اگر منظور از قهر، زمانی برای استراحت و فاصله باشد، خوب است. اما معنی دراز مدت آن، یک بیماری است. قهر کردن نشانه تنبیه دیگران است و از خشم و عصبانیت دستور می گیرد و برای خود و دیگران تولید نگرانی و اضطراب می کند و.
فردی که قهر میکند هدفی دارد و در واقع با قطع ارتباط میخواهد مطلب خود را به اطرافیان یا به فرد مقابل بیان کند.
بعضی ها بیشتر از بقیه قهر میکنند و برخی افراد هرگز علاقهای به قهر ندارند. بطور کلی هدفی که در این رابطه مورد نظر فرد است معمولا برای بیان یک ناراحتی یا یک هیجان منفی است. فرد می خواهد به طرف مقابل بگوید که ناراحت است، یا میخواهد کاری کند رفتار او را تغییر دهد و ... . در هر حال قهر کردن به صورت یک وسیله و یک مکانیزم در آمده است که در مواقع ناراحتی از فرد سر میزند. یک روش تخلیه ناراحتی است که در واقع چنین کاری را نیز انجام میدهد و فقط فرد به این روش عادت کرده است و معمولا قبل از اینکه فکر بهتری به ذهنش برسد که در آن لحظه فایده بهتری داشته باشد به این روش اقدام میکند.
برخیها این روش را از دوران کودکی یاد گرفتهاند. ممکن است کودک با مشاهده رفتار اطرافیان و بویژه والدین در مواقع ناراحتی از یک فرد دیگر رفتار آنها را الگو برداری کند. چنین کودکی یاد میگیرد پیام خود را با قطع ارتباط بیان کند و به روشی غیر از گفتار کلامی مفهوم ناراحتی خود را به اطرافیان برساند. بطور کلی این روش چه در کودکی یاد گرفته شده باشد و چه در بزرگسالی فرقی نمیکند. فرد از یک شیوه نادرست برای تنظیم رفتار خود استفاده میکند و در واقع نمیتواند به روش مناسب تری مطلب خود را بگوید، یا از خود دفاع کند.
قهر، یک رفتار کودکانه است. این اولین چیزی است که باید درباره قهر بدانیم. پس هر کدام از ما که از این حربه به عنوان یک رفتار دفاعی یا رفتاری برای آزار دادن همسرمان یا به هر نیت دیگری استفاده می کنیم باید بپذیریم که اصلا به عنوان یک فرد عاقل و بالغ ظاهر نشده ایم!
حتی کودکان گاهی پس از قهرهای شدید با دوستانشان پس از چند دقیقه یا چند ساعت آشتی می کنند و دوباره بازی پرنشاط خود را از سرمی گیرند، گویی به بی اهمیتی قهر پی می برند اما خیلی از آدم بزرگ ها همچنان در رفتار کودکانه خود باقی می مانند! البته ناراحت شدن و به اصطلاح «سرسنگین بودن» با طرف مقابل زمانی که از دست او ناراحت هستیم، همیشه «بد» نیست، حتی می تواند در شرایطی به عنوان راهی و نشانه ای برای آگاه کردن او از رفتار اشتباهش موثر هم باشد ولی در برخی شرایط و نه همیشه و نه برای مدتی طولانی!
قهر كردن نوعی رفتار پرخاشگرانه غیرمستقیم است. در پرخاشگری مستقیم افراد در موقعیت تهدید به بدگویی، بدزبانی و حتی درگیری فیزیكی روی میآورند اما در پرخاشگری غیرمستقیم به جهت پایگاه نابرابر و احساس تهدید از جانب طرف مقابل از پرخاشگری مستقیم ممانعت كرده و به پرخاشگری غیرمستقیم روی آورده و در بحث خود را مسلط فرض میكند
قهر کردن یک ابزار کلاسیک و قدیمی، برای به دست آوردن نفس است. قهر، دوست نفس است. پسوند و پیشوندهایی که در پس و پشت قهر کردن خوابیده است را نباید دست کم گرفت. «دیگر دوستت ندارم»! با دوست نداشتن دیگران آنان را به خیال خود تنبیه می کنیم. دوست داشتن لطف من و تو نیست؛ دوست داشتن یک نیاز خودجوش است و همین حالا و اکنون باید به آن پاسخ داده شود!
ایده قهر از کجا می آید؟
یكی از نشانههای تنبیه، قهر است كه افراد در مقابل رفتارهای دیگران به صورت یكی از شكلهای دیداری (ارتباط نداشتن)، چشمی، كلامی (قطع كلام) بروز میدهند كه میتواند ریشه در زندگی بدوی یا اولیه افراد داشته باشد.
قهر در روابطی كه افراد انتظارات بیشتری از هم دارند و در تعاملات بیشتر هستند به مراتب، بیشتر رخ میدهد. كنشها و واكنشها، خواسته یا ناخواسته، افراد را به سمت قهر سوق میدهد.
قهر کردن از قوه انتقام نیز تبعیت می کند. انسان های ضعیف و ناتوان قهر می کنند و اگر قدرت داشته باشند، حذف می کنند! امروز از پدر و دوست و همسرت قهر می کنی، چونکه آنان را نمی توانی حذف کنی! اما اگر قدرت داشته باشی و به جای پدرت و یا دوست و همسرت، کسی دیگر می بود، دستور قتل او را صادر می کردی!
افرادی که در قهر میمانند افرادی هستند که شیوه مناسب ابراز وجود، دفاع از خود، قاطعیت و جرات وزری را یاد نگرفته اند، نمیتوانند هیجانات خود را بخوبی کنترل کنند و مانع از دخالت آنها در تصمیمهای منطقی شان شوند، قدرت چشمپوشی و بخشیدن دیگران را ندارند و یا غرور کاذبی برای خود ایجاد کردهاند.