یکی از سؤالاتی که درباره جان دادن پرسیده میشود مربوط به حالاتی است که انسان در زمان مرگ دارد. راستی هنگام جان دادن سختی دارد و حکمت این سختی برای انسان چیست؟
لحظات مرگ برای هر انسانی سخت و ناگوار است و برای کافران در دنیا عذابآورتر، چنانچه دراینباره امام سجاد (ع) فرمودهاند: مرگ برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر و انتقال از منزلهای مورد علاقه خود و تبدیل آنها به چرکترین و خشنترین لباسها و وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذابهاست.
در روایتی آمده است که روزی عزرائیل نزد حضرت موسی (ع) آمده و قصد گرفتن جان او را داشته است و سرانجام پس از گفت و گوهای فراوان با موسی (ع)، عزرائیل با دادن نارنجی خوشبو به موسی (ع) روح او را از بدن قبض مینماید. پس از آن که روح موسی (ع) از بدن جدا گردید، فرشتگان از وی پرسیدند:
یا اَهونَ الانبیاء مَوتاً کَیف وَجَدت المُوت؛
ای کسی که در میان پیامبران از همه راحتتر مُردی، مرگ را چگونه یافتی؟
موسی (ع) پاسخ داد:
کشاةٍ تُسلَخُ وَ هی حَیَةٌ؛
مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند یافتم.
علاوه بر این در باب تلخی مرگ از نظر حضرت یحیی (ع)، از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرمودهاند: حضرت عیسی (ع) به کنار قبر حضرت یحیی (ع) آمد و از درگاه خداوند متعال درخواست نمود تا یحیی (ع) را زنده نماید. پس دعایش مستجاب گردید و یحیی (ع) از قبر بیرون آمد و به عیسی (ع) گفت: از من چه میخواهی؟ عیسی گفت: میخواهم با من اُنس بگیری، چنانچه در دنیا بر من مأنوس بودی.
سپس یحیی (ع) پاسخ داد: ای عیسی (ع)! هنوز تلخی مرگ در کامم فروننشسته، تو میخواهی مرا به دنیا برگردانی و بار دیگر تلخی مرگ را بچشم؟! آنگاه یحیی (ع) از عیسی (ع) جدا شد و به عالم قبر بازگشت.
البته باید دانست طبق بعضی از روایات، حتی مردان خدا و پیامبران که نه دلبستگی به دنیا داشته و نه وحشتی از آینده، از سختیهای لحظهی مرگ، لحظهی انتقال از این دنیا به دنیای دیگر نگران بودهاند، به نحوی که در مورد رسول خدا (ص) روایت شده است در لحظات پایانی عمر مبارکشان که دچار عارضه تب گردیده بودند، پیوسته دست در ظرف آب نموده و به صورت میکشیدند و زبانشان به ذکر «لا اله الا الله» حرکت مینمود و میفرمودند: «اِنَ لِلمُوتِ سَکراتُ؛ مرگ شدائد و سختیهایی دارد (که بسیار وحشتناک میباشد)».
اما حکمت این سختیها چیست؟
در کتاب «معانی الاخبار» مرحوم شیخ صدوق روایت میکند:
امام کاظم علیه السلام علیه السلام برای عیادت مردی که در سکرات مرگ غوطهور شده و دیگر قادر بر پاسخ کسانی که با او تکلم میکردند نبود، وارد شدند. اطرافیان به آن حضرت عرض کردند: یا بن رسولالله! دوست داریم کیفیت مرگ و کیفیت احوال این محتضر را که مصاحب ماست بدانیم.
حضرت فرمودند:
مرگ مانند دستگاه تصفیه است و مؤمنین را از گناهانی که نمودهاند تصفیه و پاک میکند؛ به طوری که آخرین دردی که آنها تحمل می کنند، کفارة آخرین وزر و گناهی است که در آنها باقی مانده است و کافران را تصفیه میکند از حسناتی که در دنیا احیاناً انجام داده اند؛ به طوری که آخرین لذت و راحتی که در دنیا به آنها میرسد، پاداش و جزای آخرین کار نیکی است که به جا آوردهاند.
و اما حال این رفیقتان که در سکرات است این است که مانند کسی که گناهان او را در غربال ریخته و غربال کرده باشند، از گناه بیرون آمده است و از گناهان و وزر و وبال آنها تصفیه شده است و پاک و پاکیزه شده، مثل لباس چرکینی را که بشویند و از چرکها پاکیزه گردد؛ و الآن صلاحیت پیداکرده که با ما اهلبیت رسول خدا در سرای جاودانی ابدی معاشر و همنشین باشد.
پیامبر خدا صلیالله علیه و آله در خصوص فواید یاد کردن مرگ در زندگی، میفرمایند: «مرگ را فراوان یاد کنید؛ زیرا هیچ بندهای آن را بسیار یاد نکرد، مگر این که خداوند دلش را زنده گردانید و مردن را بر او آسان ساخت»
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز فرمودند: «مرگ، دروازه آخرت است»
همچنین پیامبر خدا صلیالله علیه و آله میفرمایند: «کسی که چشم به راه مرگ باشد، در کارهای نیک بکوشد.