ندا نیک روش سه شنبه ۳۰ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۰

رئیس انجمن حمایت از حقوق معلولان ضمن بیان این‌که در قانون آمده است پسر سالمی که با یک دختر معلول ازدواج می‌کند باید از سربازی معاف شود، گفت: درحال حاضر سازمان نظام وظیفه زیر بار این موضوع نمی‌رود و این امر را موجب ایجاد مسائل اجتماعی متعدد در جامعه می‌داند درحالی‌که ما برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده از این موضوع راه‌حل‌هایی ارایه داده‌ایم.

 وی در ادامه تصریح کرد: برای مثال یکی از راه‌حل‌هایی که به سازمان نظام وظیفه ارایه شده این است که تا زمانی که یک پسر سالم با دختر معلول ازدواج کرده عقد آنها به‌طور رسمی در شناسنامه ثبت شده است آن پسر از سربازی معاف باشد و چنانچه مهر طلاق در شناسنامه آنها زده شد این معافیت سربازی نیز لغو شود.

 

اما آیا ازدواج با همسری معلول خوب است؟

آیا در این میان افراد معلول و بیمار شانسی برای ازدواج ندارند و باید به‌رغم تمام نکات مثبتی که دارند به پیشنهاد ازدواج آنها جواب منفی داد یا از طرف دیگر باید هر نوع معلولیتی را پذیرفت؟

- قبل از ازدواج بسنجید که کدام‌یک برایتان ارجحیت دارد:   همسر ایده‌آل یا همسر تمام و کمال؟ پاسخ صادقانه شما به این سوال می‌تواند تکلیفتان را روشن کند.

- اگر شخصی دچار مشکل جسمانی است پیشنهاد نمی‌شود در بدو آشنایی شخص مقابل را از نقص خود مطلع کند زیرا ممکن است دو طرف از لحاظ مسائل دیگر برای یکدیگر متناسب نباشند و دلیلی ندارد طرف مقابل را از این موضوع که راز زندگی او محسوب می‌شود، مطلع کند. بنابراین پیشنهاد می‌شود اگر خواستگاری ٢ یا ۳ جلسه به طول انجامید و دو طرف از لحاظ عاطفی، ظاهری، عقلی، دینی و... مورد پذیرش یکدیگر واقع شدند مسأله نقص با بیماری جسمانی مطرح شود.

ازدواج معلول- بعد از مطرح شدن نقص جسمانی ابتدا باید با پزشک مشورت کرد. باید دید که این نقص جسمانی واقعا چیست و چه مشکلاتی در زندگی ایجاد می‌کند و آیا راه درمانی دارد یا خیر. اگر این مشکلات برای فرد مقابل قابل تحمل است باید منطقی باشد و بپذیرد که این نقص وجود دارد. اما در صورتی که پزشک معالج ازدواج را برای فرد بیمار توصیه نمی‌کند دو طرف ناگزیر باید از هم جدا شوند.

- برای هر ازدواجی باید دو چکاپ انجام شود: چکاپ روانی، چکاپ جسمانی، بهتر است خود دختر برای این کار پیش قدم شده و تحت معاینه روانی و جسمانی قرار گرفته و متقابلا این موضوع را از پسر بخواهد.

- فرد معلول به علت معلولیت و نقصی که دارد همیشه ترس و دلهره از خیانت، ترک شدن و طرد شدن از سوی همسر را با خود دارد. اگر مسأله اعتماد طرفین به‌طور کامل حل نشده باشد و هر دو بر این یقین نرسیده باشند که هدف آنها از ازدواج چیزی فراتر از این افکار بوده است این مشکل دامنگیر و معضل سخت زندگی مشترکشان خواهد شد.

کسی که فرد معلول را برای زندگی انتخاب کرده پس مطمئنا دیدگاه مادی‌گرایانه به ازدواج نداشته و ظاهر همسر برایش مهم نبوده بلکه باطن و مهم‌تر از همه به اصل ازدواج که همانا «تکامل» و «رسیدن به آرامش» است، اعتقاد داشته. بنابراین باید این اعتقاد را همواره حفظ کرد.

در ازدواج با یک فرد بیمار یا معلول نباید از روی احساس تصمیم گرفت چرا که با احساس نمی‌توان از پس مشکلات زندگی برآمد چه برسد یک عمر زندگی مشترک با شرایط خاص. فرد غیرمعلولی که تصمیم به ازدواج با فرد معلول را دارد باید تمامی جوانب را سنجیده باشد، با پزشک و روانشناس مشورت کرده باشد، قضیه را برای خانواده خود حل‌وفصل کرده باشد و آنها را برای داشتن یک عروس یا داماد معلول یا بیمار آماده کرده باشد. و مهم‌تر از همه اینها بتواند با نگاه اطرافیان، جامعه و حرف‌های مردم کنار بیاید و درواقع بی‌توجه به حرف دیگران باشد و بی‌توجه هم بماند.

