میل به انحراف دیگران، خود یك انحراف بزرگ اخلاقى است و كسانى كه در صدد انحراف دیگران هستند، ابتدا خود مرتكب حیله، نفاق، كینه، تهمت و توطئه مى شوند.
وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَ ما یُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ (آل عمران ـ 69)
گروهی از اهل کتاب آرزو می کنند کاش شما را گمراه می کردند، در صورتی که جز خودشان [کسی] را گمراه نمی کنند و نمی فهمند.
شأن نزول:
بعضى از مفسران نقل كردهاند كه جمعى از یهود كوشش داشتند افراد سرشناس و مبارزى از مسلمانان پاكدل چون "معاذ" و "عمار" و بعضى دیگر را به سوى آئین خود دعوت كنند و با وسوسه هاى شیطانى از اسلام باز گردانند آیه فوق نازل شد و به همه مسلمانان در این زمینه اخطار كرد. (این شأن نزول با اختلاف مختصرى در تفسیر ابو الفتوح، روح المعانى و تفسیر كبیر و غیر آن آمده است)
وسوسه هاى یهود
همانگونه كه در شأن نزول گفته شد، دشمنان اسلام مخصوصاً یهود براى دور ساختن تازه مسلمانان از اسلام، از هیچ گونه كوشش فروگذار نبودند، و حتى در یاران مخصوص پیامبر صلی الله علیه و اله چنین طمعى داشتند كه بتوانند آنها را از اسلام بازگردانند، و بى شك اگر مى توانستند در یك یا چند نفر از یاران نزدیك آن حضرت نفوذ كنند ضربه بزرگى بر اسلام وارد مى شد و زمینه براى تزلزل دیگران نیز فراهم مىگشت.
آیه فوق ضمن افشاى این نقشه دشمنان، به آنها یادآور مى شود كه دست از كوشش بیهوده خود بر دارند، مى فرماید: "جمعى از اهل كتاب دوست داشتند شما را گمراه كنند" (وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ یُضِلُّونَكُمْ) غافل از اینكه تربیت مسلمانان در مكتب پیامبر صلی الله علیه و اله به اندازهاى حساب شده و آگاهانه بود كه احتمال بازگشت وجود نداشت، آنها اسلام را با تمام هستى خود دریافته بودند و به آن عشق مى ورزیدند، بنابراین دشمنان نمى توانستند آنها را گمراه سازند.
بلكه به گفته قرآن در ادامه این آیه "آنها تنها خودشان را گمراه مى كنند و نمى فهمند" (وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ).
آیه هشدار است به مسلمین كه كفّار در كمین آنها هستند و می خواهند گمراهشان كنند، ولى آنها ندانسته خودشان را گمراه می كنند، زیرا آنكه به فكر گمراه كردن دیگران است از هدایت یافتن خود دست كشیده و راه ضلالت مى رود، پس در وحله اول او فقط خودش را گمراه مى كند، ولى اضلال او در دیگران موثر واقع شود یا نه مطلب دیگرى است، البته ممكن است موثر واقع شود. لذا آیه به مسلمانان هشدار مىدهد، این مطلب مخصوص به زمان نزول قرآن نیست بلكه كفار همیشه در این صدد هستند
زیرا آنها با القاء شبهات و نسبت دادن خلاف ها به اسلام و پیامبر صلی الله علیه و اله، روح بدبینى را در روح خود پرورش مىدادند زیرا كسى كه در صدد عیب جویى و خرده گیرى است، نقطه هاى قوت را نمى بیند و گاه بر اثر تعصب و لجاجت، نقاط نورانى و قوت در نظرش تاریك و منفى جلوه مى كند و به همین دلیل روز به روز بیشتر از حق فاصله مى گیرد.
جمله "وَ ما یَشْعُرُونَ" (آنها متوجه نیستند و نمى فهمند) گویا اشاره به همین نكته روانى است كه انسان ناخود آگاه تحت تاثیر سخنان خویش است و به هنگامى كه سعى دارد دیگران را با سفسطه و دروغ و تهمت گمراه كند، خودش از آثار آن بر كنار نخواهد بود و این خلاف گویىها كم كم در روح و جان او چنان اثر مى گذارد كه به صورت یك عقیده راسخ در مى آید، و آنها را باور مى كند و براى همیشه گمراه مى شود.
