جایگاه سلام در قرآن
در قرآن 30 بار واژه سلام (22 بار سلام و 8 بار سلامی) در مراتب و مخاطبان و اهداف مختلف به کار رفته است.
این سلام ها، نه تنها پیش از اسلام در جزیرة العرب معمول بوده و اسلام آن را امضا کرده، بلکه به تتمیم و توسعه مکارم اخلاقی قرآن پرداخته و فرموده است: وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ حَسِیبًا (نساء: 86)
و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتى] بهتر از آن درود گویید یا همان را [در پاسخ] برگردانید كه خدا همواره به هر چیزى حسابرس است.
تلاش اسلام برای آموزش مسلمانان این بوده که به لحاظ اخلاقی بتوانند با دیگران ارتباط سالم و منطقی و عاطفی برقرار کنند و ارزش ها و چارچوب آن را رعایت کنند.
در قرآن در خطاب به پیامبر به صراحت می گوید: «وَإِذَا جَاءكَ الَّذِینَ یُوْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ». (انعام: 54) و چون كسانى كه به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده.
در این آیه به پیامبر دستور داده می شود وقتی مومنان به پیش او می آیند برخلاف روش رایج که وارد شونده سلام می کند، پیامبر سلام کند. سلامی همراه با عطوفت و مهربانی.
البته قید: «یُوْمِنُونَ بِآیاتِنا»، برای سلام کردن نیست، قید برای: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» است.
بنابراین پیامبر مأموریت الهی دارد که هرکس پیش او می آید، سلام کند. این تعلیم از فرستاده خدا آغاز می شود و شامل همه افرادی می شود که در موقعیت بالایی قرار دارند و توقع دارند که دیگران به آنان سلام کنند.
از آن طرف، به مومنان دستور می دهد: «فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَیِّبَةً» (نور: 61)
پس چون به خانههایى [كه گفته شد] درآمدید به یكدیگر سلام كنید درودى كه نزد خدا مبارك و خوش است.
همچنین در این دستور به صورت کلی تعلیم داده، که جنبه مکانی دارد. یعنی وقتی وارد خانه ای می شوید، بر صاحب خانه سلام کنید. زیرا سلام در هنگام عبور در مکان های عمومی، مانند خیابان و اداره و مسجد و مانند آن است. گاهی جنبه انسانی و موقعیتی دارد، که فرد عالی به پایین تر از خود سلام می کند، یا شاگرد به معلم سلام می دهد، بلکه بزرگان را تشویق کرده که به کوچکان سلام کنند، تواضع و فروتنی را با عمل خود به دیگران تعلیم دهند.
اقسام سلام و تحیت
در قرآن و آموزه های آن برای سلام به جهات مختلف اقسامی بیان شده است. می توان از سه نوع از سلام سخن گفت: سلام خوف و سلام طمع و سلام محبت. به سخنی دیگر همان گونه كه می توان برای پرستش و عبادت خدا، این سه قسم را تصور كرد، برای سلام نیز می توان سه قسم یاد شده را ترسیم نمود.
1- سلام خوف
از این رو گاه فردی به جهت خوف از شخصی به وی سلام می كند و می كوشد تا از دست و زبان و اعمال و رفتار آن شخص در امان باشد. این سلام به معنای اعلان صلح است.
در زندگی معمولی ما بارها اتفاق افتاده است كه به شخصی ظالم سلام كرده اید و در پاسخ اعتراض دوستان، به مسأله در امان ماندن از شرش اشاره نموده اید.
در قرآن نیز اعلام صلح نسبت به مخالفان و دشمنان امری است كه به صورت یك آموزه دستوری به مومنان تعلیم و آموزش داده شده است.
قرآن به مومنان می فرماید كه برای در امان ماندن از شر زبانی و عملی مخالفان هرگاه با ایشان روبه رو شدید، به ایشان اعلان سلام و صلح كنید و بیان نمایید كه از سوی ما هیچ خطری وجود ندارد و ما خواهان صلح و صفا هستیم.
