این آیه و آیاتى كه در سوره صافات درباره حضرت یونس آمده استفاده مى شود كه براى حل مشكل و یا در هنگام مشاجره و نزاع و هنگامى كه كار به بنبست كامل مىرسد و هیچ راهى براى پایان دادن به نزاع دیده نمىشود، مىتوان از قرعه استمداد جست.
ذلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیكَ وَمَا كُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَیُّهُمْ یَكْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا كُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ (آل عمران ـ 44)
این [جمله] از اخبار غیب است كه به تو وحى مىكنیم، و [گرنه] وقتى كه آنان قلم هاى خود را [براى قرعهكشى به آب] مىافكندند تا كدام یك سرپرستى مریم را به عهده گیرد، نزد آنان نبودى و [نیز] وقتى با یكدیگر كشمكش مىكردند نزدشان نبودى.
سرپرستى مریم
این آیه اشاره به گوشه دیگرى از داستان مریم مىكند و مىفرماید: "آنچه را درباره سرگذشت مریم و زكریا براى تو بیان كردیم، از خبرهاى غیبى است كه به تو وحى مىكنیم" (ذلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیكَ)
زیرا این داستان ها به این صورت (صحیح و خالى از هرگونه خرافه) در هیچ یك از كتب پیشین كه تحریف یافته است، وجود ندارد و سند آن تنها وحى آسمانى قرآن است.
سپس در ادامه این سخن مىگوید: "در آن هنگام كه آنها قلم هاى خود را براى (قرعهكشى و) تعیین سرپرستى مریم در آب افكندند، تو حاضر نبودى و نیز هنگامى كه (علماى بنى اسرائیل براى كسب افتخار سرپرستى او) با هم كشمكش داشتند حضور نداشتى" و ما همه اینها را از طریق وحى به تو گفتیم (وَمَا كُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَیُّهُمْ یَكْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا كُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ)
همان گونه كه در تفسیر آیات قبل گفته شد، مادر مریم پس از وضع حمل، نوزاد خود را در پارچهاى پیچید و به معبد آورد و به علما و بزرگان بنى اسرائیل خطاب كرد كه این نوزاد براى خدمت خانه خدا نذر شده است، سرپرستى او را به عهده بگیرید.
از آنجا كه مریم از خانوادهاى بزرگ و معروف به پاكى و درستى (خانواده عمران) بود، عابدان بنى اسرائیل، براى سرپرستى او بر یكدیگر پیشى مىگرفتند، و به همین جهت چارهاى جز قرعه نیافتند.
به كنار نهرى آمدند و قلم ها و چوب هایى كه به وسیله آن قرعه مىزدند حاضر كردند و نام هر یك را به یكى از آنها نوشتند، هر قلمى در آب فرو مى رفت برنده قرعه نبود، تنها قلمى كه روى آب باقى ماند، قلمى بود كه نام زكریا بر آن نوشته شده بود.
به این ترتیب سرپرستى زكریا نسبت به مریم مسلم شد و در واقع از همه سزاوارتر بود زیرا علاوه بر دارا بودن مقام نبوت، شوهر خاله مریم بود.
قرعه آخرین راه حل اختلاف
از این آیه و آیاتى كه در سوره صافات درباره یونس آمده، استفاده مىشود كه براى حل مشكل و یا در هنگام مشاجره و نزاع و هنگامى كه كار به بنبست كامل مىرسد و هیچ راهى براى پایان دادن به نزاع دیده نمىشود، مىتوان از قرعه استمداد جست.
همین آیات به ضمیمه روایات پیشوایان اسلام سبب شده كه قاعده قرعه به عنوان یكى از قواعد فقهى در كتب اسلامى شناخته شود و از آن بحث گردد اما قرعه مشروط به وجود بنبست كامل است؛ بنابراین هرگاه طریق دیگرى براى حل مشكل پیدا شود از قرعه نمىتوان استفاده كرد.
طرز قرعهكشى در اسلام صورت خاصى ندارد بلكه مىتوان از چوبههاى تیر یا سنگ ریزه یا كاغذ و مانند آن طورى استفاده كرد كه تبانى و زدوبند در آن راه نداشته باشد. روشن است كه در اسلام از طریق قرعهكشى نمىتوان برد و باخت كرد: زیرا این موضوع مشكلى نبوده كه براى حل آن متوسل به قرعه شویم و چنان درآمدى مشروع نیست.
این نكته نیز لازم به یادآورى است كه قرعه تنها مخصوص منازعات و اختلافات میان مردم نیست بلكه بنبست هاى دیگر را نیز مىتوان با آن گشود مثلاً همان طور كه در احادیث وارد شده، اگر انسان منحرفى با گوسفندى آمیزش جنسى كند، سپس آن را در میان گله گوسفندان رها نماید و شناخته نشود باید به قید قرعه یكى از آنها را خارج ساخت و از خوردن گوشت آن اجتناب نمود زیرا كنار گذاشتن همه آنها زیان بزرگى است و استفاده از گوشت همه آنها نیز جایز نمىباشد. در اینجا قرعه حل مشكل مىكند.
بحث لغوی آیه:
(أَنْباءِ الْغَیْبِ) یعنى اخبار غیبى از قبیل داستان حضرت مریم و مادرش و قصه حضرت زكریا و پسرش حضرت یحیى می باشد كه آنها را در مقالات قبلی توضیح دادیم.
پیامهای آیه:
1ـ انبیاء از طرف خدا بر گوشهاى از غیب آگاه مىشوند. «مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ» (یكى از جلوه هاى اعجاز قرآن، گزارشات غیبى و نقل نهفته هاى تاریخ است).
2ـ حكایت هاى قرآن، تنها از طریق وحى براى رسول خدا كشف شد و قبل از آن نه در كتابى بود و نه در سینهاى. «مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ»
3ـ یكى از راه هاى شناخت تاریخ پیشینیان، وحى است. «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ»
4ـ یكى از راه هاى حلّ اختلاف، قرعه است. «یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ» (امام باقر علیه السلام فرمود: اوّلین كسى كه مورد قرعه قرار داده شد، مریم علیها السلام بوده، و این قرعهكشى در زمان یتیمى آن حضرت بوده است.) (من لایحضر، ج 3، ص 51 بحار، ج 14، ص 192.)
5ـ یك گذشت از مادر و این همه كرامت براى فرزند. «نَذَرْتُ»، «أَیُّهُمْ یَكْفُلُ مَرْیَمَ» (مادرِ مریم با آنكه سال ها صاحب فرزند نمىشد، ولى به خاطر نذرى كه كرده است از فرزند دلبندش مىگذرد و در مقابل، بزرگان بنى اسرائیل براى سرپرستى او سر و دست مىشكنند)
6ـ بزرگان، در قبول مسئولیّت هاى مقدّس با هم رقابت مىكنند. «أَیُّهُمْ یَكْفُلُ مَرْیَمَ»