نظر صاحب تفسیر احسن الحدیث:
صاحب تفسیر احسن الحدیث ذیل این آیه می آورد: این آیه هشدار است به مسلمین كه كفّار در كمین آنها هستند و می خواهند گمراهشان كنند، ولى آنها ندانسته خودشان را گمراه می كنند، زیرا آنكه به فكر گمراه كردن دیگران است از هدایت یافتن خود دست كشیده و راه ضلالت مى رود، پس در وحله اول او فقط خودش را گمراه مى كند، ولى اضلال او در دیگران موثر واقع شود یا نه مطلب دیگرى است، البته ممكن است موثر واقع شود. لذا آیه به مسلمانان هشدار مىدهد، این مطلب مخصوص به زمان نزول قرآن نیست بلكه كفار همیشه در این صدد هستند، ناگفته نماند «لو» در آیه به معنى «اى كاش» است كه در عرب «تمنى» گویند.
بحث لغوی:
1ـ "لو" در جمله "لَوْ یُضِلُّونَكُمْ" به معنى "ان" مصدریه است، و از آنجا كه "لو" معنى تمنى را در این گونه موارد مى رساند، به جاى آن نشسته تا رساتر باشد.
2ـ "طائفة" از ماده "طواف" به معنى حركت دور چیزى است، و از آنجا كه در گذشته براى مسائل ایمنى و امنیتى، به صورت دسته جمعى، مسافرت مى كردند، واژه طائفه بر آنها اطلاق شد و سپس به هر گروه و جمعیتى طائفه گفتند.
3ـ ودّت: آرزو كرد.
4ـ كلمه "طائفه" به معناى جماعتى از انسان ها است و گویا به این مناسبت جماعتى از انسان ها را طائفه نامیدهاند، كه عرب ها قبل از آنكه به زندگى شهرنشینى برسند، شعبه شعبه و قبیله قبیله بودند و هر قبیلهاى در گوشهاى از بیابان زندگى مى كردند، و لذا به هر جمعیتى طائفه گفتند و هر جا این كلمه بیاید، از آن معناى جماعت فهمیده مى شود.
كارى كنید كه دشمن آرزوى انحراف شما را به گور ببرد. كلمه «لَوْ» در موارد ناشدنى بكار مىرود. «لَوْ یُضِلُّونَكُمْ»
نکته مهم:
سیماى تهاجم فرهنگى و توطئههاى دشمن براى بى دین كردن مسلمانان را در این آیه و سه آیه بعد مى بینیم.
این آیه خبر از كینه هاى مكتبى، آیه بعد خبر از لجاجت و كفر، آیه هفتاد و یكم خبر از شیوه حق پوشى و كتمان آگاهانه، و آیه هفتاد و دوّم خبر از تاكتیك فریبندهى دشمن مى دهد كه مجموعاً یك تهاجم فرهنگى برخاسته از باطن تاریك، به كارگیرى شیوه هاى كتمان، زیر سوال بردن و تضعیف و تزلزل عقاید تودهى مردم است.
پیام های آیه:
1ـ خداوند، نقشه هاى دشمنان دین را افشا و آنان را رسوا مىكند. «وَدَّتْ طائِفَةٌ ...»
2ـ شناخت دشمن و برنامههاى او، لازمهى در امان ماندن از آسیبهاى احتمالى است. «وَدَّتْ طائِفَةٌ ...»
3ـ خطر تهاجم فكرى و فرهنگى، جدّى است. «وَدَّتْ طائِفَةٌ ...»
4ـ به اظهاراتِ منافقانهى مخالفان اعتماد نكنید، آنها قلباً خواستار انحراف شما هستند. «وَدَّتْ طائِفَةٌ ...»
5ـ در قضاوتها، انصاف را فراموش نكنید. گروهى از اهل كتاب، چنین آرزویى دارند، نه همهى آنها. «وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ»
6ـ باید كارى كنید كه دشمن آرزوى انحراف شما را به گور ببرد. كلمه «لَوْ» در موارد ناشدنى بكار مى رود. «لَوْ یُضِلُّونَكُمْ»
7ـ كسانى كه در صدد انحراف دیگران هستند، ابتدا خود مرتكب حیله، نفاق، كینه، تهمت و توطئه مى شوند. «وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ»
8ـ میل به انحراف دیگران، خود یك انحراف بزرگ اخلاقى است. «وَدَّتْ»، «وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ»