میترا جلالی يكشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۰

حكمت را به معنى معرفت و شناختِ اسرار و آگاهى از حقایق و رسیدن به حقّ دانسته ‏اند كه خداوند به بعضى از افراد به خاطر پاكى و تقوى و تلاش عطا مى‏كند، تا آنان وسوسه ‏هاى شیطانى را از الهامات الهى باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر كثیر است.

یُۆْتِی الْحِكْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُۆْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً وَ ما یَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (بقره ـ 269)

(خداوند) حكمت و بینش را به هر كس بخواهد (و شایسته ببیند) مى‏دهد و به هر كس حكمت داده شود، همانا خیرى فراوان به او داده شده و جز خردمندان (از این نكته) متذكّر نمى‏گردند.

 

برترین نعمت هاى الهى‏

با توجه به آنچه در آیه قبل گذشت، كه به هنگام انفاق، وسوسه‏ هاى شیطانى دائر به فقر و جذبه‏ هاى رحمانى درباره مغفرت و فضل الهى آدمى را به این سو و آن سو مى‏كشد، در آیه مورد بحث سخن از حكمت و معرفت و دانش است، چرا كه تنها حكمت است كه مى‏تواند بین این دو كشش الهى و شیطانى فرق بگذارد و انسان را به وادى مغفرت و فضل بكشاند و از وسوسه‏هاى گمراه كننده ترس از فقر برهاند.

به تعبیر دیگر خداوند به بعضى از افراد بر اثر پاكى و جهاد با نفس، نوعى علم و بینش مى‏دهد كه آثار و فوائد اطاعت الهى و از جمله انفاق و نقش حیاتى آن در اجتماع را درك كند و میان آن و وساوس شیطانى فرق بگذارد.

مى‏فرماید: "خداوند دانش را به هر كس بخواهد (و شایسته بداند) مى‏دهد" (یُۆْتِی الْحِكْمَةَ مَنْ یَشاءُ).

در تفسیر "حكمت" معانى زیادى ذكر شده از جمله "معرفت و شناخت اسرار جهان هستى" و "آگاهى از حقایق قرآن" و "رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل" و "معرفت و شناسایى خدا" و "آن نور الهى كه وسوسه‏هاى شیطانى را از الهامات الهى جدا مى‏سازد".

ظاهر این است حكمت یك معنى وسیعى دارد كه تمام این امور، حتى نبوت را كه بعضى از معانى آن شمرده‏ اند شامل مى‏شود كه آن نوعى از علم و آگاهى است، و در اصل از ماده حكم (بر وزن حرف) به معنى منع گرفته شده و از آنجا كه علم و دانش و تدبیر، انسان را از كارهاى خلاف باز مى‏دارد، به آن حكمت گفته‏اند.

"تذكر" به معنى "یادآورى" و "نگاهدارى علوم و دانش ها" در درون روح است. و "الباب" جمع "لب" به معنى "مغز" است و از آنجا كه مغز هر چیز بهترین و اساسى‏ترین قسمت آن است به "عقل" و "خرد"،  "لب" گفته مى‏شود

بدیهى است منظور از جمله "مَنْ یَشاءُ" (هر كس را كه بخواهد) این نیست كه خداوند بدون هیچ علتى حكمت و دانش را به این و آن مى‏دهد، بلكه اراده و مشیت خداوند همه جا آمیخته است با شایستگى‏هاى افراد، یعنى هركس را شایسته ببیند از این سرچشمه زلال حیاتبخش سیراب مى‏نماید، سپس مى‏فرماید:

"و هر كس كه به او دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است" (وَ مَنْ یُۆْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً).

و به گفته آن حكیم: "هر كس را كه عقل دادى، چه ندادى و هر كس را كه عقل ندادى، چه دادى!".

قابل توجه اینكه بخشنده حكمت، خدا است در عین حال در این جمله نامى از او به میان نیامده تنها مى‏فرماید: "به هر كس حكمت داده شود، خیر فراوانى داده شده است".

