیر آن حضرت را بستایند، و بر عكس اگر مثل روز احد از دشمن شكست خوردند و گرفتار آثار شوم شكست شدند آن حضرت را توبیخ و ملامت كنند، كه مثلاً امر مبارزه را درست تدبیر نكردى، همچنان كه همین سخن را در جنگ احد زدند و خداوند متعال گفتارشان را حكایت كرده است.
پیام های آیه:
1ـ عفو یا عذاب بدست خداوند است. شفاعتِ اولیاء هم بدون اذن او صورت نمى گیرد و هرگز پیامبران از پیش خود در برابر خداوند استقلالى ندارند. «لَیْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ»
2ـ راه توبه حتّى براى فراریان از جبهه حقّ و یا كفّارى كه بزرگ ترین صدمه را به مسلمانان زدهاند، بسته نیست. «أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ»
3ـ عذاب مردم به خاطر ظلم و ستم خودشان است. «یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ»