فلسفه وصیت
از قانون ارث تنها یک عده از بستگان، آن هم روى حساب معینى بهره مند مى شوند در حالى که شاید عده دیگرى از فامیل، و احیانا بعضى از دوستان و آشنایان نزدیک، نیاز مبرمى به کمک هاى مالى داشته باشند. و نیز در مورد بعضى از وارثان گاه مبلغ ارث پاسخگوى نیاز آنها نیست، جامعیت قوانین اسلام اجازه نمى دهد که این خلاها پر نشود، لذا در کنار قانون ارث قانون وصیت را قرار داده و به مسلمانان اجازه مى دهد نسبت به یک سوم از اموال خود براى بعد از مرگ خویش تصمیم بگیرند. از اینها گذشته گاه انسان مایل است کارهاى خیرى انجام دهد اما در زمان حیاتش به خاطر نیازهاى مالى خودش موفق به این امر نیست، منطق عقل ایجاب مى کند که او از اموالى که زحمت تحصیل آن را کشیده براى انجام این کارهاى خیر لااقل براى بعد از مرگش محروم نماند. مجموع این امور موجب شده است که قانون وصیت در اسلام تشریع گردد و آن را با جمله «حقا على المتقین» تاکید فرموده است. البته وصیت منحصر به موارد فوق نیست، بلکه انسان باید وضع دیون خود و اماناتى که به او سپرده شده و مانند آن را در وصیت مشخص کند، به گونه اى که هیچ امر مبهمى در حقوق مردم یا حقوق الهى که بر عهده او است وجود نداشته باشد.
وصیت در حال حیات قابل تغییر است
قوانین اسلام شخص وصیت کننده را محدود به آنچه قبلا وصیت کرده نمى کند، بلکه به او اجازه مى دهد مادام که زنده است در مقدار و چگونگى وصیت و شخص وصى تجدید نظر کند، چرا که با گذشت زمان ممکن است مصالح و نظرات او در این زمینه دگرگون شود. ذکر این نکته نیز لازم به نظر مى رسد که انسان باید وصیت خود را وسیله اى براى جبران و ترمیم کوتاهی هاى گذشته قرار دهد، حتى اگر کسانى از بستگان نسبت به او بى مهرى داشتند از طریق وصیت، به آنها محبت کند، در روایات مى خوانیم پیشوایان اسلام مخصوصا نسبت براى خویشاوندانى که از در بى مهرى با آنها در مى آمدند وصیت مى کردند و مبلغى را براى آنها در نظر مى گرفتند، تا رشته گسسته محبت را دوباره برقرار سازند، بردگان خود را آزاد مى کردند یا وصیت به آزادى آنها مى نمودند.
گرچه وصیت ذاتا از مستحبات موکد است، ولى گاه شکل وجوب پیدا مى کند، مثل اینکه انسان در پرداخت حقوق واجب الهى کوتاهى کرده باشد، و یا اماناتى از مردم نزد او است که در صورت عدم وصیت احتمال مى دهد حق آنان از بین برود، و از آن مهم تر اینکه گاه موقعیت شخص در جامعه چنان است که اگر او وصیت نکند ممکن است لطمه شدید و ضربه جبران ناپذیر بر نظام سالم اجتماعى یا دینى وارد گردد، در تمام این صورت ها وصیت کردن واجب مى شود.
سوال: شخص وصی، در مورد وصیت به انجام واجبات مالی و بدنی میت، باید به نظر مرجع تقلید خود عمل کند یا نظر مرجع تقلید متوفی؟
نظر اکثر مراجع تقلید در اینباره بر آن است که وصى باید طبق نظر مرجع تقلید خودش عمل کند، اما برخی از فقها (آیة الله سیستانی دام ظله) میگویند عمل وصی باید بر طبق نظر مرجع تقلید شخص وصیت کننده باشد.
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سوال، چنین است:
حضرت آیة الله العظمی خامنهای(مد ظله العالی):
وصى باید طبق نظر مرجع تقلید خودش عمل کند.
حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی):
باید به تکلیف خود عمل کند، یعنی دستورات را مطابق حکم مرجع تقلید خود به جا آورد.
حضرت آیة الله العظمی سیستانی(مد ظله العالی):
وصی باید طبق تقلید موصی عمل کند مگر در مواردی که عین واقع و آثار آن مورد نظر باشد مانند این که مورد اختلاف از ارکان (مثل رکوع یا رکعت) باشد، که در این موارد باید رعایت تقلید طرفین را بکنید.
جواب: وصیت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش برای او كارهایی انجام دهند یا بگوید بعد از مرگش چیزی از مال او ملك كسی باشد یا برای اولاد خود و كسانی كه اختیار آنان با اوست قیم و سرپرست معین كند و كسی را كه به او وصیت میكنند وصی میگویند. (توضیح المسائل حضرت امام (ره), ص2694)
چند مسئله از آیة الله شبیری زنجانی دام ظله:
مسأله 2703- «وصیّت» آن است كه انسان سفارشى درباره امورى كه اختیار آنها با وى است، براى بعد از مرگ خود بنماید، مثلًا سفارش كند كه بعد از مرگش براى او كارهایى انجام دهند، یا بگوید بعد از مرگش چیزى از مال او ملك كسى باشد، یا براى اولاد خود و كسانى كه اختیار آنان با او است قیّم و سرپرست معیّن كند، و كسى را كه به او وصیّت مىكنند «وصىّ» مىگویند.
مسأله 2704- كسى كه نمىتواند حرف بزند، اگر با اشاره یا كتابت مقصود خود را بفهماند براى هر كارى مىتواند وصیّت كند، بلكه كسى هم كه مىتواند حرف بزند اگر با كتابت یا اشارهاى كه مقصودش را بفهماند وصیّت كند صحیح است.
مسأله 2705- اگر نوشتهاى به امضا یا مهر میّت ببینند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد كه به آن وصیّت كرده، باید مطابق آن عمل كنند.
مسأله 2706- كسى كه وصیّت مىكند باید ممیّز و عاقل باشد و از روى اختیار وصیّت كند و كسى كه بدون اختیار وصیّت كرده اگر بعداً راضى شود وصیّت وى صحیح خواهد بود، وصیّت بچهاى كه به هفت سال نرسیده صحیح نیست و وصیّت بچهاى كه به هفت سال رسیده در مقدار اندك در صورت بجابودن صحیح است و بچهاى كه به ده سال رسیده مىتواند براى خویشاوندان نسبى خود تا مقدار یك سوم مال وصیّت كند، به شرط آن كه وصیّت وى از نظر عقلًا بجا و شایسته باشد، همچنین وصیّت سفیه اگر در نظر عقلًا بجا باشد نافذ است.
مسأله 2707- كسى كه به قصد خودكشى زخمى به خود بزند یا كار دیگرى انجام دهد اگر وصیّتى كند و سپس در اثر آن كار بمیرد، وصیّتش صحیح نیست.
مسأله 2708- اگر انسان وصیّت كند كه چیزى از اموالش مال كسى باشد در صورتى كه آن شخص وصیّت را قبول كند، اگر چه قبولش در زمان زنده بودن وصیّتكننده باشد، بعد از مردن وصیّت كننده، مالك آن چیز مىگردد، بلكه ظاهراً اصلًا در وصیّت، قبول لازم نیست، بلكه همین مقدار كه كسى كه براى او وصیّت شده وصیّت را ردّ نكند براى درست شدن وصیّت كفایت مىكند.