اهمیت روابط جنسی در رضایت زناشویی
رابطه جنسی یکی از نیازهای اساسی انسان است که باید به نحوه مطلوب به آن پرداخته شود و نهی آن باعث بروز مشکلات فراوانی میشود. در ایران 40% طلاقها به علت عدم رضایت جنسی صورت میگیرد. این پدیده هر چند ممکن است در نظر اول عجیب و یا باور نکردنی به نظر برسد، ولی از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران، امری مقرون به واقعیت و حتی حقیقتی انکارناپذیر است.
عدم رضایت جنسی خصوصاَ در جامعه ما از شیوع بسیار بالایی برخوردار است. اکثر زنان و مردان متاهل از روابط جنسی خود لذت کامل و کافی را درک نمیکنند. این مسئله حداقل در مورد زنان به شدت صادق است. پژوهشی که چند سال پیش در یکی از شهرهای غربی ایران به انجام رسید نشان داد که بیش از 90% زنان متاهل شهری هیچ گاه در عمر خود ارگاسم (اوج لذت جنسی) را تجربه نکردهاند.
اغلب افراد متاهل (اعم از زنان یا مردان) گمان میکنند که رابطهی جنسی سرویسی است که توسط زنان به شوهرانشان داده میشود و در اصل به منظور تامین آسایش مردان صورت میگیرد و البته ممکن است تا حدودی زنان را نیز هیجان زده کند. در این تفکر غالب رضایتمند بودن زنان ملاک عمل نیست و آنها چه تمایل داشته باشند و چه نداشته باشند، شرعاً موظف به تمکین جنسی در برابر شوهری که نفقه می پردازد می باشند. (البته این برداشتی غیر واقعی از شرع است)
البته در مورد مردان هم وضع چندان رضایت بخش نیست زیرا اکثراً مبتلا به پارهای مشکلات روانی ـ جنسی نظیر خروج زودرس منی یا تحریک ناقص آلت تناسلی هستند و یا غالباً از تکنیکهای صحیح آمیزشی استفاده نمیکنند لذا حاصل فعالیت جنسیشان در بسیاری مواقع یک ارگاسم کامل و با مدت زمان کافی نیست.
رابطه جنسی مطلوب آن است که در یک زمان منجر به رضایت کامل و کسب لذت بالا در هر دو طرف شود و ارگاسم زن و شوهر هم زمان شود. موفقیت در این امر سمبل موفقیت در زندگی زناشویی است و نادیده گرفتن احساسات و نیازهای یکدیگر در این مورد سمبل بیتوجهی به یکدیگر در زندگی است. البته بیشتر این برداشتها در سطح ناخوداگاه رخ میدهد ولی تآثیر عمیق آن بر رابطهی دو طـرف بـاقی میماند و در دراز مدت به عاملی پنهان برای شعلهورتر شدن اختلافات زناشوئی مبدل میشود.
ارگاسم یا اوج لذت جنسی یکی از موهبتهای بزرگ الهی است که موجب رفع بسیاری از تنشهای درونی و کسب آرامش روانی میشود. این پدیده یک تخدیر یا نشئة سازی طبیعی است که در زندگی پر تنش امروز هم چون آبی برآتش التهابات درونی انسان عمل کرده و در صورتی که به طور کامل و به مدت کافی و به دفعات مناسب حاصل شود به سلامت روان کمک شایانی میکند.
زن نیز هم چون مرد به این عامل آرام بخش نیاز دارد. اما مراحلی که او برای رسیدن به این حالت باید پشت سر بگذارد با مرد متفاوت است. او باید اولاً از انگیزه و میل کافی برای فعالیت جنسی برخوردار باشد که مسایلی چون اضطراب یا اختلاف با همسر یا نامطلوب بودن ظاهر همسر(مثلاً بوی بد پا یا دهان او) یا سابقه برخی رفتارهای جنسی مرد که از نگاه زن ناخوشایند بوده است این میل و انگیزه را کم میکند. گذشته از این او برای رسیدن به آمادگی لازم برای ارگاسم به زمان بیشتر و تحریکات ملایم و متوالی نیاز دارد و مرد با صرف حوصله باید آمادگی لازم را در وی به وجود بیاورد و به سلایق وی احترام بگذارد و اساساً نحوه و زمان فعالیت جنسی باید مورد توافق دو طرف باشد. البته زن نیز باید نیازهای شوهر را در نظر بگیرد و با او برای دستیابی به یک ارگاسم موفق و همزمان همکاری کند.
از آنجا که نیاز جنسی از قویترین نیازهای درونی بوده و رابطه تنگاتنگی با ناخودآگاه انسان دارد عدم رعایت نکات فوق الذکر به اختلالات پایدار و عمیقی در روابط زوجها منتهی میشود که میتوان به تنفر از همسر، دلخوری، حسادت و رقابت برای سرکوب یکدیگر، مقصر دانستن همسر در بسیاری از مشکلات زندگی، حس انتقامگیری ناخودآگاه ، احساس تحقیر شدن توسط همسر، احساس عدم اعتماد به نفس، احساس شیئ بودن و ملعبه واقع شدن و احساس مورد بیاعتنایی واقع شدن اشاره نمود.