این تعبیر گویا اشاره به این است كه دانش و حكمت ذاتاً خوب است و از هر جا و از ناحیه هر كه باشد، تفاوتى در نیكى آن نیست.

قابل توجه این كه در این جمله مى‏فرماید: به هر كس دانش و حكمت داده شد، خیر و بركت فراوان داده شده است، نه "خیر مطلق" زیرا خیر و سعادت مطلق تنها در دانش نیست، بلكه دانش تنها یكى از عوامل مهم آن است و در پایان آیه مى‏فرماید: "تنها خردمندان متذكر مى‏شوند" (وَ ما یَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ).

"تذكر" به معنى "یادآورى" و "نگهدارى علوم و دانش ها" در درون روح است. و "الباب" جمع "لب" به معنى "مغز" است و از آنجا كه مغز هر چیز بهترین و اساسى‏ترین قسمت آن است به "عقل" و " خرد"، "لب" گفته مى‏شود.

این جمله مى‏گوید: تنها صاحبان عقل و خرد این حقایق را حفظ مى‏كنند و به یاد مى‏آورند و از آن بهره‏مند مى‏شوند، اگر چه همه افراد (جز مجانین و دیوانگان) صاحب عقلند، اما اولوا الالباب به همه آنها گفته نمى‏شود. بلكه منظور آنهایى هستند كه عقل و خرد خود را به كار مى‏گیرند و در پرتو این چراغ پر فروغ، راه زندگى و سعادت را مى‏یابند.

شیطان وعده‏ى فقر، و خداوند وعده‏ى مغفرت و فضل مى‏دهد. امّا تشخیص و انتخاب هر یك از این دو راه، حكمت لازم دارد. «یُۆْتِی الْحِكْمَةَ»

این بحث را با سخن یكى از دانشمندان اسلامى پایان مى‏دهیم (كه احتمالاً این سخن را از پیامبر اكرم صلی الله و علیه و آله و سلّم شنیده است):

گاه مى‏شود كه خداوند اراده عذاب و مجازات مردم روى زمین را مى‏كند، ولى هنگامى كه بشنود معلمى به كودكان حكمت مى‏آموزد، به خاطر این عمل، عذاب را از آنها دور مى‏سازد." (تفسیر قرطبى، جلد 2 صفحه 1138) و در روایات مى‏خوانیم: حكمت، معرفت و تفقّه در دین است. حكمت، اطاعت از خدا، شناخت امام و پرهیز از گناهان كبیره است. (تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 287)

 

پیام‏های این آیه:

1ـ گرچه مال و ثروت خیر است، ولى خیرِ كثیر، داشتنِ دید و قدرت تشخیص است. كسانى كه از آن خیر انفاق كنند، به خیر كثیر میرسند. «أَنْفِقُوا»، «یُۆْتِی الْحِكْمَةَ»

2ـ شیطان وعده‏ى فقر، و خداوند وعده‏ى مغفرت و فضل مى‏دهد. امّا تشخیص و انتخاب هر یك از این دو راه، حكمت لازم دارد. «یُۆْتِی الْحِكْمَةَ»

3ـ همه‏ى دنیا متاع قلیل است، («مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ» نساء، 77) ولى حكمت خیر كثیر است. اگر همه امكانات مادّى فداى دستیابى به حكمت و بینش صحیح گردد، ارزش دارد. «فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً»

4ـ حكمت هدیه‏اى كلیدى و مادر همه‏ى خیرات است. هر كه آن را داشت چیزهاى زیادى خواهد داشت. «وَ مَنْ یُۆْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً»

5ـ هر كسى به ارزش حكمت پى نمى‏برد. «ما یَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ» دنیاگرایان بر مال و آمار و محاسبات مادّى تكیه مى‏كنند و سود و زیان را بر اساس مادّیات مى‏سنجند، ولى دوراندیشان عاقل و راه ‏شناسان اندیشمند، از بعد دیگرى محاسبه مى‏كنند.



شارژ سریع موبایل