در جنگ احد نقش علىّ بن ابىطالب علیهماالسلام از همهى افراد بیشتر بود، به نحوى كه شمشیر آن حضرت شكست و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شمشیر خود را كه ذوالفقار نام داشت به آن حضرت داد و حضرت على علیه السلام از ایشان حفاظت مى كرد. در این جنگ شصت ضربه و زخم بر پیكر مبارك امام على علیه السلام وارد شد.
امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله جبرئیل را در میان زمین و آسمان دید كه مى گوید: «لا فتى الا على لا سیف الا ذو الفقار».
وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُوْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (آل عمران ـ 121)
و [یاد كن] زمانى را كه [در جنگ احد] بامدادان از پیش كسانت بیرون آمدى [تا] مومنان را براى جنگیدن در مواضع خود جاى دهى و خداوند شنواى داناست.
پیام های آیه:
1ـ روزهاى حسّاس گذشته را فراموش نكنیم و به عنوان سند تجربه، بیاد آوریم. «وَ إِذْ غَدَوْتَ ...»
2ـ در آستانه جنگ باید از خانواده دل كند. «وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ ...»
3ـ برنامه ریزى هاى فنّى، جغرافیایى و طبیعى عملیات نظامى، باید قبل از حملهى دشمن صورت گیرد. «وَ إِذْ غَدَوْتَ»، «تُبَوِّئُ»
4ـ فرماندهى جنگ و انتخاب پایگاه ها و مناطق استراتژیك دفاعى، به عهدهى شخص پیامبر و رهبر مسلمانان است. «تُبَوِّئُ الْمُوْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ»
إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللّهُ وَلِیُّهُمَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُوْمِنُونَ (آل عمران ـ 122)
آن هنگام كه دو گروه از شما بر آن شدند كه سستى ورزند با آنكه خدا یاورشان بود و مومنان باید تنها بر خدا توكل كنند.
پیام های آیه:
1ـ خداوند از تصمیمات ما آگاه است و پیامبرش را از افكار مردم آگاه مى سازد. «إِذْ هَمَّتْ»
2ـ روزهاى سخت و تجربه از آنها را فراموش نكنید. «إِذْ هَمَّتْ»
3ـ همهى كسانى كه به جبهه جنگ مى روند یكسان نیستند. «طائِفَتانِ»، «أَنْ تَفْشَلا»
4ـ وجود عناصر سست بنیاد در جبهه ها، عامل شكست و خطر است. «تَفْشَلا»
5ـ اگر انسان تحت ولایت خدا نباشد، سست مى شود. «أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما»
6ـ خداوند مومنان را به حال خود رها نمى كند و در مواقع حساس دست آنان را مى گیرد. «وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما»
7ـ فكر گناه، اگر به مرحلهى عمل نرسد، انسان را از تحت ولایت الهى خارج نمى كند. «هَمَّتْ»، «وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما»
8ـ یگانه داروى سستى، توكّل بر خداست. كه این دارو تنها در دست مومنان است. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُوْمِنُونَ»
9ـ توكّل بر خداوند، عامل پیروزى است. «هَمَّتْ»، «أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ»
تفسیر اجمالی:
از اینجا آیاتى شروع مى شود كه درباره یك حادثه مهم و پر دامنه اسلامى یعنى جنگ "احد" نازل شده است زیرا از قرائنى كه در آیات 121 و 122 وجود دارد استفاده مى شود كه این دو آیه بعد از جنگ احد نازل شده و اشاره به گوشهاى از جریانات این جنگ وحشتناك مى كند و بیشتر مفسران نیز بر همین عقیدهاند.
در آغاز اشاره به بیرون آمدن پیامبر از مدینه براى انتخاب لشكرگاه در دامنه احد كرده و مى گوید: "به خاطر بیاور اى پیامبر آن روز را كه صبحگاهان از مدینه از میان بستگان و اهل خود بیرون آمدى تا براى مومنان پایگاه هایى براى نبرد با دشمن آماده سازى".
در آن روز گفتگوهاى زیادى در میان مسلمانان بود (توضیح آن به تفصیل در ذیل خواهد آمد) و درباره انتخاب محل جنگ و اینكه داخل مدینه یا بیرون مدینه بوده باشد، در میان مسلمانان اختلاف نظر شدید بود، و پیامبر پس از مشورت كافى نظر اكثریت مسلمانان را كه جمع زیادى از آنان را جوانان تشكیل مى دادند انتخاب كرد و لشكرگاه را به بیرون شهر و دامنه كوه احد منتقل ساخت، و طبعاً در این میان افرادى بودند كه در دل مطالبى پنهان مى داشتند و به جهاتى حاضر به اظهار آن نبودند.
