میگویند ازدواج مانند هندوانه سر بسته است. به هر حال وقتی قرار است وارد مسیر ازدواج شوید، باید خودتان را برای هر شرایطی آماده كنید و اگر میبینید كه طعم ازدواج برخلاف تصورتان شیرین و خوشمزه نیست، ببینید كه برای بهبود وضعیت چه كاری میتوانید انجامدهید.
وقتی دو نفر ازدواج میكنند روابط اجتماعیشان عوض میشود و رفت و آمدهای تازهای به وجود میآید. در این میان كنار آمدن با فرهنگ خانواده همسر اهمیت زیادی دارد. طبیعی است كه عضو جدید در هر خانواده باید پذیرفته شود اما گاهی وجه اشتراكها به حدی كم است كه نهتنها پذیرشی صورت نمیگیرد بلكه بحث و مشاجره و نارضایتی هم به وجود میآورد. دكتر سیما قدرتی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه، به شما میگوید چطور با رعایت اعتدال و داشتن مهارتهای لازم میتوانید این مسئله را به خوبی مدیریت كرده و از ایجاد مشكلات پیشگیری كنید.
تفاوتهای فرهنگی چقدر مهم است؟
تطابق فرهنگی دو نفری كه قرار است با هم ازدواج كنند یكی از موارد مهم و تاثیرگذار در ازدواج آنهاست، اینكه خانواده دو نفر تاچه حد از نظر فرهنگی به هم شبیه هستند و چقدر با هم تفاوت دارند. موارد زیادی از قبیل آداب و رسوم، ارزشها، نحوه برقراری ارتباط، باید و نبایدها وخط قرمزها جزء فرهنگ یك خانواده محسوب میشوند.
داشتن تفاوتهای فرهنگی در ازدواج دو نفر یكی از ملاكهای مهمی است كه نباید به سادگی از آن گذشت چون تفاوتهای جدی فرهنگی نشاندهنده نوع خاصی از تفكر و جهانبینی و وجود تفاوت در مجموعه هنجارها و بایدها و نبایدهاست. وجود تفاوتهای زیاد در باورها و عقاید فرد جدیدی كه بهعنوان عروس یا داماد وارد خانواده دیگری میشود در طولانیمدت باعث اختلاف نظر، بحث و مشاجره میشود و میزان رضایت متقابل را پایین میآورد.
چگونه فرهنگ او را بشناسیم؟
وقتی دختر یا پسری بهعنوان عروس یا داماد وارد خانواده میشود درواقع یك نفر به اعضای آن خانواده اضافه میشود. حضور او در خانواده روی جنبههای مختلف زندگی خانوادگی و همه اعضای خانواده تاثیرات زیادی دارد، بنابراین بهتر است قبل از اینكه ازدواج صورت بگیرد آگاهیهای لازم درباره فرهنگ خانوادگی فردی كه قرار است به خانواده بپیوندند كسب شود.
آیتمهای فرهنگی را میتوان با بررسی عادات و عرفهایی كه در خانواده حاكم است مثل نحوه پوشش و آرایش، میزان اعتقادات مذهبی، نحوه احترام گذاشتن افراد به یكدیگر، حد و حدود روابط با فامیل، بستگان و دوستان سنجید.
میزان فرهنگپذیری او چقدر است؟
هنگام انتخاب عروس یا داماد افراد هرقدر هم تلاش كنند فرد مورد نظر از لحاظ فرهنگی بیشترین تطابق و شباهت را با خانواده آنها داشته باشد باز هم تفاوتها و اختلافنظرهایی به وجود میآید. درواقع میزان فرهنگپذیری فرد جدیدی كه وارد خانواده میشود تعیینكننده است.
به عنوان مثال دختری كه به عنوان عروس وارد خانوادهای میشود و از نظر فرهنگی تفاوتهایی با آنها دارد هرچه بیشتر بتواند خودش را با فرهنگ خانوادهای كه وارد آن شده تطبیق دهد و هرچه خانواده شوهر بیشتر بتوانند تفاوتهای فرهنگی كه عروسشان با آنها دارد را درك كنند، سازگاری و تفاهم بیشتری در روابط آنها ایجاد شده و از ایجاد مشكل و بروز تنش جلوگیری میشود.
