دانشگاه یا تحصیلات آزاد؟ تجربه یا تخصص؟ علم یا ثروت؟ مهم ترین چیزهایی که باید در دانشگاه یاد می گرفتید، پیدا کردن جواب این سوالهاست، نه دروسی که به شما آموزش دادند...!
شاید قبل از ورود به دانشگاه، تمام فکر و ذکرتان این بود که قرار است چه چیزهای خاص و عجیبی به شما یاد بدهند که به افرادی که دانشگاه نرفتند یاد نداده اند. چه رازهای از داشتن یک زندگی موفق باید برای شما فاش شود، که قبل از دانشگاه نمیتوانستید آنها را کشف کنید؛ اما، متاسفانه هنگامی که وارد دانشگاه میشوید، واقعا اتفاقات آنطوری که فکر میکردید روی ندادند؛
در واقع برعکس… راه موفقیت به نظرتان سخت تر شد، سوالاتتان مبهم تر شدند و رویاهای بزرگی که در سر داشتید کم کم، رنگ و بوی یک آرزو گرفتند و در گوشه ذهنتان کم کم خاک خوردند. اما واقعا چه درس های مهم زندگی باید از دانشگاه رفتن یاد میگرفتید، یا یاد بگیرید؟ این مقاله قرار است 5 درس مهم زندگی را، که معمولا در حین تحصیل و به عنوان یک دانشجو باید یاد می گرفتید را به شما یادآوری کند. ممکن است این دروس را قبل از دانشگاه، یا بعد از دانشگاه هم یادگرفته باشید، اما مهم نیست، با خواندن مجددا آن حداقل بدانید که آنها را درک کرده اید یا نه؟
1. اگر میخواهید در هر کاری موفق باشید باید آنرا شفاف سازی کنید!
در دوران تحصیلات و دانشگاه و حتی سربازی، شاید شما یک رویای دلچسب از یک زندگی خوب که به نظرتان ایده آل است را در ذهن تان داشته باشید! تا زمانی که تحصیلات یا سربازی تان تمام شد بروید بیرون و آنرا بدست آورید.
اما؛ مشکل از زمانی شروع میشود که وارد دنیای واقعی میشوید.
هر روز خبرهایی را میبینید، رویدادهایی را میبینید و افرادی را میبینید، که نه تنها به شما کمک نمیکنند به رویایی که در سر دارید برسید، بلکه شما را نیز از بدست آوردن آن ناامید میکنند ! اما یک راه مقابله با آن وجود دارد، شما باید کاملا واضح مشخص کنید دقیقا چه چیزی میخواهید؟ واقعا رویای شما پولدار شدن داشتن چه مقدار پول است؟ رویای شما از یک کار خوب دقیقا چه کاری با چه خصوصیاتی است؟ و …
درست زمانی که واقعا مشخص کردید دقیقا منظور شما از رویایتان چیست، زمان آن میرسد که با هدفگذاری ها به سمت بدست آوردن آن حرکت کنید.
2. در اکثر کارها، تحصیلات آکادمیک نیاز ثانویه است!
زمانی که با موفقیت دانشگاه تان را تمام میکنید و میخواهید وارد کارتان شوید، مهم ترین چیزی که برای کارفرما اهمیت دارد برخلاف تصور قبلی تان، تجربه است…
تمام مدارک تان را، گواهینامه هایتان، لوح های تقدیرتان را حتی نامه تمجید رئیس دانشگاه تان را بخواهید به کارفرمایتان نشان دهید؛ آخر سر فقط یک جمله می شنوید “خب چقدر تجربه کاری داری؟”
پس اگر هنوز دانشجو هستید و به حوزه ای علاقه مند هستید، فقط شروع کنید به کارکردن در آن حوزه کنار درس تان، کارکردن را برای بعد از دانشگاه نگذارید. در دوران دانشجویی بهترین زمان برای آزمون خطا، پیدا کردن علاقه و کسب تجربه است.
3. مهم ترین رابطه در طول دوران زندگی، رابطه شما با خودتان است!
شاید شما در بهترین حالت، تجربه و مهارت خوبی داشته باشید، بتوانید عیدی خوبی از رئیس تان بگیرید، حتی چندتا پیشنهاد کار خوب هم از جاهای مختلف بگیرید.
اما…
واقعا اینها چقدر ارزش دارند اگر خودتان ندانید واقعا چه کسی هستید؟
یک شغل کارمندی معمولی که از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر، فرد را به عنوان یک وجود فیزیکی در کاری قبول میکند تا یک سری کارهای تکراری، بی روح و بدون نیاز به خلاقیت انجام دهد، یکی از مضرترین و آینده خراب کن ترین چیزهایی هست که یک جوان تحصیل کرده میتواند دچار آن شود.
اگر میخواهید یک زندگی به تمام معنا عالی داشته باشید، باید دنبال کاری بگردید که پیوسته به شما کمک کند تا با جستجوی خویشتن تان، بتوانید مهارتها، استعدادها و علایق تان را پیدا کنید.
4. لذت بردن از زندگی و خوش گذراندن، به مراتب مهم تر است از دنبال کردن یک شغل کارمندی است!!
آیا شما حاضرید 40 ساعت از پنجشنبه و جمعه آخر هفته تان را به کاری اختصاص دهید که هیچ سودی برایتان ندارد؟ احتمالا خیر ! اما شما در طول هفته اینکار را انجام میدهید !
شاید فکر کنید که "خب من به پولش احتیاج دارم"، "مجبورم خب..." و …!
اما بهتر است بدانید که، نه تنها نمیتوانید از یک شغل کارمندی، پولدار شوید، بلکه دارید زمانتان را برای پولدار شدن از دست میدهید !!!
5. اگر واقعا مجبورید یک شغل کارمندی انتخاب کنید، حداقل مراقب خودتان باشید!!
اگر به هر دلیلی یک شغل کارمندی را قبول کردید، اگر رئیس تان در روز هزارتان کار به شما سپرد، اگر انقدر با مشتریان سر و کله زدید که مغزتان در حال انفجار بود… بهتر است آخر هفته ای که میخواهید به خاطر اضافه کاری بمانید، را به یک سفر اختصاص دهید.
2 روز بروید سفر، بروید کوه، بروید پیاده روی، با دوستانتان بروید بیرون، هرکاری میکنید، به خودتان آرامش بدهید و اجازه ندهید کارتان باعث شود سردرد شما برای شما باقی بماند و همیشگی شود. شما در دهه 20 یا در دهه 30 زندگیتان هستید، به طور میانگین هنوز 60 سال از زندگی تان باقی مانده… اجازه ندهید به همین راحتی از دستش بدهید.