کسی که فرد معلول را برای زندگی انتخاب کرده پس مطمئنا دیدگاه مادی‌گرایانه به ازدواج نداشته و ظاهر همسر برایش مهم نبوده بلکه باطن و مهم‌تر از همه به اصل ازدواج که همانا «تکامل» و «رسیدن به آرامش» است، اعتقاد داشته  بنابراین باید این اعتقاد را همواره حفظ کرد.

- شما با فردی ازدواج می‌کنید که محدودیت داشتن برای او عادت شده و یک مسأله حل شده است بنابراین باید خودتان هم این محدودیت‌ها را بپذیرید و هضم کنید. این‌که به راحتی نمی‌توانید همه جا بروید، نمی‌توانید برخی کارهای موردعلاقه‌تان را انجام دهید. در عوض ممکن است این موارد را با داشتن یک همسر ایده‌آل و یک عشق واقعی عوض کنید.

- همیشه به یاد داشته باشید که همه ما نقص‌هایی داریم اما برخی ممکن است این نقص را در جسم‌شان داشته باشند. همه ما به‌طور بالقوه در معرض بیماری و معلولیت هستیم اما برخی ممکن است زودتر از ما دچار معلولیت و بیماری شده باشند.

منظور از سلامت جسمانی، عدم ابتلای فرد مورد نظر به بیماری‌های مزمن ناتوان ساز، وخیم و غیرقابل درمان و بیماری‌های ژنتیکی است که می‌تواند زمینه‌ساز ابتلای فرزندان به معلولیت باشد. در مورد مانده، با توجه به این‌که نقص جسمانی او ژنتیکی نبوده و تأثیر چندانی بر زندگی و فعالیت‌های او نداشته است، شاید تصمیم فرد برای ازدواج با او چندان غیرمنطقی نباشد، اما نباید نقش عوامل فرهنگی را در این زمینه نادیده گرفت.

متاسفانه با وجود این‌که روند ازدواج معلولان در جامعه در چند‌سال اخیر از رشد بالایی برخوردار بوده است، باز هم درک این موضوع که معلولان هم مانند دیگر اعضای جامعه حق زندگی و ازدواج دارند، برای عده زیادی از افراد دشوار است و هنوز هم مردم در برخورد با همسرانی معلول یا زوجی که یکی از آنها سالم و دیگری معلول است، شگفت‌زده می‌شوند (مخصوصا اگر مرد سالم و زن دچار معلولیت باشد.)

به دلیل این نگرش غلط رایج در جامعه بسیاری از افراد معلول نیز در این زمینه خود را باور ندارند و احساس می‌کنند در صورت ازدواج، مشکلی هستند که طرف مقابل باید آنها را تحمل کند، درحالی‌که در بیشتر مواقع چنین چیزی صحت ندارد. بنابراین خوب است فرهنگ‌سازی در این زمینه ادامه یابد.

به گزارش دفتر فرهنگ معلولین برای بررسی بهتر ازدواج معلولان می‌توان آن را به دو دسته تقسیم کرد.

ازدواج دو معلول با یکدیگر

این نوع ازدواج دارای نکات منفی و مثبتی به این شرح است:

مزایا

مهم‌ترین ویژگی مثبت این نوع ازدواج آن است که همسران از شرایط یکسانی برخوردارند و یکی بر دیگری برتری ندارد.

نکته دوم این است که افرادی که دارای شرایط مشابهی هستند، احتمالا بهتر یکدیگر را درک می‌کنند.

سومین مزیت این نوع ازدواج این است که اگر میزان معلولیت به قدری شدید نباشد که همسران از عهده انجام کارهایشان برآیند، معمولا خانواده‌های دو طرف با این ازدواج موافق‌اند و جامعه نیز نسبت به این ازدواج در مقایسه با ازدواج یک فرد سالم با یک فرد معلول پذیرش بیشتری دارد.

زیان‌ها

از آنجایی که هر دو نفر، معلولیت دارند (به ویژه معلولیت‌های شدید) طبعا محدودیت‌های آنها، در زمینه شغلی، کسب درآمد، پرداختن به امور روزمره و... نیز به مراتب بیشتر است و به کمک وسیع‌تری نیاز دارند.

