مهدی خاکپور پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۲:۰۰

در دنیای زیست شناسی این سوال خیلی سوال مهمی است؛ اینکه اگر موجودات مختلف با ساختار های چشمی مختلفی که دارند به یک منظره نگاه کنند چه چیزی از آن را می بینند. به عبارت دیگر دنیای مورد مشاهده ما آدم ها با دنیای زنبورها و دیگر جانوران چه تفاوتی دارد؟

بدون تردید حس بینایی یکی از مهمترین حس های بدن نسبت به سایرحس ها می باشد. توسط نور می توان تصویر جامعی از محیط دور و یا نزدیک را به وسیله ساختمان های کمکی مناسب ( ازجمله کره چشم) به وجود آورد.

اطلاعات حاصل از نور به اختلافات شدت (Intensity) آن بستگی دارد، زیرا محیط روشن و یکنواخت اطلاعات جالب توجهی را انتقال نمی دهد. اختلاف های طول موج ( Wavelength ) یا رنگ ( Color) دارای اطلاعات بیشتری می باشند. سرانجام ، برای جانورانی که دارای اندام کمکی مناسب هستند، سطح پلاریزاسیون (plane of polarization) نور نیز اطلاعات زیادی را فراهم می کند. انتقال نور از نظر جانداران آنچنان سریع است(۳۰۰۰۰۰ km/s) که درآن هیچ گونه تاخیری وجود ندارد . این بدان معنی است که تغییرات محیط به طور آنی دریافت می شوند، به استثنای زمانی که حرف تولید و انتقال علائم به سیستم عصبی می شود. برای مثال مطلب بالا را می توان با کندی دریافت علائم بویایی مقایسه کرد.

حساسیت به نور در بین جانوران به طور گسترده ای وجود دارد و حتی بسیاری از جانوران تک سلولی نیز نسبت به نور حساس هستند. جانوران پر سلولی معمولا حس تشخیص نور را در نقاطی موسوم به لکه های چشمی (Eye spots) متمرکز و محدود نموده اند و چنانچه روی این لکه های چشمی را از یک طرف بپوشانیم این جانوران نسبت به جهت نور نیز حساس می گردند. جانوران عالی تر ساختمان های پیچیده تری دارند که به نور حساس می باشند و این ساختمان ها در نهایت به چشم های تصویر ساز بسیار خوبی ختم می شوند. در پنج شاخه از جانوران چشم های تصویر ساز کاملا پیشرفته ای یافت می شود: مرجانیان، کرم های حلقوی ، نرم تنان ، بندپایان و مهره داران. طرح و چگونگی رشد چشم ها در گروه های مزبور با یکدیگر تفاوت دارد و باید فرض نمود که چشمها در این جانوران مستقل از یکدیگر توسعه یافته اند.

آنچه انسان به صورت نور مشاهده می کند، طول موج بسیار محدودی ، بین ۳۸۰ تا ۷۶۰ نانومتر ، از طیف وسیع اشعه الکترو مغناطیسی است که از اشعه بسیار کوتاه تا امواج بلند رادیویی را در بر می گیرد .حساسیت بینایی اکثر جانوران دیگر در همان حدود طول موج مرئی برای انسان یا بسیار نزدیک به آن می باشد. حقیقت جالب توجه این است که نه تنها جانوران ، بلکه گیاهان نیز تحت تاثیر همین طول موج نسبت به نور واکنش نشان می دهند. این امر شامل گیاهانی است که از طریق فتوسنتز و فتوتروپیسم رشد می کنند. همان طور که ذکر شد ، طول موج مزبور در بالا برای جانوران به طور کامل یکسان نیست . برای مثال بینایی حشرات از نزدیکی اشعه فرا بنفش تا نزدیک به طول موجهای کمی کوتاه تر از نور مرئی برای چشم مهره داران گسترش یافته است. این مطلب از توانایی زنبور عسل در تشخیص هر رنگ طبیعی بین ۳۱۳ و۶۵۰ نانومتر از نور سفید آشکار گردید.

