سید علی حسینی دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۰

سوال: آیا زن و شوهر در مقابل نماز نخواندن همدیگر وظیفه‌ای دارند؟

تنها وظیفه مرد و زن در این‌گونه موارد تذکر و نصیحت، البته زبان خوش و ملایم است؛ چرا که قرآن کریم می‌فرماید: «و (مومنان را) تذکر ده، زیرا تذکّر و پند مومنان را سود مى‌‏بخشد».

قرآن در جایی دیگر در باره امر به معروف و نهی از منکر می‌فرماید: «و مردان و زنان با ایمان دوست و یاور و سرپرست یکدیگرند، به هر کار نیک (از نظر عقل و شرع) فرمان مى‌‏دهند و از هر کار زشت (از دیدگاه عقل و شرع) باز مى‌‏دارند، نماز را برپا مى‏‌کنند و زکات مى‌‏دهند و از خدا و فرستاده او فرمان مى‏‌برند. آنهایند که خداوند به زودى مورد رحمتشان قرار مى‌‏دهد، که همانا خداوند غالب مقتدر و با حکمت (در مرحله تکوین و تشریع و جزا) است».

بنابر این، زن و شوهر در مسئله نماز، روزه و یا هر موضوع دینی و اخلاقی دیگر، در حد امر به معروف و نهی از منکر وظیفه دارند که همدیگر را به خوبی‌ها دعوت کنند و عواقب کارهای بد و ناپسند را گوشزد نمایند. اما بیش از این نسبت به یکدیگر وظیفه‌ای ندارند؛ زیرا هرکسی پاسخ‌گوی اعمال خویش است. شایان توجه است که آنچه بیان شد غیر از وظایفی است که زن و شوهر در مسائل خانوادگی نسبت به همدیگر دارند.


چند سوال از آیة الله مکارم شیرازی دام ظله:

سوال: گاهی در تاکسی یا در اتوبوس های بین شهری ترانه هایی با صدای زن پخش می شود. در این موارد چه باید کرد؟

جواب: با زبان خوب، امر به معروف و نهی از منکر نمایید تا نوار را قطع کنند و با توجه به اینکه این کار غیر قانونی است می توانید در صورت عدم توجه، به مراکز مزبور شکایت کنید.

 

سوال: آیا ارشاد جاهل در موارد جهل به حکم واجب و در موارد جهل به موضوع جایز یا مستحب است؟

جواب: در موارد جهل به حکم واجب است و در جهل به موضوع لازم نیست مگر اینکه موضوع خطرناکی باشد.

 

سوال: نظر حضرت عالی در خصوص تعریف و قلمرو حریم خصوصی افراد چیست؟

جواب: منظور از حریم خصوصی اموری است که جزء اسرار و مسائل شخصی محسوب می شود.


چند سوال از آیة الله صافی گلپایگانی دام ظله:

سوال: آیا همكاری بین آحاد مختلف جامعه اسلامی در اجرای فریضه امر به معروف و نهى از منكر ضروری است یا هر كس به تنهایی می‌تواند از عهده این كار برآید؟

جواب: امر به معروف و نهى از منكر یكى از تكالیف اجتماعى است كه در بعض موارد با همت و اقدام یك نفر انجام مى‌پذیرد و در بعض مواقع، موقوف به قیام چند نفر، بلكه محتاج به اقدام و همكارى یك جمعیت و امّت است. پس نمى‌توان اقدام یك نفر را در همه موارد كافى شمرد و از دیگران تكلیف را ساقط دانست؛ زیرا اوّلاً: همكارى و همصدا شدن دیگران با آن كس كه امر به معروف و نهى از منكر مى‌كند، باعث كمال تأثیر و حصول مقصود است. اگر هزار نفر در یك موضوع موافق یكدیگر اظهارنظر كنند از حیث اثر با نظرى كه یك نفر اظهار نماید یكسان نیست. و ثانیاً: بیانات اشخاص و طرز اداى مطالب و سلیقه‌هایى كه در این موارد اعمال مى‌شود در تأثیر، تفاوت دارد. بسیار اتفاق افتاده كه شخصى از مواعظ و نصایح طولانى یك نفر متنبّه نشده، ولى با یك كلمه كه از دیگرى شنیده فوراً متنبّه و بیدار گردیده است. و ثالثاً: در مورد بعضى از منكرات كه میان جامعه رایج مى‌شود یا بعضى از فرایض و واجباتى كه ترك آن متداول مى‌گردد و همچنین نسبت به بعض اشخاص كه باید امر به معروف و نهى از منكر شوند، جز با كمك و همكارى افراد و همصدا شدن جمعیت بسیار، موفقیت حاصل نمى‌شود.

