سمیه قاسمی شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۰

عشق، وقتی با کوری همراه است که شما در رابطه تان شیفتگی کاذب را تجربه کنید. یعنی نتوانید نقاط ضعف طرف مقابل را ببینید و هیچ گاه احساسات منفی خود را بروز ندهید که یک وقت در ارتباط طرد نشوید.

افراد شیفته یا همان عاشق های کور، در ارتباط های شان واقعیت های رفتاری، هیجانی و شخصیتی طرف مقابل را نادیده می گیرند. هشدارهای رابطه را نادیده می گیرند و معتقدند هر اختلافی با عشق قابل حل است و هر ویژگی بدی را می شود با عشق تغییر داد.

 

نشانه های عاشقان کور

وقتی شیفته یک نفر می شوید و عشق چشمانتان را کور می کند:

1- زندگی شما فقط با حضور فرد مقابل معنا پیدا می کند و در صورت نبودنش، زیر و رو می شوید.

2- شما به خاطر او عقاید، احساسات و افکار خود را نادیده می گیرید و حاضرید طبق میل او تغییر کنید.

3- با تحقیرها و توهین ها در رابطه کنار می آیید و همه رفتارهای ناپسند او را می بخشید.

4- هر قدر اطرافیان تذکراتی را درباره نامزدتان بدهند، در شما اثر نمی کند. چون فکر می کنید دیگران درست رابطه تان را درک نکرده اند یا نامزدتان را نشناخته اند که این طور قضاوت می کنند.

5- همه فعالیت های شخصی تان را کنار گذاشته اید و صد در صد در خدمت او هستید. به خاطر او از تفریح، دوستان قدیمی، کار و خانواده تان گذشته اید.

 

چرا شیفته می شویم؟

شیفتگی را خیلی وقت ها معادل عشق شدید می دانند اما این اشتباه ترین تعبیری است که می توانید از یک احساس متعالی (یعنی عشق) داشته باشید. وقتی شخصیت مهرطلب دارید، وقتی ویژگی هایی را در فرد مورد علاقه تان می بینید که همیشه آرزو داشتید خودتان دارای آن ویژگی ها باشید، وقتی می خواهید اعتبار اجتماعی تان را با استفاده از اعتبار اجتماعی او به دست آورید (مثلا به خاطر تحصیلات یا ثروت او، شما هم جایگاه بالاتری پیدا کنید)، در معرض شیفته شدن قرار می گیرید.

شیفته شدن البته ممکن است به دلیل نوع تربیت شما و کودکی ای که گذرانده اید باشد. وقتی در کودکی فقط در صورت مطیع بودن و ابراز نکردن نظراتتان تایید شده اید، وقتی الگویی (مثل مادر یا پدر) شیفته داشته اید که خود را وقف همسرشان کرده و کاملا نادیده گرفته می شدند و وقتی تنها راه ارتباط برقرار کردن با دیگران را سرویس دادن دانسته اید، به احتمال زیاد در بزرگسالی شخصیت شیفته ای پیدا می کنید.

اما شیفتگی هیچ وقت سازنده یک رابطه کامل نیست. تا وقتی شیفته باشید، نمی توانید یک رابطه معقول و میانه را تجربه کنید. همیشه احساسی رفتار می کنید و همیشه منفعل و سرسپرده هستید. اشتباهات طرف مقابل را نمی بینید و بیش از حد از خودتان مایه می گذارید. از سوی دیگر، در چنین رابطه ای یا استثمار می شوید و یا نادیده گرفته خواهید شد.

شاید فکر کنید که با شیفتگی کاذب و ذوب شدن در وجود طرف مقابل می توانید او را برای همیشه از آن خود کنید. اما کاملا اشتباه می کنید. یک شخصیت شیفته و سر سپرده، آنقدر در چشم طرف مقابل ضعیف می شود که حذف او به سادگی صورت می گیرد. چنین فردی جذابیت خود را از دست می دهد و گاهی به چشم یک موجود مزاحم، بی نظر و بی هویت شناخته خواهد شد.

 

مراقب باشید کور نشوید

برای آنکه در هنگام آشنایی و عاشقی، در دام شیفتگی نیفتید، باید بدانید که آشنایی های پیش از ازدواج نیازمند هدف هستند. یعنی باید همیشه شاخک هایتان را تیز نگه دارید و ببینید در آینده، یعنی 5سال، 10 سال، 20 سال بعد هم همین خصوصیات رفتاری را که در فرد می بینید، تایید خواهید کرد یا نه؟

باید ببینید که تا چه اندازه شبیه به هم هستید و چه اندازه با هم تفاوت دارید. یک ازدواج پایدار، ازدواجی است که بر مبنای شباهت دو طرف و تناسبشان صورت گرفته باشد. «عشق» یک حس آنی و یک شبه نیست، محصول یک فرآیند و مراوده است. باید پرورش یابد و عشق محبت است، ولی نه به حدی که جلوی آگاهی و عقل را بگیرد.

عشق سه محور اساسی دارد. نخست محبت، دوم صمیمیت، سوم مسئولیت در مقابل این محبت و شور و شوق. تنها زمانی می توان گفت عشق وجود دارد که هر سه این محورها در رابطه وجود داشته باشند. در مرحله شیفتگی انتخاب آگاهانه وجود ندارد. در مسیر آشنایی تا علاقه مندی می توان آگاهانه انتخاب کرد و اگر شواهد هشدار دهد که این رابطه باید پایان بیابد، امکان قطع آن وجود دارد؛ هر چند با اندوه همراه باشد. اما در مرحله شیفتگی حتی اگر تمامی شواهد هم منفی باشد دیگر امکان فاصله گرفتن وجود ندارد.

پس اگر قصد دو نفر از دوستی ازدواج باشد، باید مراقب باشند که به مرحله شیفتگی نرسند. بخش عمده ای از طلاق ها به ویژه در ازدواج های سنین پایین به این دلیل است که دو نفر در مرحله شیفتگی ازدواج می کنند و به نادرست گمان می کنند که عشق را تجربه کرده اند.



شارژ سریع موبایل