پُر رنگی فرهنگ پذیری متفاوت و الگو پذیری از بیگانه به دلیل اینکه الگوهای فرهنگی سنتی، پویایی لازم را ندارند، تاثیر رسانههای بیگانه در ایجاد چنین سبک زندگی بیشتر میشود.
این روزها دوستیهایی که به ازدواج ختم نمیشوند رو به افزایش است و دختران و پسران جوان به بهانههای مختلف به این نوع از دوستیها روی میآورند.
دکتر علی انتظاری،مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی رواج دوستیهایی که به ازدواج ختم نمیشوند را مربوط به عوامل مختلفی میداند و در این باره به خبرنگار برنا میگوید: یکی از مهمترین عوامل این مساله این است که بسیاری از مردم از طریق رسانههای بیگانه و سبک زندگی که در کشورهای دیگر رایج است، تحت تاثیر الگوهای فرهنگ بیگانهای قرار میگیرند که مناسب کشور و جامعه و فرهنگ ما نیست؛ از طریق این رسانهها فرهنگ پذیری متفاوت و متمایزی صورت می گیرد که باعث می شود گرایش برای دوستی های بین دو جنس اتفاق بیفتد و این عاملی است که تاثیر گذار بوده و به نظر من عامل مهمی است و به اصطلاح مواقعی بیشتر کارایی پیدا میکند که ما الگوی کارا و موثری نداریم تا جایگزین این الگو قرار بدهیم. به دلیل اینکه الگوهای فرهنگی سنتی، پویایی لازم را ندارند و نمیتوانند خود را با شرایط روز و نیازهای جامعه هماهنگ کنند، تاثیر رسانههای بیگانه در ایجاد چنین سبک زندگی بیشتر میشود. این عامل بسیار مهم و تاثیر گذاری است که قاعدتا باید برای راه حل آن مطالعه و کار شده و الگوهای کار آمدی که بتوانند نیازهای جامعه امروزی را مورد توجه قرار بدهند،جایگزین شوند.
مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی افزود:تاخیر در سن ازدواج عامل دیگر و مشکلی است کهباعث این نوع دوستیها میشود. به خاطر مشکلات اقتصادی و اشتغال، درآمد کافی برای پاسخگویی به نیازهای روزمره زندگی وجود ندارد و این مساله باعث میشود جوانان به خصوص پسرها ترجیح بدهند ازدواج را به تاخیر انداخته و ازدواج نکنند و نیازهای عاطفی و سایر نیازهایشان را از طریق دوستیهای زودگذر برآورده کنند. در این حالت، نیازهایشان برطرف شده و مشکلات اقتصادی هم پیدا نمیکنند. زمانی در این وضعیت، مشکلات حاد می شوند که دخترها هم به دلیل اینکه فرصت ازدواجی برای خود نمیبینند و ناامید هستند؛به خاطر اینکه ممکن است از این طریق فرصتی پیدا کرده و به ازدواج برسند، خود را به راحتی در اختیار این نوع دوستیها قرار میدهند و این طمع و توقع در دخترها -که ممکن است این دوستی به زودی به ازدواج منجر شود- باعث می شود تا نخواهند رابطه موقتی داشته باشند چرا که این نوع رابطه را برای خود پرهزینه میدانند.
شکست را تجربه کنید
برخی با مرگ موش، جواب عشق ناکام را میدهند! به گزارش برنا،در هفته گذشته دختری 26 ساله که از مدتی پیش با پسری 21 ساله ارتباط برقرار کرده بود و قرار بود با یکدیگر ازدواج کنند، در غذای پسر مورد علاقهاش که سعید نام داشت، مرگ موش ریخته و او را مسموم کرده است.
ماجرا از این قرار بوده که پسر مورد نظر بعد از تشویق و راهنمایی اطرافیان خود به این نتیجه میرسد که دختر مورد نظرش، مورد ایدهآلی برای ازدواج نیست و بنابراین به او میگوید:«دیگر او را نمیخواهد». دختر تمام تلاش خود را به کار میبندد تا نظر پسر را تغییر بدهد اما موفق نمیشود و بنابراین با وانمود کردن اینکه میخواهد وسایل پسر را به او تحویل دهد از او میخواهد تا سعید را در مکانی ملاقات کند. دختر از این فرصت استفاده میکند و با نقشهای از پیش تعیین شده، در غذای پسر سم میریزد و هم اکنون 3 روز است سعید در بیمارستان تحت مراقبتهای پزشکی است.
دکتر غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه و مشاور خانواده در گفتوگو با برنا درباره میزان تحمل نه شنیدن در افراد مختلف گفت: بعضی از افراد به محض شنیدن «نه» احساس یاس و ناامیدی میکنند و تحمل شنیدن این کلمه را از کسی ندارند و گاهی پیش میآید وقتی از کسی چیزی میخواهند و به او رو میزنند احساس میکنند طرف مقابل وظیفه دارد درخواست و کار او را انجام دهد و باید این کار را انجام دهد. چنین تفکر و رفتارهایی به شیوه تربیت افراد بستگی دارد.
چنین افرادی از کودکی آموختهاند هر چیزی میخواهند به راحتی به دست بیاورند. در حالی که افراد باید از کودکی شکست را تجربه کنند تا در آینده تحمل نه شنیدن و شکست را داشته باشند. چنین افرادی وقتی جواب نه میشنوند احساس میکنند درهای دنیا رو به آنها بسته شده است و هیچ راه نجاتی برای آنها وجود ندارد،بنابراین در نهایت آسیب میبینند. از آنجایی که متاسفانه روی این افراد در خانواده سرمایه گذاری نشده است باید شکست را تجربه کنند و تصور نکنند همه چیز تمام شده است.افراد باید از شکست به عنوان یک عبرت استفاده کنند.
وی افزود: اگر برای مثال در گذشته برای خواستگاری و ازدواج رسم و رسومی وجود داشت به دلیل جلوگیری از چنین پیشامدهایی بود. وقتی خودمان را محروم از چیزی میبینیم احساس میکنیم همه درها به رویمان بسته شده است و یا باید بکشیم یا بمیریم.در حالی که اگر بر اساس آگاهی و شناخت ارتباط برقرار کنیم اینطور نمیشود. چرا گاهی یکی از طرفین از ادامه رابطه خودداری میکند؟ چون عاقلانه فکر میکند و بخش احساسی ماجرا را فراموش میکند.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: فرد به این نتیجه میرسد که ادامه این رابطه خوشبختی و سعادت به ارمغان نمیآورد. بنابراین آن را تمام میکند. طرف دیگر رابطه خود را به آسانی در دسترس قرار داده است،حس عاطفی ازدواج در او ایجاد شده است و فکر میکند همه چیز را باخته است. یعنی فرد همه استفادههایش را از او کرده است و بعد قصد دارد او را رها کند. اگر رسم و رسومها را رعایت کنیم دچار این مشکلات نمیشویم.