جمله "وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ" گویا اشاره به همه اینها است یعنى "خداوند هم سخنان شما را مى شنید و هم از اسرار درون شما آگاه بود".
إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا ...
سپس به گوشه دیگرى از این ماجرا اشاره كرده مى فرماید: "در آن هنگام دو طایفه از مسلمانان (كه طبق نقل تواریخ "بنو سلمه" از قبیله اوس و "بنو حارثه" از قبیله خزرج بودند) تصمیم گرفتند كه سستى به خرج دهند و از وسط راه به مدینه باز گردند".
علت این تصمیم شاید این بود كه آنها از طرفداران نظریه "جنگ در شهر" بودند و پیامبر با نظر آنها مخالفت كرده بود، به علاوه "عبد اللَّه بن ابى سلول" با سیصد نفر از یهودیانى كه به لشكر اسلام پیوسته بودند بر اثر مخالفت پیامبر به ماندن آنها در اردوگاه اسلام، به مدینه بازگشتند و همین موضوع تصمیم آن دو طایفه مسلمان را بر ادامه راهى كه در پیش گرفته بودند سست كرد.
اما چنان كه از ذیل آیه استفاده مى شود آن دو طایفه به زودى از تصمیم خود بازگشتند، و به همكارى با مسلمانان ادامه دادند، لذا قرآن مى گوید: وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُوْمِنُونَ:" خداوند یاور و پشتیبان این دو طایفه بود و افراد با ایمان باید بر خدا تكیه كنند".
ضمناً باید توجه داشت كه ذكر ماجراى احد به دنبال آیاتى كه قبلاً درباره عدم اعتماد به كفار بود اشاره به یك نمونه زنده از این واقعیت است چون پیغمبر اجازه نداد یهودیانى كه به ظاهر به حمایت او برخاسته بودند، در لشكرگاه اسلام بمانند، زیرا هر چه بود آنها بیگانه بودند و بیگانگان نباید محرم اسرار و تكیهگاه مسلمانان در آن شرایط حساس شوند.
برخی وقایع از جنگ احد
در این جنگ نقش علىّ بن ابىطالب علیهما السلام از همهى افراد بیشتر بود، به نحوى كه شمشیر آن حضرت شكست و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شمشیر خود را كه ذو الفقار نام داشت به آن حضرت داد و على علیه السلام از ایشان حفاظت مىكرد.
در این جنگ شصت ضربه و زخم بر پیكر مبارك على علیه السلام وارد شد. امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله جبرئیل را در میان زمین و آسمان دید كه مىگوید: «لا فتى الا على لا سیف الا ذو الفقار» (مجمع البیان، ج 1، ص 497)
یكى از كفّار مكّه به نام ابن قمعه، سرباز فداكار اسلام مَصعب را به خیال اینكه او پیامبر است، شهید كرد و فریاد زد: به لات و عزّى سوگند كه محمّد كشته شد. كفّار به شهادت رسول خدا مطمئن شده و راه مكّه را در پیش گرفته و جنگ را رها كردند و عملًا این شعار به نفع مسلمانان تمام شد. در این میان مسلمانان نیز با شنیدن شایعه شهادت رسول خدا با ترس و وحشت پا به فرار گذاشته و بعد از با خبر شدن از زنده بودن پیامبر بازگشته و از آن حضرت عذرخواهى كردند. در این جنگ هفتاد تن از مسلمانان شهید و عدّهى زیادى نیز مجروح شدند. (تفسیر نمونه)
بحث لغوی:
غدوت: غدو به معنى خارج شدن در بامداد است «غدوت» یعنى در بامداد خارج شدى.
تبوى: تبوئه، اتخاذ مكان و آماده كردن جا براى دیگرى است، به مفعول دوم با لام و بى لام متعدى مى شود.
مقاعد: جمع مقعد به معنى محل قعود و محل نشستن است. در المنار گوید: آن در اصل به معنى مكان قعود است سپس به معنى مكان (از باب توسع) به كار رفته، مراد از آن در آیه مواضع است.
همت: یعنى قصد كرد. «الهم: القصد و العزم».
تفشلا: فشل (بر وزن جبل) به معنى ترس و ضعف است، مراد از آن در اینجا ظاهراً ضعف در تصمیم و برگشتن از تصمیم است. (قاموس قرآن)
یتوكل: وكل (بر وزن عقل): واگذار كردن. توكل بر خدا: واگذار كردن كار به خداست.