اگر معلولیت زوجین اساس ژنتیکی داشته باشد، احتمال تولد فرزند معلول در این نوع خانواده‌ها بیشتر است. البته درحال حاضر می‌توان با استفاده از آزمایش‌های پیشرفته ژنتیکی پیش از ازدواج و آزمایش‌های تشخیصی در ماه‌های اول بارداری، از وقوع این رویداد جلوگیری کرد.

ازدواج فرد معلول با یک فرد سالم

مزایا

در این حالت، چون یکی از دو نفر از سلامت جسمانی کامل برخوردار است، می‌تواند به همسر معلول خود کمک کرده و تا حد امکان نقص‌های ناشی از معلولیت وی را جبران کند. این نوع ازدواج فقط برای فرد معلول مفید نیست، بلکه موجب تعالی روانی طرف مقابل نیز می‌شود. چنین فردی که برخلاف اکثر افراد جامعه در انتخاب همسر، ملاک‌های باطنی را بر ملاک‌های ظاهری ارجحیت داده است، با زندگی با انسانی که به‌رغم محدودیت‌هایش در یک زمینه خاص، در ابعاد دیگر موفق عمل کرده است، از الگوی مناسبی بهره‌مند شده و می‌تواند با دید وسیع‌تری به زندگی و دنیا بنگرد.

زیان‌ها

شاید بتوان گفت مهم‌ترین پیامد منفی این نوع ازدواج، پذیرفته نشدن آن توسط جامعه و خانواده است. معمولا خانواده‌ها تمایل ندارند فرزند سالم‌شان با فردی که دچار نوعی معلولیت ولو کوچک است ازدواج کند، به‌ویژه اگر فرد معلول زن باشد. زیرا سلامت جسمانی، یکی از ملاک‌های انتخاب همسر است که برای مردان از اولویت بیشتری برخوردار است. روانشناسان تکاملی که عقیده دارند در طول تاریخ تکامل بشر فقط رفتارهایی پایدار مانده‌اند که موجب بقای نسل انسان می‌شوند.

ازدواج با معلولیت

در توضیح این مطلب می‌گویند: از آنجایی که سلامت جسمانی یکی از عوامل نشان‌دهنده قدرت باروری زنان بوده است، مردان در طول تاریخ به‌طور ناخودآگاه هنگام انتخاب همسر به این ملاک اهمیت داده‌اند و این موضوع موجب بقای نسل آنها شده است.

اما چون وظیفه باروری به عهده مردان نیست، زنان نسبت به این ملاک چندان سختگیر نبوده‌اند. بنابراین احتمال این‌که زن تندرستی، مرد معلولی را برای ازدواج انتخاب کند، بیشتر از این است که یک مرد سالم، یک زن معلول را به همسری برگزیند. این موضوع موجب شده که نگرش جامعه هم در مورد معلولیت زن و مرد متفاوت باشد. در مورد افرادی که معلولیت‌های حادی دارند که بر زندگی آنها تأثیر منفی می‌گذارد، احتمالا مخالفت خانواده صحیح است. اما اگر معلولیت، ژنتیکی نبوده و به‌حدی هم نباشد که برای فرد یا اطرافیانش مشکلی جدی ایجاد کرده، یا محدودیت‌های متعددی را بر فرد معلول و خانواده‌اش تحمیل کند، در صورت موافقت خانواده‌ها این ازدواج مانعی ندارد. تنها مشکلی که بر سر راه این ازدواج وجود دارد برخورد افراد جامعه است که البته نباید آن را دست‌کم گرفت.

ممکن است زوج سالم در مواقع خاصی (مثلا زمان عصبانیت) موضوع معلولیت همسرش را مطرح کرده و موجب رنجش وی شود.

اگر فرد معلول از عزت نفس بالایی برخوردار نباشد همیشه نگران این موضوع است که مبادا همسرش وی را ترک کند، بنابراین آرامش‌ خود را از دست می‌دهد.

بسته به نوع معلولیت فرد مورد نظر، فعالیت‌های همسران محدود می‌شود، مثلا فردی که با یک شخص ناشنوا ازدواج کرده نمی‌تواند از گوش دادن موسیقی با وی لذت ببرد. البته همیشه فعالیت‌های مشترک لذت بخشی برای جایگزین شدن وجود دارند.

با توجه به آنچه گفته شد، نمی‌توان گفت کدام‌یک از این دو نوع ازدواج بر دیگری برتری دارد. این موضوع به فرهنگ جامعه، فرهنگ دو خانواده، میزان معلولیت، شرایط اقتصادی و ویژگی‌های شخصیتی همسران بستگی دارد. چیزی که مبرهن است، این که در این نوع ازدواج‌ها، مراجعه به روانشناس و مشاور و استفاده از کمک‌های افراد آگاه و با تجربه ضروری است.



شارژ سریع موبایل