ندا نیک روش يكشنبه ۹ آذر ۱۳۹۳ - ۰۲:۳۰

این فرهنگ عظیم هیچ وقت به خاموشی نمی گراید و کم رنگ نمی شود تا ایران و ایرانی باشد گوشت و خونش با نام ابا عبدالله(علیه السلام) در آمیخته است و زندگی اش به این نام بزرگ آراسته شده است، آراستگی به معنای واقعی و زیبایی به اندازه ی تمام زیبایی ها.

در این مقاله به بررسی آیاتی که امام حسین(علیه السلام) در خطبه ی عاشورا برای مجاب کردن لشکر خصم خواندند می پردازیم؛ لشکری که به دور از انسانیت بودند و حضرت هر چه تلاش کرد تا بتواند عاقبت ایشان را ختم به خیر نماید، نتوانست که نرود میخ آهنین در سنگ.به فرموده ی خود حضرت در روز عاشورا، شکم هایشان از حرام مالامال و پر شده بود به همین دلیل نمی توانستند و نمی خواستند و نمی شد که حرف ها و سخنان حضرت بر دل های آلوده ی ایشان تأثیر گذارد.

انسان فرصت محدودی برای زندگی دارد و نمی تواند تمام مسائل را تجربه کند و درست را از غلط تشخیص دهد بنابراین باید نسبت به اشتباهاتش درس بگیرد. از طرف دیگر به مطالعه و تدبر در احوال گذشتگان پرداخته اشتباهات ایشان را مرتکب نشود. رمز پیروزی مردان بزرگ و موفق در این است که تمام اتفاقات را به دست خودشان تجربه نمی کنند بلکه به بررسی می پردازند و در تصمیم گیری های حیاتی بهترین تصمیم را می گیرند.

در بزنگاه های زندگی بهترین تصمیمات موجب سعادت دنیوی و اخروی خواهد شد و این سعادت را اهداف و آرمان ها در یک زندگی تعریف می کنند؛ هدف، آرمان، اراده و تصمیم بر اساس بررسی درست.حضرت ابا عبدالله نیز در روز عاشورا این نکته را به مردم گوشزد کردند که ای مردم همان کاری که مشرکان و کافران با پیامبران زمان خویش کردند همان را مرتکب می شوید و به همان عاقبت دچار خواهید شد، یک اشتباه را دوبار انجام ندهید.

اگر کمی دقت کنیم می بینیم که در حال حاضر نیز بسیاری از تصمیمات در جامعه بدین صورت است مثلاً در طول اعصار و دوران، انسان های متمول زیادی وجود داشته اند که با رنجاندن بی گناهان و ظلم و ستم،  به نوا و مکانی دست یافتند اما الان کجا هستند؟ به واقع تشخیص حق سخت است یا آنها از باطل خویش به سودی سرشار می رسیدند؟

قاتلین فاجر ابا عبدالله به مناصب دنیایشان رسیدند؟ اگر هم رسیدند آیا به آن متاعی که دادند می ارزید؟ کل پاکی زندگی خویش را دادند اما در قبالش چه به دست آوردند؟هیچ ظلمی پایدار نخواهد ماند همان طور که نمانده است. خوشی های مقطعی وجود دارد ولی زمانی که سیر زندگی یک نفر مورد بررسی قرار گرفت، بالاو پایین ها دیده شد آن موقع می توان نسبت به او و اعمالش، راحتی و سختی زندگی اش صحبت کرداینها قواعد خدای متعال است که کسی نتواند به واسطه ی ظلم و ستم به نان و نوایی برسد اگر هم رسید نتواند با فراغت بال و بدون دغدغه از آن استفاده نماید.

