معنی واژه اخبات
واژه مخبتین از «خبت» گرفته شده است و در لغت به معنی خضوع و خشوع است اما بین خضوع و اخبات خیلی تفاوت وجود دارد، درست است که دو کلمه مترادف هستند ولی معنایی که در اخبات است در خضوع نمیباشد، مخبت کسی است که همواره ملازم به طاعت میباشد یعنی کسی که دائماً در حال عبادت است اما این استمرار و مداومت در کلمه خضوع وجود ندارد. پس مخبتین دائماً در حال عبادت خداوند هستند و لحظهای از اطاعت او غافل نمیشوند.
ویژگی های مخبتین از نظر قرآن
خداوند در آیه 34 و 35 حج از مخبتین یاد میکند «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِیَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتینَ(34)»
الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابرِینَ عَلىَ مَا أَصَابهَمْ وَ الْمُقِیمِى الصَّلَوةِ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ(35) »
در این آیه بعد از بیان مناسک حج از جمله قربانی کردن بیان میکند در برابر خدا تسلیم شوید و در ادامه مخبتین را بشارت میدهد و به معرفی و توصیف آنها میپردازد و چهار ویژگی از آنان ذکر میکند:
1. هنگامی که نام خدا را میشنوند ، دلهایشان مملو از خوف میشود.
2. نسبت به آن مصائبی که به آنان میرسد ، صبور و شکیبا هستند.
3. برپادارندگان نمازند.
4. از آنچه خداوند روزیشان میکند انفاق میکنند.
ذکر واژه مخبتین بعد از حج، خود نشان دهنده اهمیت این واژه است. علامه طباطبایی میفرمایند: تمام صفات مذکور در این آیه همه اش در حج می باشد.
حج یکی از اعمال عبادی مسلمانان که مظهر عبودیت محض است انسان از تکبر و منیت خود دور شده و به خالق خود نزدیک می گردد. امام علی علیه السلام در روایتی میفرمایند: «و اخراجاً للتكّبروا من قلوبهم واسكانا لتذلّل فی انفسهم»، «حج مایه خروج انسان از تكبر و غرور و باعث آرامش روح است».
معنی مخبت در روایات
در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز چنین آمده است: «إن عندنا رجلا یقال له كلیب، لا یجیئ عنكم شئ إلا قال: أنا أسلم، فسمیناه كلیب تسلیم، قال: فترحم علیه، ثم قال: أتدرون ما التسلیم؟ فسكتنا، فقال: هو والله الاخبات، قول الله عز وجل: الذین آمنوا و عملوا الصالحات وأخبتوا إلى ربهم..»
در این روایت که به ویژگی یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام به نام کلیب اشاره میکند، وی هیچ حدیثی از امامان علیهم السلام نمیشنید مگر اینکه میگفت: من در برابر او تسلیمم؛ لذا وی را کلیب تسلیم نامیدند.
امام در اینجا تسلیم را معنا کرده اند و فرمودهاند تسلیم همان اخبات است و در ادامه امام علیه السلام آیه ای از قرآن را که به مخبتین وعده بهشت میدهد، قرائت میکند.
در این روایت امام صادق علیه السلام اخبات را تسلیم معنا میکنند. در آیه سوره حج نیز بعد از ذکر فَلَهُ أَسْلِمُوا به مخبتین بشارت میدهد. پس از ویژگیهای بارز مخبتین یا به عبارت دیگر صفت بارز آنان تسلیم بودن آنان در برابر ذات حق میباشد.
مقام تسلیم
اگر از مصادیق کسانی که تسلیم محض بودند بخواهیم یاد کنیم میتوان از حضرت ابراهیم علیه السلام نام برد که وی مصداق بارز مسلم در برابر فرمان الهی بود، «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ(127) رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَینْ لَكَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَیْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ(128) [6] حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهاالسلام پس از بالا بردن پایههای خانه خدا از خداوند درخواست کردند که تسلیم فرمان او باشند و از دودمان آنها نیز امت مسلمانى بپاخیزد.
«إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمینَ (131)»(سوره بقره) هنگامى كه پروردگارش به او فرمود: «تسلیم شو»، گفت: «به پروردگار جهانیان تسلیم شدم».
«وَ وَصىَ بهِا إِبْرَاهِمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یَابَنىِ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ(132)»( سوره بقره) وی هم خود تسلیم امر خداوند گردید و هم به فرزندان خود توصیه مینمود.
«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُۆْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ (102) فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ (103) وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ (104) قَدْ صَدَّقْتَ الرُّۆْیَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (105) إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِینُ (106) وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ (107) وَتَرَكْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ (108) سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ (109) كَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (110) إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُۆْمِنِینَ (111)»[7] زمانی که حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب چنین دید که باید پسر خود را قربانی کند، برای پسر خود تعریف نمود، اسماعیل گفت: «یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُۆْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ»، وی در این امتحان هم سربلند بیرون آمد و آنچه خداوند فرموده بود به انجام رسانید و تسلیم امر او شد.
امام علی علیه السلام در روایتی میفرمایند: «و اخراجاً للتكّبروا من قلوبهم واسكانا لتذلّل فی انفسهم»، حج مایه خروج انسان از تكبر و غرور و باعث آرامش روح است«
مقام تسلیم مقامی است والا و از مقام توکل و رضا هم گذر میکند، حضرت ابراهیم در اینجا از خود خواستهای نداشت آنچه پرودرگار عالمیان فرموده بود پذیرفت؛ زیرا در مقام تسلیم، عبد از خود خواسته اى ندارد و هر آنچه خدا امر کند میپذیرد، ولی در مقام توكل، شخص كارى را مى طلبد و چون خودش نمى تواند آن كار را به خوبى انجام دهد، وكیل مى گیرد و چون هیچ كسى بهتر از خدا كار را نمى داند و نمى تواند انجام دهد، بهتر از همه آن است كه خداوند را وكیل قرار دهد و بر او توكل كند. «وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ»(سوره ابراهیم، آیه12)
در مقام رضا، خواسته خدا اصل و خواسته بنده فرع است ولی مقام تسلیم، بنده از خود هیچ خواستهای ندارد فقط گوش به فرمان خداست. لذا مقام تسلیم از این دو مقام والاتر میباشد.
روایتی از امام صادق علیه السلام است که تا قلب کسی را پاک و مطهر نگرداند، مقام تسلیم را به وی عطا نخواهد نمود.
نتیجه گیری:
از مطالبی که گذشت چنین میتوان بیان داشت که مخبتین جزء عابدان و تسلیم شدگانند و بالاتر از متوکلان و راضی شدگان درگاه اویند.