مومن هنگامی كه با مخالفان جاهل مواجه می شود و ترس آن وجود دارد كه مخالف جاهل گمان كند از سوی مومن آسیبی ممكن است به وی برسد، با اعلان صلح و سلامت می كوشد تا چنین تصوری را از ذهن مخاطب دور سازد: وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (فرقان، آیه 63)
این شیوه را فرشتگان نیز به كار برده اند. آنان كه به شكل مردانی غریب و نا آشنا برحضرت ابراهیم وارد شده بودند، برای آن كه آن حضرت از ایشان نهراسد و گمان دشمنی نبرد بر آن حضرت سلام می كنند تا بدین وسیله خوف را از مخاطب بزدایند و به وی اعلان صلح و دوستی دهند: إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ: هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهیم] گفت ما از شما بیمناكیم (حجر، آیه52)
در آیه 25 سوره ذاریات بیان می كند كه علت این ترس، ناشناس بودن مهمان بود. این ترس هرچند با سلام كاهش یافت ولی هنگامی كه آنان دست به غذا نبردند، آن حضرت را خوف در بر گرفت و مسایلی پیش آمد كه این جا محل نظر ما نیست.
به هر حال یكی از علل سلام از سوی گوینده آن رهایی از خوفی است كه در او وجود دارد و نسبت به شنونده آن، احساس ترس و خوف دارد و یا احساس می كند مخاطب از وی می هراسد. بنابراین برای رهایی از این خوف و حالتی كه میان دو طرف وجود دارد، اعلان سلام و صلح و صفا می شود.
نمونه این گونه ترس حتی در میان تازه مسلمانان وجود داشته است. به این معنا كه زمانی كه اسلام قدرت برتر جزیره عربی شد و همگان گروه گروه به سوی اسلام روی آوردند، برخی از مومنان دارای سابقه به كسانی كه تازه مسلمان شده بودند شك می كردند كه آنان برای رهایی از مرگ و قدرت اسلام ایمان آورده اند و با سلام و تحیت گویی می كوشند خود را مسلمان وانمود كنند. بنابراین وقتی سلام می كردند، برخی با آنان مخالفت می ورزیدند و می گفتند كه شما مسلمان نیستید و تنها از ترس جان سلام می كنید.
قرآن به این مسأله و بحران اجتماعی كه در آغازین روزهای قدرت گیری اسلام پیش آمده توجه می دهد و با بیان گزارشی از موضوع، دستور چگونگی برون رفت از این معضل را بیان می دارد.
خداوند در قرآن می فرماید: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُوْمِنًا؛ و به كسى كه نزد شما [اظهار] اسلام مىكند مگویید تو مومن نیستى. (نساء، آیه 94)
در این آیه به خوبی نشان داده شده است كه برخی برای رهایی از ترس سلام می كردند و سلام ایشان از روی ترس از مسلمانان بود. بنابراین به مسلمانان می فرماید كه در برابر این گونه سلام ها، شما اصل را بر پذیرش اسلام از سوی آنها قرار دهید و نگویید كه شما مسلمان نیستید.
2- سلام طمع
قسم دیگر از اقسام سلام، سلام طمع است. به این معنا كه فردی برای كسب منفعت به مخاطب سلام می كند تا از سوی وی نعمتی به او برسد:
وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ ؛ و به راستى فرستادگان ما براى ابراهیم مژده آوردند سلام گفتند پاسخ داد سلام. (هود، آیه 69)
3- سلامت محبت
نوع سوم سلام، سلام محبت است. این سلام ویژه مومنان است. خداوند گزارش می كند كه مومنان در بهشت هرگاه بر یكدیگر وارد می شوند سلام می كنند. بلكه از آنان جز سخنان نیكو و سلام و صلح شنیده نمی شود و از سخنان لغو و بیهوده اعراض می كنند. (مریم، آیه 62)