اگر طی 5 سال آینده، هیچ چیزی در زندگی تان تغییر نکند، آیا به نظرتان اشکالی ندارد؟
آیا فردی هستید که اهدافش را در زندگی تعیین می کند؟ آیا معمولا در ابتدای هر سال اهدافی را برای خودتان تعیین می کنید؟ اگر نه، چرا؟
اگر در سال آینده به دنبال نتایج متفاوتی هستید، خواهان انجام چه تغییراتی در اعمال فعلی تان هستید؟
مدارک و شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد انتظارات شما از آینده تان، در حقیقت آینده تان را خلق می کند. معمولا مردم تقریبا به جایی می رسندکه خودشان انتظار دارند. این موضوع کاملا منطقی و معقول به نظر می رسد، بنابراین زمانی را صرف تعیین انتظارات مشخص و با ارزشی کنید که زندگی تان را معنادارتر خواهند کرد.
اگر برای زندگی تان یک برنامه مکتوب ندارید، این موضوع همانند رانندگی با اتومبیلی بدون فرمان است. بهترین روش برای پیشگویی و پیش بینی آینده، خلق آن است. تردید و تصمیم گیری نکردن، بزرگترین سارق فرصت هاست.
تحقق تدریجی اهداف با ارزش یا هدف، رویایی است در یک چارچوب زمانی. اهداف کوچک و جزیی برای خودتان در نظر نگیرید، آنها هیچگونه قدرت جادویی برای جنبش در آوردن روح انسان ها ندارند. (دنیل برنهام)
به دانشگاه اتومبیل بپیوندید. اگر سالانه 25 هزار مایل را با سرعت متوسط 46 مایل بر ساعت رانندگی کنید، در واقع این زمان برابر با زمانی است که یک دانشجوی متوسط در کلاس سپری می کند. پس سوال این است که شما در آن زمان چه می کنید؟ می توانید به فایل های صوتی آموزنده یا الهام بخش گوش کنید و موفقیت تان را دگرگون کنید.
هرگز متکی به تحقق تدریجی اهداف تان باقی نمانید. همیشه استعدادهای پنهانی و پتانسیل بالقوه تان را پرورش دهید. (دنیس ویتلی)
ج) 10 هدف برتر
از میان همه اهدافی که نوشتید، 10 هدف برتر را جدا و در جدول زیر یادداشت کنید. برای هر کدام از اهداف، مشخص کنید که مربوط به کدام عرصه است و برای آن آخرین مهلت دستیابی تعیین کنید.
د) بررسی و اصلاح 10 هدف برتر
حال باید اهدافی را که با تلاش مان تعیین کردیم، بررسی کنیم و از آنها مطمئن شویم. ابتدا باید بررسی کنیم که آیا این اهداف کاملا هوشمندانه هستند؟ اهداف شما برای هوشمندانه بودن باید دارای ویژگی های زیر باشند. بر طبق این ویژگی ها، اهداف تان را بررسی و اصلاح کنید.
دست یافتنی بودن
اکنون زمان آن است که از ابرها پایین بیایید و روی زمین بایستید. زمین هم ممکناست به طور قابل توجهی مرتفع باشد اما زیر پایتان سخت و محکم است. شما نمی توانید همین فردا صلح جهانی داشته باشید، در همین ماه مشکل گرسنگی را حل کنید یا در یک سال تبدیل به میلیونری با 20 برابر ارزش خالص دارایی های فعلی تان شوید.
اهداف تان باید شما را بالا ببرند و شما را هل بدهند تا از چیزی که تاکنون فک رمی کردید امکانپذیر است، دورتر و سریع تر بروید. در عین حال، نمی خواهید که آنها شما را ضعیف کنند چرا که در اعماق قلب تان می دانید که این تنها یک خیال است و واقعا امکانپذیر نیست حتی اگر در طی دوره ای با بهترین و عالی ترین عملکردتان فعالیت کنید.
به رخ دادن اتفاقات شانسی خارق العاده در راستای دستیابی شما به اهداف تان، امید نبندید، اهداف فوق را طوری اصلاح و تعدیل کنید که دست یافتنی باشند.
