سارا قاسمی سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - ۰۵:۰۰

از قدیم گفتند «دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره»؛ این ضرب المثل هم مثل هر نکته نغزی، جایی و مکانی دارد. گاهی همین دیر برداشتن قابلمه مساوی است با جزغاله شدن و از دست رفتن یک غذای خوشمزه و زود برداشتنش هم مصادف است با جانیفتادن و نپختن. گاهی هم مجبور می شویم بهای سنگین تری بپردازیم؛ کافی است دقایقی یک بیمار اورژانسی را دیر به بیمارستان برسانیم.

 

«میوه بر درخت زمانى که برسد باید آن را چید، وگرنه حرارت خورشید و وزش بادها آن را از بین می برد»1؛ از نظر پیامبر دخترخانم ها مثل همین میوه ها هستند که وقتی به شرایط مناسب رسیدند، یعنی همان پختگی و رسیدگی، باید ازدواج کنند.

 

در خصوص ازدواج هم این خود ما هستیم که می توانیم با یک نگاه جامع و درست زمانش را تشخیص بدهیم. اگر میوه را زود بچینیم، نوبرانه ای کال دست مان را می گیرد. دیر چیدنش هم مساوی است با از دست رفتنش، پس با این اوصاف بهترین زمان ازدواج کی است؟

 

ناهماهنگی در انواع بلوغ

 

امروزه با تمام پیشرفت هایی که بشر کرده، متاسفانه پیشرفت زیادی در آماده سازی بهتر و باکیفیت تر جوانان در امر ازدواج یا تشکیل خانواده در زمان مناسب آن صورت نگرفته است.امروزه شاهدیم که با پیشرفت تکنولوژی و رسانه ها و گاهی عدم توجه خانواده در مناسباتشان، کودکان مان نسبت به گذشته زودتر به بلوغ جسمی می رسند اما دیرتر از قبل برای پذیرش مسئولیت و ازدواج کردن آمادگی لازم را کسب می کنند.

 

این تضاد خطرناک است؛ ما جوانی را داریم که میل جنسی اش رشد کرده و نیازهایی دارد اما سایر شرایط لازم مانند بلوغ فکری و عقلی و اجتماعی لازم را ندارد و یا همه این شرایط جور است و از لحاظ مالی و یکسری تشریفات عرفی، نداشتن مسکن و شغل مناسب، نمی تواند ازدواج کند.

 

ازدواج؛ اولویت اول یا آخر

 

سن ازدواج بسته به شرایط اقلیمی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی متغیر است. نمی توان سن خاصی را بیان کرد اما معمولا گفته می شود بازه 18 تا 23 سال برای دختران و 19 تا 25 سال برای پسران مناسب است که این سن دو سه سالی با توجه به زندگی در جوامع شهری و صنعتی و مقتضیات آن متغیر است.یک خانواده آگاه و کارآمد، شرایط تربیت خانوادگی خود را به گونه ای تنظیم می کند که فرزندانش در سن مناسب ازدواج که به بلوغ جسمانی رسیده اند، به بلوغ روانی و اجتماعی هم رسیده و بتوانند عهده دار مسئولیت های جدید در خانواده جدید خود باشند؛ اما شاهدیم در جوامع شهری، این اولویت مهم، جای خودش را به اولویت های غیرضروری تر داده مخصوصا در بین دختران.

 

دخترخانم ها به بهانه ادامه تحصیل و سپس حضور اجتماعی و عدم آمادگی لازم، زمان طلایی ازدواج خود را از دست می دهند. خانمی که سال ها درس خوانده و حالا با حضور اجتماعی خود کاملا از لحاظ مالی نیز تامین است، ممکن است بر اساس یک حس کاذب، دیگر در خود نیازی به ازدواج نبیند و نتواند بر فردی دیگر تکیه کند. حساسیت ها و وسواس هایش در انتخاب زیاد شده و انتخاب ها هم محدودتر می شود چرا که طرف مقابلش حالا باید از لحاظ تحصیلات و شرایط اجتماعی، بهتر و یا حداقل هم طراز او باشد که این با بالا رفتن سن خانم ها گزینه ها را کمتر می کند.اگر بدانیم ازدواج مهم ترین اتفاق زندگی هر فردی است، اتفاقی که اگر درست محقق شود به دنبالش آرامش و تمام موفقیت های زندگی را در بر دارد، دیگر به هیچ دلیلی آن را به تعویق نینداخته و دغدغه مهم مان تلقی می شود.هر چند گاهی اوقات به دلایل مختلف اجتماعی و عدم پشتیبانی های لازم از طرف خانواده و اجتماع، ضرورت این امر کم رنگ جلوه داده می شود.