این مسایل توسط سایر تنشها و اختلافات، تقویت شده یا در قالب آنها تجلی و بروز مییابد و شکاف بین همسران را رفته رفته عمیق تر میسازد.
عوامل تأثیرگذار بر روابط جنسی
1- فرزندان پیش دبستانی
پدرانی كه صاحب فرزند كودكستانی هستند، از رابطه جنسی كمتری برخوردارند. در مردان معمولا بیش از زنان این احتمال وجود دارد كه به فرزندان خردسال خود به عنوان یك مانع و مخل زندگی جنسی نگریسته شود، بنابراین مردان در این شرایط كمتر آغازگر رابطهی جنسی میشوند. از این رو زنان بایستی پیش دستی كرده و خود آغاز گر رابطهی جنسی شوند و برای این كار زمان مناسبی را كنار بگذارند. زنان باید بیش از پیش به شوهران خود توجه كرده و به آنها بفهمانند كه كماكان جذاب و دوست داشتنی هستند. برای این كار كودك را راس ساعت 8 شب به رختخواب هدایت كنید، تا بتوانید فرصت هم آغوشی با شوهران خود را فراهم آورید.
2- احتمال جدایی و متاركه
زوجینی كه قصد جدایی از یكدیگر را دارند، رابطهی جنسیی كمتری با یكدیگرخواهند داشت. زوجینی كه به سمت طلاق پیش میروند اغلب سعی میكنند از صمیمیت میان خود بكاهند.
3- سن
این یك فاكتور پیشبینی كننده قوی است. هر قدر سن بالاتر رود احتمال كاهش روابط جنسی افزایش مییابد. اما در آن روی سكه وقتی رابطه جنسی در زوجین مسن روی میدهد، عموما رضایتبخشتر و از كیفیت بالاتری برخوردار بوده و عشق و محبت در آن پررنگتر است. این گلایه زنان جوان كه: "وی از شور و بنیه جنسیی خوبی برخوردار است اما هیچ چیز از تکنیک های جنسی و عشقورزی نمیداند." با افزایش سن كمتر به گوش میرسد. با افزایش سن زنان و مردان خصوصیات یك رابطهی جنسی خوب و رضایت بخش را آموخته و همین امر باعث میشود با وجود كاهش بنیه جنسی و دفعات برقراری رابطه جنسی، رابط ی جنسی رضایت بخشتر و لذتبخشتر گردد.
4- مدت سالهای تأهل
مردانی كه از تاریخ ازدواجشان خیلی گذشته، رابطهی جنسی كمتری را گزارش میكنند. اما مدت ازدواج عامل پیش بینی كنندهی مهمی برای زنان بشمار نمیآید. البته تعداد روابط جنسی در مردان معمولا نسبی است.
5- رضایت و خوشبختی
جای شگفتی نیست كه هر قدر زوجین شادتر باشند و احساس خوشبختی بیشتری كنند، تمایل بیشتری به برقراری رابطهی جنسی از خود نشان خواهند داد. زمانی كه شما دلباخته كسی باشید و از شغل و زندگی خوبی نیز برخوردار باشید، رابطهی جنسی به مثابه پوشش و تزئینات روی كیك هستند.
6- سطح سلامتی
كاهش سطح سلامتی معمولا موجب كاهش روابط جنسی در مردان میشود، اما در زنان این چنین نیست. چراكه زنان مسن برقراری رابطهی جنسی را حتی در وضع ناخوشی و كسالت یك وظیفه و تكلیف میدانند. زنان بیمار و ناخوش برای برقراری رابطهی جنسی مشكل خاصی نخواهند داشت، اما مردان قادر به پنهان كردن بیماری و تاثیرات مشهود آن طی برقراری روابط جنسی نخواهند بود. چراكه مردان برای برقراری رابطهی جنسی ناچار به صرف انرژی و نیروی فیزیكی بیشتری میباشند. اختلال نعوظ، استرس، خستگی و بیماریهای قلبی-عروقی دلایل اصلی امتناع مردان از رابطه جنسی هستند.
7- فعالیتهای مشترك
زنان و مردان متاهلی كه بیشتر با هم صحبت میكنند و كارها را بیشتر با یكدیگر(مشتركاً) انجام میدهند، از لحاظ جنسی فعالتر هستند. سكس نهایت تجلی و ابراز عشق و صمیمیت است و بر خلاف سایر فعالیتهای مشترك تنها میان شما و همسرتان به اشتراك گذارده میشود. چنانچه زندگیی جنسی شما افول كرده، بكوشید فعالیتهایی را به همراه یكدیگر انجام دهید مثل ورزش، رفتن به سینما، باغبانی، انجام وظایف خانه و غیره. این كار میتواند به رابطه شما روح تازهای بدمد. راهكار دیگر اینست كه دانستههای خود را با یكدیگر تقسیم كنید. با این كار نه تنها به معلومات شما افزوده میگردد، بلكه فرزندانتان نیز بواسطه آن چیزهای جدیدی می آموزند. افزایش دانش و اعتماد میان زوجین با تسهیم اطلاعات خود با یكدیگر باعث افزایش میل جنسی خواهد شد.
