هر فردی در زندگی شخصی و اجتماعی خود خواهان به دست آوردن موفقیت در تمامیمراحل زندگی است. اگر چه خیلی از افراد ممکن است روشهایی را برگزینند که میزان موفقیت شان کاهش یابد ولی آنچه برای هر انسان مهم میباشد پیمودن راههای کسب موفقیت و افزایش کارایی در شغل ، تحصیل ، درآمد و ... است.
حال اگر راههای به دست آوردن موفقیت از زبان فرد آگاه بیان شود ، درصد خطایش به صفر میرسد و موفقیت با آن حتمی میشود. موارد زیر از جمله مواردی است که امیرالمومنین در برخی از فرمایشات خود برای افزایش بهره وری و موفقیت در تمام امور به آن تأکید داشتند.
علاقهمندی شخصی
اگر میخواهید با پیمودن مسیری به موفقیت دست پیدا کنید سعی کنید در ابتدا علایق شخصی خود را در نظر بگیرید. فردی را در نظر بگیرید که از نظر اکثر اطرافیان فردی موفق میباشد اما خود فرد به کاری که میکند هیچ گونه علاقه ای نداشته باشد در این صورت میل به خوشبختی و احساس موفق بودن در آن فرد به صورت کامل ارضا نمیشود و همیشه آن فرد احساس میکند که گم شده ای در زندگی اش دارد و جای خالی چیزی را در زندگی احساس میکند.
هم چنین اگرکسی به کاری علاقه نداشته باشد فهم و درک او هم در آن کار پایین میآید و انگیزه او برای موفقیت کامل در آن کار نیز به حد مطلوب خود نمیرسد.
حضرت امیر دراین باره میفرمایند :« ان القلوب شهوه و اقبالا وادبارا فاتوها من قبل شهوتها و اقبالها فان القلوب اذ اکره عمی»«بی گمان قلبها دارای میلها و روی کردنها و پشت کردنهاست پس دلها را به کار بگیرید از روی میل آنها و روی کردن آنها زیرا قلب اگر وادار شود به کاری که نمیخواهد کور گردد »بنابراین حضرت امیر مبتنی بر این عقیده بودند و هیچگاه کسی را مجبور به انجام کاری که خلاف میل و علاقه آنهاست نمیکردند «لیس لی ان احملکم علی ما تکرهون »« من حق ندارم ( یا وظیفه ندارم یا نمیتوانم ) شما را به کاری که میل ندارید وادار سازم »
اراده
طبعا هرکسی در زندگی خود با مشکلات و گرفتاریهایی روبهرو میشود که موقعیت کاری و زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد . هر انسانی باید مدیریت برخورد با مشکلات را آموخته باشد و این میسر نشود مگر با پشتوانهای به نام اراده قوی در انجام امور.
کسانی که عزم و اراده ای سست دارند از سختیها فرار میکنند و کسانی که عزمشان محکم است مشکلات از آنها فرارمیکنند .حضرت امیر (ع) درباره رسول اکرم میفرمایند : «غیر ناکل عن قدم و لا راه فی عزم» «حتی یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد .»
کسانی که اراده قوی در انجام امور دارند گرفتاریها و مشکلات زندگی را به فرصت تبدیل میکنند و از آن پلکانی میسازند تا برای پیشرفت خود از آن بالا بروند.هرگاه فرد خود را به خوبی بشناسد و با استعدادها و علاقهمندیهای شخصی خود آشنا باشد ،زمینه ای را فراهم میکند تا این استعدادها و علایق رشد کنند و از آنها در به دست آوردن موفقیت استفاده کند.حضرت امیر در سخنی ما را به شناخت از خود دعوت میکند «العالم من عرف قدره » ؛ دانا کسی است که قدر و اندازه خود را بشناسد.
رعایت نظم و انضباط
نظم معنای روشنی دارد و نقطه مقابل هرج و مرج است. یکی از اصول مهم برای اجرای عدالت در امور رعایت نظم درکارهاست. اگر نظم را از زندگی افراد موفق و با استعداد حذف کنیم به رغم داشتن انواع تواناییها و مهارتها موفقیت و کاراییشان به طور چشمگیری کاهش پیدا میکند.حضرت امیر دراینباره میفرمایند : «وامض لکل یوم عمله فانه لکل یوم ما فیه»«کار هر روز را در همان روز انجام بده زیرا هر روز کار مخصوص به خود دارد.»از دو کار باید پرهیز داشت؛ یکی پرهیز از عجله در امور قبل از فرارسیدن زمان انجام آن و دیگری پرهیز از سستی در انجام دادن اموری که وقت انجام آن فرارسیده است.
« و ایاک و العجله بالاامور قبل اوانها او التسقیط فیها عند امکانها اواللجاجه فیها اذا تنکرت او الوهن عنها اذا استوضحت فضع کل امر موضعه وا وقع کل امر موقعه »«پرهیز از شتاب کردن در کار پیش از رسیدن زمانش و سهل انگاری در آن وقتی که انجامش ممکن شده است و لجاجت و اصرار در آن هنگامیکه ابهام انگیز باشد و سستی آن زمانی که اشکار شده است هر چیز را در جای خویش بنه و هر کار را در جایگاه مناسب خویش قرار بده »هم چنین حضرت امیر میفرمایند: «و لا تتکل امورک علی کسان» «در کارهایت بر اشخاص سست و تنبل تکیه نکن »داشتن برنامه ریزی صحیح و دقیق نیز از نظم در امور ناشی میشود.
اگر برنامه ریزی صحیحی برای تمام کارهایمان داشته باشیم از روی هم انبار شدن کارها جلوگیری میشود وگام موثری در رسیدن به موفقیت میباشد.
پندپذیری
هرانسانی عمری محدود دارد و برای بدست آوردن مهارتهای لازم زندگی فرصت زیادی برای لمس کردن و آشنا شدن مستقیم با تمام موارد مورد نیاز و ضروری زندگی را ندارد بنابراین باید فرصتها را غنیمت بشمارد و حتیالمقدور از تجربههای دیگران استفاده کند و با به کاربستن تجربههای دیگران گامهای سریع تری برای رسیدن به هدف و موفقیت درکارها بردارد .
حضرت امیر در این باره میفرمایند:«و توخ منهم اهل التجربه »؛ و برگزین از آنان کسانی که دارای تجربه اند.برای اهل تجربه دو احتمال وجود دارد یکی آنکه فرد تجربه لازم برای انجام امور را داشته باشد (مهارتهای ابتدایی برای هرکاری را یاد بگیرد) و دوم آنکه روحیه کسب و تجربه داشته باشد وا ز تجربههای دیگران استفاده کند هم چنین استفاده از تجربههای دیگران و جلوگیری از نیرنگ و فریب خوردن را فراهم میکند :«من لم یجوب الامور خدع »؛ «آن کس که کارها را تجربه نکند نیرنگ میخورد ».
امید داشتن به خدا
اگر هر انسانی برای رسیدن به موفقیت نهایت تلاش خودرا به کارگیرد بازهم باید به خدا توکل کند و به او امید داشته باشد زیر ا تنها اوست که خیر بنده اش را میداند. در صورت توکل و امید به خدا با وجود تلاش بسیار اگر موفقیت حاصل نشد باید آن را مصلحت الهی بدانیم و مطمئن باشیم که در ان خیری بوده است و بازهم از تلاش خود کم نکنیم زیرا ممکن است در پس این موفقیت ظاهری موفقیتی بزرگ و پیروزمندانه در انتظارمان باشد.