 

همه با هم برای تحقق اتفاقی بزرگ

 

اگر در راس تمام امور در نظر بگیریم که سعادت فرزندمان در گرو تربیتی درست و آمادگی او برای پذیرش نقشش در آینده و تشکیل خانواده ای بر اساس معیارهای صحیح است، همه همت مان را چه در خانه و چه در مدرسه بر این مهم طراحی می کنیم. جامعه نیز اگر بپذیرد سلامت و سعادتش در گرو داشتن خانواده هایی خوشبخت و مستحکم است، برنامه هایش را در راستای تسهیل امر ازدواج و تبلیغ بر این امر قرار می دهد و سعی می کند موانع آن را برطرف سازد.در این راستا هم نیاز به راهکارهای فرهنگی است و هم راهکارهای اقتصادی و اجتماعی که تیتر وار به برخی از آنها اشاره می کنیم:

 

- ارزشمندسازی ازدواج در دید جوانان، خانواده ها، نهادهای آموزشی و اجتماعی

 

- آموزش مهارت های لازم از کودکی در خانواده و محیط های آموزشی برای داشتن ملاک ها و نگاهی درست در آینده برای انتخاب همسر.

 

- فرهنگ سازی حجاب و عفاف بین جوانان و به حداقل رساندن زمینه های فساد اخلاقی و اجتماعی

 

- تبلیغ در این خصوص توسط رسانه های نوشتاری و دیداری، دیوارنوشته ها، سی دی های آموزشی و حتی کتب آموزشی مدارس.

 

- تقویت باورهای دینی مردم در زمینه ازدواج، تکیه کردن بر وعده های الهی در این زمینه و توکل داشتن.

 

- ضرورت معرفی جوانان خوب به هم و داشتن نقش واسطه گری درست در این زمینه.

 

- فرهنگ سازی در زمینه ساده زیستی و داشتن ازدواجی کم هزینه با حمایت خانواده ها و نهادهای اجتماعی خصوصا در کلان شهرها (اینکه بفهمیم به تاخیر انداختن ازدواج به دلایلی چون نداشتن امکان مالی و تحصیلات و چشم و هم چشمی ها عواقب خطرناک تری دارد.)

 

- فراهم سازی فرصت های شغلی برای افراد متاهل و داشتن دیدی صحیح در این زمینه (اصلاح دید مدرک گرایی در جامعه)

 

ازدواج بموقع و به هنگام= پدر و مادری بانشاط تر

 

این جمله ها را زیاد شنیده ایم و یا شاید خودمان بکار برده باشیم: «وای! اصلا بهتون نمیاد بچه به این بزرگی داشته باشید!»،

 

اگر ازدواج در وقت مناسب خودش انجام شود، زوجین این فرصت را دارند که بتوانند هم زمان عقد و آشنایی بیشتری داشته باشند و هم بعد ازدواج با فراغ بال بیشتری برای فرزند دار شدن و شکل گیری و انسجام زندگی شان برنامه ریزی کنند.در یک خانواده موفق زوجین بعد از ازدواج چشم اندازی را برای با هم بودن و با فرزندان بودن در نظر می گیرند و برای ارتقای تحصیلی و کاری با هم برنامه ریزی می کنند.

 

بنابراین می توان نتیجه گرفت که ازدواج در سنین مناسب خودش، این فرصت را به ما می دهد که هم سال های دو نفره خوبی با هم داشته باشیم و هم برای بچه دار شدن برنامه ریزی کنیم؛ هم فاصله سنی مان با فرزندان مان بیشتر نشود تا بتوانیم فردای روزگار بهتر درک شان کنیم و شادابی و انرژی لازم را برای پا به پا بودن شان داشته باشیم و هم پدربزرگ و مادربزرگ جوان تری باشیم.



شارژ سریع موبایل