خدا هستى نامحدود و آفریدگار جهان و جامع همه كمالات است و نقص و عیبى در ذات وى راه ندارد و هستى او عین ذات مقدّسش مىباشد. موجودات، آفریده شده ى خدا هستند و هستى خویش را از خدا مىگیرند و هیچ گونه استقلالى ندارند. خداست كه آنها را آفریده و بدانها افاضه وجود مىكند.چون خدا مستقل و موجودات غیر مستقل هستند، یعنى وجود آنها از خداست ، نمىتوان گفت خدا از موجودات جداست و با آنها ربط وجودى ندارد، بلكه خداوند با هر موجودى و در كنارآن است، امّا باید دانست كه چون خدا جسم نیست نزدیك بودن او با موجودات مثل نزدیك بودن جسمى با جسم دیگر نیست. امام على « علیه السلام» مىفرماید: خدا داخل در اشیاء است نه مثل دخول چیزى در چیز دیگر و خارج از وجود اشیاء است امّا نه مثل خروج جسمى از جسم دیگر.
اگر مقصود شما از چیستى، آگاهى از ماهیت خدا است، در پاسخ باید توجه داشت كه اصولاً ماهیت خداوند به این معنا كه مثلاً از چه چیز به وجود آمده یا ساخته شده است اصلاً صحیح نمىباشد ، زیراچنین فرض هایى، نشانه نقص و كمبود است و در ذات الهى راه ندارد. از چیز ساخته شدن به این معنا است كه خداوند در وجود خود به آن چیز ها نیاز دارد و این با ذات بى نیاز الهى سازگار نیست و نیز به این معنا خواهد بود كه آن چیز ها قبل از وجود خداوند ، وجود داشته تا خداوند از آنها به وجود آمده باشد، در حالى كه همه چیز آفریده او است و نیز او ازلى است و هیچ چیز قبل از وجود او نیست تا از آن ساخته شده باشد.
خداوند چیزی جز هستى و وجود نامتناهى نیست و هیچ چیز وجود او را محدود نمى كند . حقیقت ذات نامحدود الهى براى ما كه موجودات محدود هستیم قابل درك نیست و به همین جهت در روایات آمده كه در ذات الهى تفكر نكنید، بلكه در صفات خداوند تأمل كنید. هم چنین خدایى كه ما در تصور و خیال خود بیاوریم ، خدا نیست و اصولاً خداوند در تصور و خیال ما در نمىآید و عقل نیز به ذات الهى راه نمىیابد چون لازمه آن، احاطه به خداوند است و خداى نامحدود در احاطه موجود محدود و عقل ناقص داخل نمىشود.
بودن او در مكان خاص وز مان خاص، بدان معنا است كه در زمان و مكان هاى دیگر حضور ندارد و این هم نشانه نقص است و هم با حضور خداوند در همه جا و هر زمان منافات دارد.
خداوند داراى جا ومكان خاصى نیست زیرا مكان و زمان داشتن از خواص جسم است و مكان براى چیزى تصور مى شود كه داراى حجم و امتداد باشد و نیز هر چیز زمان دارى از نظر امتداد و عمر زمان ,قابل تجزیه مى باشد و این نیز نوعى امتداد و تركیب از اجزاء بشمار مى رود؛ پس نمى توان براى خداى متعال مكان و زمان در نظر گرفت و هیچ موجود مكان دار وزماندارى واجب الوجود نخواهد بود.
اگر براى خدا جا و مكان خاصى فرض شود ، علاوه بر این كه او را نیازمند به زمان و مكان دانستیم، او را محدود نیز كرده ایم، در حالى كه وجود الهى، نامحدود و نامتناهى است . هم چنین بودن او در مكان خاص وز مان خاص، بدان معنا است كه در زمان و مكان هاى دیگر حضور ندارد و این هم نشانه نقص است و هم با حضور خداوند در همه جا و هر زمان منافات دارد.او هستی و وجود نامحدود است كه نمى توان او را در زمان و مكانى خاص محصور و محدود كرد و حقیقت وجود نامتناهى او در ذهن انسان محدود و متناهى داخل نمى شود ، اما آثار وجود او در همه جا نمایان است و انسان با عمق جان خویش او را در مى یابد.