رزمندگانِ بصیر، نه از درون روحیّه خود را مى بازند، نه توان رزمى خود را از دست مى دهند و نه در اثر فشارها تسلیم مى شوند. فشارها، مردان خدا را وادار به تسلیم نمى كند.
كَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ (آل عمران ـ 146)
و چه بسیار پیامبرانى كه همراه آنان خداپرستان بسیارى جنگیدند، پس براى آنچه در راه خدا به آنان رسید، نه سستى كردند و نه ناتوان شدند و تن به ذلّت ندادند و خداوند صابران را دوست دارد.
بحث لغوی:
"كاین" به معنى "چه بسیار" است و مى گویند در اصل مركب از"كاف تشبیه" و "اى" استفهامیه است كه به صورت یك كلمه در آمده و معنى دو جزء سابق متروك شده، و معنى تازهاى مساوى "چه بسیار" پیدا كرده است.
"ربیون" جمع "ربى" (بر وزن ملى) است و به كسى گفته مى شود كه ارتباط و پیوند او با خدا محكم باشد، با ایمان، دانشمند و با استقامت و با اخلاص باشد.
وهنوا: فَما وَهَنُوا یعنى سست نشدند و روحیه خود را نباختند.
استكانوا: كین (بفتح اول): خضوع. استكانت به معنى تذلل و خضوع، مراد از آن ظاهراً تذلل به دشمن است.
پیام های آیه:
1ـ تاریخ انبیاء همراه با مبارزه است. «وَ كَأَیِّنْ ...»
2ـ هنگام احساس ضعف، از زندگى راد مردان تاریخ و مقاومت آنان درس بگیرید. «وَ كَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ»
3ـ جنگ و جهادى حقّ است كه زیر نظر رهبر الهى باشد. «قاتَلَ مَعَهُ»
4ـ تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاریخ بسیار است. «كَأَیِّنْ»، «رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ»
5ـ گرچه همهى مجاهدان عزیزند، ولى رزمندگان عارف و عالم حساب دیگرى دارند. «رِبِّیُّونَ»
6ـ ایمان به خدا، سرچشمهى مقاومت است. «رِبِّیُّونَ»، «فَما وَهَنُوا»
7ـ مشكلات نباید عامل سستى و ضعف شود، بلكه باید عامل حركت و تلاش جدیدى گردد. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ»
8ـ آنچه به انسان روحیّه مى دهد و تحمّل مشكلات را آسان مى كند، در راه خدا بودن آنهاست. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
9ـ فشارها، مردان خدا را وادار به تسلیم نمى كند. «وَ مَا اسْتَكانُوا»
10ـ هر چند در بدر پیروز شدید، ولى راه آیندهى شما مسلمانان، راه جهاد و مبارزه است، پس باید صبور و مقاوم باشید. (با توجّه به آیات قبل و بعد)
11ـ رزمندگانِ بصیر، نه از درون روحیّه خود را مى بازند «فَما وَهَنُوا» و نه توان رزمى خود را از دست مى دهند «وَ ما ضَعُفُوا» و نه در اثر فشارها تسلیم مى شوند. «وَ مَا اسْتَكانُوا»
12ـ انجام وظیفه و پایدارى بر حقّ مهم است، پیروز بشویم یا نشویم. آیه مىفرماید: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» و نفرمود: «یحب الفاتحین»
وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ (آل عمران ـ 147)
و سخن آنان جز این نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده روى ما در كارمان را بر ما ببخش و گام هاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران یارى ده.
بحث لغوی:
اسراف: تجاوز از مقدار است.
ثبت اقدامنا: ثابت كن قدم هاى ما را. كنایه از استقامت است.
انصرنا: پیروز گردان ما را.
پیام های آیه:
1ـ یكى از عوامل شكست در جنگ، گناه و اسراف است. رزمندگان مخلص، با استغفار این موانع پیروزى را از بین مى برند. «اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا»
2ـ شكستِ خود را به قضا و قدر و یا دیگران نسبت ندهید، به قصورها و تقصیرهاى خود نیز توجّه داشته باشید. «ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا»
3ـ اوّل استغفار، بعد استنصار. ابتدا طلب آمرزش كنید، سپس از خداوند پیروزى بخواهید. «اغْفِرْ لَنا»، «وَ انْصُرْنا»
4ـ به جاى تسلیم در برابر دشمن، در پیشگاه خداوند اظهار ذلّت نمایید. «وَ مَا اسْتَكانُوا»، «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ...»
5ـ صحنههاى جهاد و جنگ، انسان را به سوى دعا و استغفار مى كشاند. «وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا»
6ـ مردان خدا، نصرت و یارى خدا را براى نابودى كفر مى خواهند، نه براى كسب افتخار خود. «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِینَ»
7ـ بر لطف خداوند تكیه كنید، نه بر نفرات خود. «رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ»، «رَبَّنَا»، «انْصُرْنا»
فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (آل عمران ـ 148)
پس خداوند پاداش این دنیا و پاداش نیك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نیكوكاران را دوست دارد.
ممكن است مراد از پاداش دنیوىِ رزمندگان، ثابت قدمى و پیروزى، و مراد از ثواب اخروى آنان، مغفرتِ گناهان باشد.
پیام های آیه:
1ـ میان پاداش هاى دنیوى و اخروى تفاوت فراوان است. «وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ» در بهره هاى دنیوى، تلخى هایى نیز وجود دارد، ولى ثواب آخرت، به تمامى نیكى و خیر است.
2ـ دعا، جهاد، صبر، استغفار، ایمان و توكّل به خداوند كه در آیات قبل آمده بود، از عوامل محبوبیّت نزد خداوند است. «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»
در آیات فوق علاوه بر آنچه گفته شد نكات دیگرى جلب توجه مى كند:
1- "صبر" به معنى استقامت است و لذا در برابر "ضعف" و "تسلیم" در این آیه قرار گرفته و ضمناً صابران و نیكوكاران در یك ردیف قرار گرفتهاند زیرا در آخر یك آیه مى فرماید: "وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ" و در آیه دیگر مى فرماید: " وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ" اشاره به اینكه نیكوكارى بدون استقامت ممكن نیست، زیرا در برابر هر شخص نیكوكار، هزاران مشكل وجود دارد كه اگر فاقد استقامت باشد به زودى كار خود را رها خواهد ساخت.
2- مجاهدان حقیقى به جاى اینكه شكست خود را به دیگران نسبت دهند و یا به عوامل موهوم و مرموز مربوط بدانند، سرچشمه آن را در خودشان جستجو مى كنند و به فكر جبران اشتباهات خویش هستند، حتى آنها كلمه شكست را بر زبان نمى آورند و به جاى آن اسراف و تندروى بی جا ذكر مى كنند، به عكس ما كه امروز سعى مى كنیم نقاط ضعفى كه سرچشمه ناكامی ها و شكست ها است نادیده بگیریم و همه آنها را به عوامل خارجى و بیگانه مربوط بدانیم و در نتیجه به هیچ وجه به فكر جبران اشتباهات و بر طرف ساختن نقاط ضعف خود نباشیم.
3- در آیات فوق از پاداش دنیا تعبیر به "ثَوابَ الدُّنْیا" شده اما از پاداش آخرت تعبیر به "حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ" شده، اشاره به اینكه: پاداش آخرت با پاداش دنیا فرق بسیار دارد، زیرا پاداش دنیا هر چه باشد بالأخره آمیخته با فنا و پارهاى ناملایمات كه طبع زندگى این دنیا است مى باشد در حالى كه پاداش آخرت سراسر حسن است و از هر نظر خالص و دور از ناراحتی ها.