مخصوصاً همراهى و همكارى كسانى كه در میان جامعه داراى شخصیت و وزن علمى و مقام و نفوذ هستند در پیشرفت مقصد مشروع آمر به معروف و ناهى از منكر دخالت بسیار دارد؛ زیرا مرتكبین معاصى وقتى ببینند جامعه به آنها با دیده تنفّر نگاه مى‌كند و كار آنها را زشت و خلاف شرافت و انسانیت تشخیص مى‌دهد، یا كسانى كه داراى مقامات و یا اطلاعات و معلوماتى هستند عمل او را تقبیح مى‌نمایند، بیشتر راه منحرفى را كه در پیش گرفته‌اند ترك مى‌كنند. پس تأثیر امر به معروف و نهى از منكر، غالباً محتاج به همكارى و تعاون است. اگر چنانچه آمرین به معروف را تنها گذارند، موفقیت لازم به دست نخواهد آمد.

 

سوال: چگونه است با آن‌كه بسیارى از مصالح و فواید امر بمعروف و نهی از منكر و زیان‌هاى ترك آن را مى‌دانیم، در ادای این فریضه كوتاهى می‌كنیم؟

ج. بعض علل این بى‌قیدى بشرح ذیل است:

اوّل: «ضعف ایمان» را كه علت العلل این بى‌اعتنایى است. ضعف ایمان قدرت و شجاعت اخلاقى را از انسان سلب كرده و او را تحت نفوذ و مرعوبیت از قدرت‌هاى موهومه و اعتبارات ظاهریه، خوار و زبون مى‌سازد. بدترین نقطه ضعف انسان كه با وجود آن او را از هیچ عمل زشت و ارتكاب خلاف وظیفه نمى‌توان مصون دانست، بى‌ایمانى و بى‌دینى است.

دوّم: «طمع است». بسیارى از مردم با آن‌كه آگاه و ملتفت هستند و خسارت ترك امر به معروف و نهى از منكر را مى‌فهمند، براى طمعى كه به مال یا استفاده از مقام اشخاص دارند به خیال آن‌كه اگر فلان شخص را امر به معروف كنند از مال او یا ریاست او بى‌بهره مى‌مانند، در اداى این وظیفه سهل‌انگارى روا داشته و بسا كه در حضور آنها معصیت‌ها واقع شود كه چون خوى زشت طمع، آنان را فاقد حریت و آزادمنشى و صراحت لهجه كرده از نهى از منكر خوددارى مى‌كنند.

سوّم: «ترس بى جا و خوف بیمورد است». پاره‌اى از مردم براى آن‌كه رشد و بلوغ اخلاقى ندارند بیم و ترس بیجا غالباً از اداى این تكلیف باز مى‌دارد و در پیش خودشان براى یك امر به معروف و نهى از منكر ساده و سهل كه به هیچ مانع و محذورى برخورد نمى‌كند، محاذیر و موانع بسیارى فرض نموده و خود را به خیال خویش، معذور مى‌سازند. حتى گاهى این مردم ترسو به دیگران هم كه امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنند اعتراض مى‌نمایند و آنها را احساساتى و بى فكر مى‌شمارند!

چهارم: «یأس و نومید از حصول مقصود است». بسیارى از مردم وقتى كثرت اهل معصیت و طغیان و قوه و قدرت و تظاهرات و رونق بازار آنها را مى‌بینند، گمان مى‌كنند با امر به معروف و نهى از منكر مخصوصاً با نداشتن همكار، نمى‌توان كارى انجام داد و مردم را عوض نمود.

 



شارژ سریع موبایل