آیا الفاظی چون «لعلّ» و مانند آن، در قرآن نیز به همان معنی که در میان مردم رایج است (که نشانه شک، تردید عدم یقین است) به کار رفته است؟
برخی بر این باورند كه «شاید» خدا، «باید» است ولی باید توجه داشت كه لفظ «شایدِ» گاهی به «گوینده» و گاهی به «فعل» بر میگردد.
گوینده هم گاهی عالم است، گاهی جاهل و گاه شك دارد.
ذات اقدس الهی گویندهای نیست كه به چیزی جهل یا شك داشته باشد زیرا " إِنَّهُ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ " است، " عَلَى كُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ " است، " إِنَّهُ بِكُلِّ شَیْءٍ مُّحِیطٌ " است و مانند آن.
پس استعمال این كلمات بر اساس خصوصیت گوینده آن یعنی خدا نیست ، بلكه به فعل مربوط است.
لعلّ، شاید معمولی نیست!
قرآن كریم وقتی مقاماتی مانند تقوا، علم، سعادت را تحلیل میكند این عبارات را همراه با كلمه «لعلَّ» بیان میكنند و هر جایی از قرآن كه كلمه لعل ذكر شده است به معنای شاید معمولی نیست.
به عبارت دیگر كلمه «لعلَّ» برای تردید نیست، بلكه حكایت از نفس استعداد درونی عابد و زاهد است.
وقتی به سالك گفته می شود در این مسیر حركت كن، شاید به انتهای مسیر برسی، در اینجا شاید به معنای شاید برسی و شاید نرسی نیست؛ بلكه به این معنی است كه اگر راه بیفتید می رسید.
به عبارت دیگر اگر عبادت را برای قرب الهی شروع كردی، به مقصد می رسی. اگر كسی قابلیت را داشته باشد ـ و خدای متعال هم استعداد ذاتی به او داده است ـ وقتی او راه افتاد، می رسد.
اگر استعداد شخص عرضی او باشد، می توان گفت كه شخص در مسیر تحصیل قرار می گیرد اما احیاناً شاید عالم نشود، چون عالم شدن او یك امر عارضی است و احتمال دارد كه این امر عارضی از او زائل شود اما این معنای استعداد نیست.
وقتی خداوند انسان را خلق می كند بر اساس سوره مباركه الرحمن كه می فرماید: «الرَّحْمَنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ [خداى] رحمان قرآن را یاد داد و انسان را آفرید و به او بیان آموخت» می توان گفت كه هر روندهای كه در قرآن به كار رفته است مربوط به وصول و رسیدن است و اگر به كسی گفته شود تحصیل كنید تا عالم شود به این معنی است كه اگر بخواهید عالم بشود، حتما عالم می شوید.
به عبارت دیگر عالم شدن مترتب در تحصیل است برای این كه استعداد وجودی شخص محصل، جزء لوازم ذاتی اوست كه خدای متعال او را در مقام خلقت در ذات او نهاده است؛ لذا او را به عنوان مستعد جعل كرد نه به عنوان غیر مستعد. به این معنی كه استعداد او عارضی نیست.
اگر به مومنین گفته می شود فلان عمل را انجام دهید، امید است رستگار شوید، به معنای این است كه رستگار می شوید؛ زیرا این امید و استعداد به درون ذات انسان بر می گردد كه آن استعداد وجودی انسان است و آن حق است به همان جعل وجودی انسان؛ لذا لعّل های قرآن به استعداد شخص برمی گردد. این كه انبیاء می فرمایند بیایید، راه برای رفتن هست و هركسی هم راه بیفتد، به همان اندازهای كه راه برود، رسیده است.
دچار غرور نشویم
مطلب دیگر این است كه در بسیاری از موارد اگر به شخصی بگویند فلان كار تو، صد درصد آینده شما را تأمین می کند ، گرفتار غرور میشود؛ برای اینكه غرور او را نگیرد، تعبیر اخلاقی این است كه به او گفته شود شاید به مقصد برسی!
به هر حال كلمه لَعَلّ، لیت، عسی كه در قرآن كریم آمده ، هرگز به ساحت الهی باز نمی گردد.