چه كسی حرف آخر را میزند؟
بههرحال تفاوتهای فرهنگی وجود دارد. اگر افراد با ذهن بسته و از روی تعصب به این تفاوتها نگاه كنند یعنی طرز تفكرشان این باشد كه «هر اعتقادی كه من دارم درست است، همه افراد باید به مسائل آنگونه نگاه كنند كه من نگاه میكنم و همه افراد باید نظرشان با نظر من یكسان باشد» هنگام رویارویی با این تفاوتها قطعا مشكلات زیادی به وجود خواهد آمد.
برعكس اگر افراد با ذهن باز و بدون هیچ تعصبی با قضایا برخورد كنند یعنی با این طرز تفكر وارد شوند كه در هر فرهنگی یكسری موارد مثبت وجود دارد و یكسری موارد محدودكننده و هر آنچه در فرهنگ دیگران با فرهنگ من متفاوت است برای من نامناسب نیست، چه بسا كه بسیار هم مثبت و سازنده باشد و نهتنها مشكلات و تنشهای كمتری ایجاد میشود بلكه همدلی و درك متقابل بیشتری هم به وجود خواهد آمد.
مشكل از كجا شروع میشود؟
مشكل از آنجایی شروع میشود كه هر كدام از طرفین مثلا هم عروس و هم خانواده شوهرش معتقدند كه فرهنگشان درست است و باید طبق آن پیش بروند و طرف مقابل هم از آن پیروی كند. درواقع تصمیم میگیرند روی عقیده و نظر خودشان پافشاری كنند، طرف مقابل را مجبور به عقبنشینی كرده و حرف خودشان را به كرسی بنشانند. درواقع فرهنگشان را به طرف مقابل تحمیل كنند.
در خانوادههایی كه به درستی فرهنگ خودشان را نمیشناسند، ارزشها و ضدارزشهایشان كاملا مشخص نیست و به باورهایشان خیلی پایبند نیستند، به محض اینكه عضو جدیدی بهعنوان عروس یا داماد وارد میشود و از نظر فرهنگی و اعتقادی با آنها تفاوت دارد، سریعا باورها و ارزشهای خودشان را زیر سوال میبرند و بیش از حد تحت تاثیر قرار میگیرند و شروع به پیروی از یكسری عقاید و عادات او میكنند.
در چه خانوادهای بزرگ شده؟
اصالت و نحوه تربیت خانوادگی فردی كه بهعنوان عروس یا داماد انتخاب میكنیم هم اهمیت بسیار زیادی دارد و نباید نادیده گرفته شود. روانشناسان معتقدند باورها و اعتقادات فرد در نهاد خانوادهای كه در آن رشد و پرورش پیدا میكند شكل میگیرد. والدین و افرادی كه در چند سال اول زندگی وظیفه تربیت و مراقبت از كودك را برعهده دارند در رشد وجدان اخلاقی و شكلگیری بایدها و نبایدها در وجود كودك نقش بسیار مهمی دارند.
اگر آنها افرادی قابل اعتماد و پایبند به اصول و ارزشهای اخلاقی باشند طبیعتا فرزندی كه تربیت كردهاند هم همینگونه خواهد بود و بالعكس.
آیا همه چیز تقصیر اوست؟
درواقع خانوادهای كه نتوانسته بهدرستی باورها و اعتقادش را به فرزندانش منتقل كند و اصول و ارزشهایی كه به آن پایبند است را در وجود آنها نهادینه كند در چنین مواردی بیشتر در معرض لغزش و آسیب قرار میگیرد و ورود یك فرد جدید میتواند تغییرات زیادی را ایجاد كند.
البته این مسئله به میزان تاثیرپذیری افراد هم بستگی دارد. عضو جدید و خط فكری او روی همه اعضای خانواده به یك میزان تاثیر نمیگذارد. هر كدام از اعضا كه بیشتر به باورهای حاكم بر خانواده اعتقاد داشته باشد و اصول و ارزشها در وجودش بیشتر نهادینه شده باشد كمتر تحت تاثیر قرار میگیرد. چهبسا اگر از مهارت و درایت كافی برخوردار باشد، بتواند به درستی از ارزشهای خانواده دفاع كند و عضو جدید را هم به آنها پایبند كند.