خوبست در آغاز این نوشتار، فرازی از صحیفه سجادیه را ذکر کنیم. حضرت امام سجاد(علیه السلام) به خداوند متعال عرض می کنند: انت الذی فتحت لعبادک یا الی عفوک و سمیته التوبه و جعلت علی ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوعنه، فقلت - تبارک اسمک- «... توبوا الی الله تویة نصوحاً عسی ربّکم ان یکفّر عنکم سیئاتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار... تو آن کسی هستی که برای بندگان خود بابی به سوی عفو و بخشش خود گشودی و نام آن را توبه گذاشتی و بر این باب، در میان وحی خود، دلیل و راهنمایی قراردادی، تا آن را گم نکنند پس تو - که نامت مبارک است -
فرمودی: با توبه نصوح به سوی خدا، توبه کنید، باشد که پروردگار شما، اعمال زشت شما را بپوشاند و شما را به باغ هایی وارد نماید که در زیر درختان آن، جویبارها جاری است.در مورد توبه نصوح از حضرت ائمه (علیهم السلام) سوال شده است. از جمله، جناب ابوالصباح کتانی می گوید: امام صادق(علیه السلام) در پاسخ من فرمودند: یتوب العبد من الذب ثم لایعود فیه (توبه نصوح آنست که) بنده از گناه توبه می کند سپس به سوی گناه باز نمی گردد. در حدیث دیگری امام صادق(علیه السلام) با تأکید، این مطلب را فرموده اند: هو الذنب الذی لایعود فیه ابدأ. یعنی آن توبه، از گناهی است که هرگز به آن بر نمی گردد. یعنی مرتکب گناه ابدأ رجوع به آن نمی کند.
در اینجا یک مساله پیش می آید که اتفاقاً برای راوی حدیث دوم نیز، به وجود آمده است. آن مساله بغرنج این است که غالب ما، توبه می کنیم ولی در اثر ضعف تقوا و ایمان، دوباره به آن دچار می شویم، پس هیچ گاه توبه نصوح نخواهیم کرد. اما پاسخ به این سوال آزار دهنده را امام صادق(علیه السلام) چنین داده اند: راوی می گوید: و اینّالم یعد؟ کدام یک از ما به گناه بازگشت نمی کند؟ و حضرت می فرمایند: یا ابا محمد ان الله یحبّ من عباده المفتن التّواب. ای ابا محمد! (کنیه راوی است) به راستی که خداوند در میان بندگان خود بنده فتنه زده ای را که در میان معصیت و اطاعت، نافرمانی و فرمانبرداری، مضطرب است و بسیار توبه می کند دوست می دارد. مانند این تعبیر از امام کاظم و یا امام رضا (علیهماالسلام) نیز نقل شده است. آری! این عبارت، بسیار امید بخش و نجاتبخش است.
برای ما که در کشاکش نفس اماره و شیطان از یک سو و از سوی دیگر در جاذبه دعوت خداوند متعال و سفرای بزرگوار او دست و پا می زنیم و مضطرب و نامطمئن، حرکت می کنیم.
قبول توبه آن هم از کسانی که عادت کرده اند به گناه ولی هر بار که زمین می خورند و آلوده به گناه می شوند، بر می خیزند و کشان کشان دوباره به راه خدا باز می گردند. جلوه ای از مهربانی خدای بی همتاست. از حضرت امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که: ان الله عز و جل یفرح بتوبة عبده المومن اذا ناب کما یفرح احدکم نصالته اذا وجدها. همانا خداوند عز و جل مانند خوشحالی شما وقتی که گمشده خود را پیدا می کنید، از توبه بنده با ایمان خویش خوشحال می شود. البته واضح است که منظور از فرح و خوشحالی خداوند متعال، قطعاً چیزی شبیه شادمانی ما نیست، بلکه منظور آنست که مثلاً قلوب اولیای خداوند متوجه به او می شود و این شخص برخوردای از نعمات خداوند متعال می شود.
لازم به ذکر است که عبد تواب و فشارزده در طوفان گناهان، در صورتی توبه اش مقبول است که واقعاً قصد ترک گناه را داشته باشد اما با این وصف، در اثر غلبه هوا و هوس و پیروی از شیطان باز هم آلوده به معصیت بشود.
چنان که از حضرت امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «النائب من الذنب کمن لاذنب له، و المقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستمری» توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناهی ندارد و آن کس که در حالی که بنابر گناه دارد، اما از گناه استغفار می کند، مسخره کننده (خودش است).
آری آدمی باید واقعاً قصد ترک گناه بکند. تا توبه اش پذیرفته شود و از آنجا که توبه رجوع از راه باطل به راه حق است، به صورت طبیعی، ملازم و با ندامت و پشیمانی می باشد. چنان چه از رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) منقولست که «الندامة توبة»
پشیمانی از گناه، توبه است و از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل است که ان الندم علی الشرّ یدعوالی ترکه و از حضرت امام باقر (علیه السلام) نقل است: کفی بالندم توبة
پشیمانی برای توبه، کافیست. خوبست کمی تامل کنیم. چرا ما از گناه - بعضاً - پشیمان نمی شویم؟ اصلاً چرا باید پشیمان شد؟ مگر چه اتفاقی افتاده است؟ اینجاست که بحث آثار گناهان، خودنمایی می کند.
ما به حول و قوه الهی در مقاله قلبی، اندکی درباره آثار زیان بار گناهان، عرض کردیم که علاقمندان می توانند به آنجا رجوع کنند. از همین جا می توان پی برد که توبه از قلوب حی و زنده سر می زند. یعنی کسانی که هنوز ایمان و باور دارند می دانند و یا حداقل احتمال می دهند که با ارتکاب گناه چه ضرری کرده اند.
نه آن کسانی که نورانیت باطن خود را به ظلمت کشانیده اند و به تعبیر احادیث، هلاک شده اند و چراغ ایمان در قلوبشان کاملاً خاموش شده است. شایان ذکر است که ما از باطن دیگران خبر نداریم و اصلاً نمی توانیم تشخیص درست و حتمی بدهیم که چه کسی دارای حیات قلبی است و چه کسی کاملاً دل مرده است.
لذا به هیچ وجه اجازه نداریم دیگران را ناامید سازیم و باب توبه را بسته شده به روی آنان اعلان کنیم. البته روشن است که انجام وظیفه واجب امر به معروف و نهی از منکر، چندان ربطی به این مساله ندارد.
نکته دیگر در مورد توبه آنست که آدمی باید هر آنچه را که از حقوق خداوند سبحان و بندگان او ضایع نموده باید ادا کند. مثلاً - اگر نماز قضایی به گردن دارد و یا مثلاً- مالی از دیگران، تباه کرده یا خسارتی به اموال دیگران وارد ساخته، باید جبران کند. چنانچه بعضی از بزرگان فقها فرموده اند: آیه 82 سوره مبارکه طه که فرموده است: «و انی لغفار لمن ناب و آمن و عمل صالحاً ثم اهتدی» و همانا من بسیار آمرزشگر هستم نسبت به کسی که توبه کرده و ایمان آورده و عمل صالح به جای آورده، سپس به راه راست آمده است.
در این آیه شریفه عمل صالح، شاید اشاره به همان جبران حقوق خداوند و بندگانش باشد که یکی از ارکان توبه را تشکیل می دهد. در مورد توبه مباحث دیگری نیز قابل مطرح کردن است که مجال دیگری را می طلبد. به همین اندازه اکتفا می کنیم و از درگاه الهی درخواست توبه ای نصوح می کنیم.