اینها نکاتی است که همه به درستی آن پی برده اند، هیچ ظلمی پایدار نخواهد ماند همان طور که نمانده است، خوشی های مقطعی وجود دارد ولی زمانی که سیر زندگی یک نفر مورد بررسی قرار گرفت، بالا و پایین ها دیده شد آن موقع می توان نسبت به او و اعمالش، راحتی و سختی زندگی اش صحبت کرد؛ صدام ها و حسنی مبارک ها الان کجا هستند؟ خانواده هایشان کجا هستند؟

آیا آرامش دارند و آیا اگر می توانستند با پدرشان صحبت کنند نمی گفتند پدر ما به همین مقدار بسنده می کنیم ولی آرامش خود و دیگران را برای قدرت و ثروت بی منتها حفظ کن و به خطر نینداز؟نشانه های الهی همیشه و در هر زندگی وجود دارد فقط باید چشم دیدنمان را قوی کنیم و ببینیم و از خدای مهربان بخواهیم که در دو راهی های سخت و هولناک یاریمان کند تا درست را بر غلط ترجیح دهیم.

... یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامی‏ وَ تَذْکیری بِآیاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ

...ای قوم من، اگر اقامت من و تذکراتم به نشانه های خدا بر شما گران است (از این رو قصد کشتن یا تبعید مرا دارید) من بر خدا توکل کردم، پس شما با شریکانتان در کار خود تصمیم بگیرید تا کارتان بر شما مبهم و پوشیده نباشد، آن گاه کار مرا یکسره کنید و هیچ مهلتم ندهید. (آیه ی 71 سوره یونس ترجمه آیت الله مشکینی)

لشگری که به دور از انسانیت بودند و حضرت هرچه تلاش کرد تا بتواند عاقبت ایشان را ختم به خیر نماید نتوانست، که نرود میخ آهنین در سنگ. به فرموده ی خود حضرت در روز عاشورا، شکم هایشان از حرام مالامال و پر شده بود به همین دلیل نمی توانستند و نمی خواستند و نمی شد که حرف ها و سخنان حضرت بر دل های آلوده ی ایشان تاثیر گذاردانسان باید نسبت به اهداف و آرمان هایش صلابت داشته باشد و به مبارزه برخیزد. اینکه چه قدر برای هدفت تلاش می کنی نشان دهنده ی روح بزرگ توست.اباعبدالله چرا در روز عاشورا در چندین فرصت مردم را از این کار باز داشت؟ چرا خدا و قیامت را به یادشان می آورد؟ چرا به دفعات، خود، خانواده و جد خویش را به مردم معرفی کرد؟

به این دلیل که هدفش سعادت مردم  است، وظیفه اش راهنمایی مردم است.حال اگر ایجاب نماید که هدایت در شهادت او و اسارت خانواده اش باشد، برایش از عسل شیرین تر است به همین دلیل است که می فرماید خدایا خوشحالم که تو میبینی و راضیم به رضای تو، اگر رضای تو و زنده ماندن دین تو در این است و اگر دین تو با خون من پاینده و زنده می ماند، جانم را با تمام وجود تقدیم می نمایم.حضرت با این روش و متد به ما آموزش می دهند زمانی که یک هدف را انتخاب کردی، باید با تمام وجود به سمت آن حرکت نمایی و در آن ذوب شوی، حتی قرار باشد همه چیزت را در این راه فدا کنی؛ إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحینَ: به یقین سرپرست و یاور من خدایی است که این کتاب را فرو فرستاده و هم اوست که شایستگان را سرپرستی و یاری می کند. (196 اعراف)

همه ی اینها را خدای بزرگ می بیند و نظاره می نماید می بیند که این مردم به جای توکل بر خدا چه راهی را انتخاب کردند؟ در این جنگ نابرابر خیلی ها را به بهانه های مختلف آورده بودند و حرف های مختلفی برای جلب نظر ایشان زده بودند؛ مثلاً اینها خارجی هستند یا از کفار هستند که حضرت با خواندن این آیات به دفعات و معرفی خود به نحوه های مختلف، تمام راه های توجیه  را بر این قوم دون بست و راهنمایی هایش بر دل سنگ ایشان تأثیر نکرد و در آخر، آیه 20 سوره دخان را بر مردم قرائت می فرمایند تا بلکه اندکی بفهمند ولی متأسفانه این امر محقق نشد: وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ: و البته من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردم از اینکه مرا برانید یا ناسزا گویید یا سنگ بزنید، یا بکشید. (ترجمه آیت الله مشکینی) و هر آنچه که کفار با پیامبر زمان خود کردند اینان با پسر پیامبرشان کردند.



شارژ سریع موبایل