این توانایی به شدت نور بستگی ندارد بلکه مربوط به اختلاف طول موج ها می باشد؛ یعنی بینایی رنگ. شبکه چشم پستانداران نسبت به نور فرابنفش حساس است ، اما این طول موج اصولاَ به علت زردی جزئی عدسی چشم که به صورت یک صافی عمل می کند ، به شبکیه نمی رسد. افرادی که عدسی آنها به علت آب مروارید (Cataract ) برداشته شده است ، می توانند نور نزدیک به فرا بنفش را که پیش از این برای آنها قابل رویت نبود احساس کنند. همه حیوانات نمی توانند مانند انسان ببینند، خیلی از حیوانات دنیا را در هاله ای از رنگ خاکستری یا بسیار کمرنگ می بینند اما بعضی از آنها می توانند در تاریکی مطلق ببینند و بعضی دیگر رنگ هایی که در دامنه دید انسان نیستند را نیز تشخیص می دهند، رنگ هایی که هیچ وقت انسان ندیده است، حتی تعدادی چشم هایی دارند که به آنها در شکار موجودات از صدها متر فاصله کمک می کند.

 

تو چی می بینی؟ من چی می بینم؟

وقتی به یک منظره نگاه می کنید چه می بینید؟ شاید پرسش بیهوده ای به نظر بیاید. خب معلوم است که همه همان منظره را می بینید اما فلاسفه پاسخ های دیگری برای این مورد دارند. آنها معتقدند الزاما آنچه من می بینم با آن چیزی که شما از همان منظره می بینید برابر نیست . البته بیایید از این موضوع بگذریم. بحث پیچیده ای است که در فلسفه و هرمنوتیک جای دارد. اما واقعا در دنیای زیست شناسی این سوال خیلی سوال مهمی است؛ اینکه اگر موجودات مختلف با ساختار های چشمی مختلفی که دارند به یک منظره نگاه کنند چه چیزی از آن را می بینند. به عبارت دیگر دنیای مورد مشاهده ما آدم ها با دنیای زنبورها و دیگر جانوران چه تفاوتی دارد؟

 

دید زنبور

زنبورها هم از چشم مرکب استفاده می کنند اما آنها توانایی تشخیص رنگ قرمز را ندارند. دنیای زنبورها بیشتر از رنگ های زرد، سبز و آبی تشکیل شده است. گلی که ما به رنگ قرمز می بینیم آنها به رنگ آبی می بینند، همچنین زنبورها می توانند دامنه فرابنفش را ببینند با بسامد بیشتر از نور مرئی و طول موج کمتر (امواج الکترومغناطیس از رادیویی تا گاما قرار دارند که نور مرئی در میانه آن قرار دارد، فرابنفش بالاتر و فرو سرخ کمتر). میگو و خرچنگ کمترین تکامل دید را دارند. آنها نیز از چشم مرکب Compound eye مانند حشرات استفاده می کنند با این تفاوت که جزئیات کمتری می بینند. خوشبختانه میگوها و خرچنگ ها در گرفتن سیگنال ها از حرکت های ناگهانی بسیار قوی هستند و این یک راه دفاعی بسیار خوب برای آنها به شمار می رود.

 

دید پرندگان

پرندگانی که در روز پرواز می کنند گستره رنگی وسیع تری نسبت به انسان دارند که شامل نور فرابنفش نیز می شود و باید گفت که ما انسان ها هیچ وقت نمی توانیم این طیف رنگ ها را ببینیم. به خاطر همین است که ارزیابی دید این پرندگان و تقلید از آنها بسیار مشکل است. پرندگان شکاری مانند عقاب، کرکس، شاهین و قرقی به خاطر داشتن دید و چشمی تیزبین که آنها را قادر به دیدن شکار از فاصله چند صد متری می کند که حتی می توانند یک نقطه را بزرگ تر از محل های دیگر و دقیق تر ببینند، شناخته شده هستند.

 

دید سگ و گربه

به طور کلی پذیرفته شده است که سگ ها و گربه ها کوررنگ هستند. آنها فقط سایه کمرنگی از رنگ ها را می بینند و بعضی از آنها دیدی مشابه انسان های کور رنگ دارند که با آنها قابل مقایسه است. انسان های کوررنگ غالباً قادر به تشخیص رنگ قرمز و سبز نیستند. همچنین سگ ها و گربه ها نیز دید محیطی و شبانه بهتری نسبت به ما دارند با چشمانی که بسیار حساس به حرکت است. این ویژگی به آنها کمک می کند تا برای بقای خود هر چه بهتر شکار کنند.



شارژ سریع موبایل