8- تعداد فرزندان
دو تئوری در این زمینه وجود دارد:
فرزند بیشتر، رابطه ی جنسی بیشتر. علت: حضور فرزندان میتواند نمایانگر ثبات در ازدواج باشد.
اما در عین حال زوجین بایستی خیلی خلاق باشند تا بتوانند در حضور فرزندان خود رابطهی جنسی داشته باشند! بنابراین فرزند كمتر، فرصتهای رابطهی جنسی بیشتر.
9- بحث بر سر رابطهی جنسی
زوجینی كه جماع چندانی با یكدیگر ندارند، همچنین در مورد آن نیز خیلی كم و بندرت بحث و گفتگو میكنند.
پژوهشگران اینچنین استدلال میكنند كه این دسته از زوجین اینگونه پرورش یافته و خو گرفتهاند كه رابطهی جنسی اندكی داشته و از مطرح كردن آن نیز بی نیاز باشند. طرح این مسائل كه: "ما میتوانیم این...امتحان كنیم" و یا "من راحت نیستم وقتی ...." و یا "چرا ما هیچ وقت...." باعث افزایش رابطهی جنسی شما میشوند. هر قدر زوجین رابطهی جنسی بیشتری با یكدیگر داشته باشند، بیشتر هم درباره آن بحث میكنند. یكی از نشانههای هشدار دهنده در یك رابطهی نابرابر و نامتعادل فقدان اختلافات و ناسازگاری هاست.زوجینی كه دربارهی هیچ چیز بحث نمیكنند، زوجینی هستند كه با یكدیگر گفتگو نمیكنند و در واقع خودشان را سانسور میكنند. دقیقا مشابه یك ذهن زندانی جایی كه یك نفر حكمفرما و غالب مطلق است و دیگری تنها فرمانها را بدون هیچ گونه اظهار نظر، به چالش كشاندن و مباحثه ای میپذیرد. این بحث نكردنها باعث ایجاد هارمونی و تفاهم كاذب گردیده و صرفاً رنجش و تنفر به بار می آورد كه دیر یا زود خود را آشكار میسازند.
10- خشونت
یكی دیگر از یافتههای غیر منتظره رابطه ی میان خشونت و فعالیتهای جنسی بیشتر در زنان است. برخی پژوهشگران آن را به این واقعیت استناد میكنند كه برخی از زوجین از فعالیتهای جنسی به عنوان یك ابزار آشتی مجدد پس از نزاع و بگو مگوها استفاده میكنند. برخی هم معتقدند كه برخی زوجین در بیان عشق و یا خشم بیشتر فیزیكی عمل میكنند. رابطهی همبستری و خشونت تنها در زنان وجود دارد و این اشاره دارد به اینكه برخی مردان از جماع به عنوان شكلی از كنترل و سلطهگری استفاده میكنند. به خاطر داشته باشید پیوند این چرخه ( نزاع-رنجش-جماع-آشتی) برای مرد و زن غیر سالم محسوب میگردد. این به مفهوم آنست كه ممكن است زوجی رابطه ی جنسی فراوانی با یكدیگر داشته باشند، اما كلیت رابطه از یك مشكل جدی رنج ببرد. (بدون جماع رابطهای نیز وجود نخواهد داشت). علت دیگر آن میتواند اغواگر بودن خشونت باشد. مردان و زنان به دنبال تماشای فیلمهای ترسناك افزایش برانگیختگی جنسی را تجربه میكنند. اوج گرفتن آدرنالین در پی پاسخ جنگ یا گریز باعث افزایش میل جنسی میگردد. بنابراین پس از مشاجره با افزایش آدرنالین میل جنسی نیز افزایش مییابد. برای 70 درصد زنان غیر فمینیست كه سلطه مردان را مورد پسند قرار داده و تایید میكنند، جماع تنها فرصت ایمنی است كه شوهران میتوانند بر زنان خود تسلط و برتری داشته باشد. زنانی كه میپندارند آسیب پذیری ماهیت و جوهره وجودی زنانگی است، از سلطه پذیری هنگام برقراری رابطه جنسی خشنود هستند.
11- داد و ستد جنسی
برخی زنان از رابطه ی جنسی به منزله یك خدمت قابل معامله، اقدام به بهره برداری میكنند. یعنی در قبال برقراری رابطهی جنسی، همواره چیزی از شوهران خود مطالبه میكنند. در چنین روابطی رابطه ی جنسی میتواند ازهیچ تا بسیار زیاد در جریان باشد. حتی اگر رابطهی جنسی میان چنین زوجینی فراوان باشد، از آنجایی كه روابط جنسی بر مبنای عشق و صمیمت استوار نیست، نمیتواند بیانگر رابطهای پایدار و با ثبات باشد. از سویی بتدریج رابطهی جنسی قداست خود را از دست داده و احتمال برقراری روابط جنسی خارج از ازدواج (نامشروع) در زوجین افزایش مییابد.