صریح بودن
به این معنی که اهداف تان کاملا تعیین شده و تعریف شده باشند؛ طوری که برای هر شخص دیگری هم روشن و واضح باشند.
مثال: هدف نامشخص، خلاص شدن از بدهی.
هدف مشخص: پاره کردن کارت اعتباری و تسویه صورتحساب 27 هزار دلاری و وام دانشجویی 33 هزار دلاری.
اهداف فوق را طوری اصلاح و تعدیل کنید که صریح باشند.
این جایی است که ما اهداف مان را به صورت کمی بیان می کنیم تا بتوانیم دستاوردهایمان را در قیاس با آنها اندازه گیری کنیم. تاریخ های هدف گذاری شده تان می رسید و هیجان و نشاط ناشی از رسیدن به دستاوردهایتان را تجربه می کنید که شما را برای ادامه تلاش لازم جهت دستیابی به اهداف تان تشویق می کند.
برای تشخیص اینکه آیا هدف تان قابل اندازه گیری است یا نه، سوال هایی از این قبیل از خودتان بپرسید: چه مقدار؟ چه تعداد؟ چگونه می فهمم که آن را انجام داده ام؟
مثال: غیرقابل اندازه گیری: به وزن مناسب رسیدن.
قابل اندازه گیری: کم کردن 10 کیلو گرم از وزن، رساندن شاخص توده عضلانی به 20، کلسترول کمتر از 200 میلی گرم در دسی لیتر، توانایی 5 مایل دویدن به طور منظم.
اهداف فوق را طوری اصلاح و تعدیل کنید که قابل اندازه گیری باشند.
مربوط بودن
این مورد یکی از مهمترین معیارها برای اصلاح و تعدیل اهداف تان است. آیا اهدافی که در بالا نوشتید با ارزش های اصلی تان منطبق هستند؟ آیا آنها با ماموریت تان در زندگی منطبق هستند و از چشم اندازی که برای زندگی تان دارید پشتیبانی می کنند؟
باید مطمئن شوید مسیری که ظرفیت خلاق تان را در آن متمرکز می کنید همان مسیری است که برای شما، زندگی تان و میراثی که قصد باقی گذاشتن آن را دارید، واقعا بسیار اهمیت دارد. اگر اینگونه نیست، تجدید نظر کنید.
اهداف فوق را طوری اصلاح و تعدیل کنید که مربوط باشند.
متعادل بودن
اکنون فهرست 10 هدف برترتان را بررسی کنید و مطمئن شوید که آنها نماینده هر عرصه ای از چرخ زندگی تان هستند. بزرگترین هدف در زندگی، موفقیت همه جانبه است؛ یعنی موفقیت در همه عرصه های زندگی.
مانند آن شخص عجیب باشگاه ورزشی نباشید که بازوهایی بزرگ اما پاهای استخوانی دارد، یا مردی که در یک عمارت بزرگ با گاراژی پر از اتومبیل زندگی می کند و هیچ شادی و لذتی ندارد یا کسی که بتواند آن شادی را با او سهیم شود.
اهداف فوق را طوری اصلاح و تعدیل کنید که متعادل باشند.
حساسیت زمانی داشتن
شما براساس ضرورت زمانی و انرژی مناسب تعیین شده توسط آن وظیفه، فکر می کنید، عمل می کنید و واکنش نشان می دهید. درست مانند وقتی که خم می شوید و روزنامه صبحگاهی را بری دارید و ماهیچه هایتان به روش خاصی عمل می کنند؛ و وقتی که برای بلند کردن یک وزنه 45 کیلوگرمی آماده می شوید، ماهیچه هایتان به یک شیوه کاملا متفاوت واکنش نشان می دهند. بنابراین ذهن تان، بدن و نگرش هایتان را برای واکنش مقتضی به مهلت های زمانی که برای خودتان تنظیم می کنید، آماده می کند.
مهلت های زمانی، برایتان یک چالش را به وجود می آورند؛ و شما به آن چالش پاسخ می دهید. در ورزش، همانطور که زمان به انتها می رسد، تنش زیاد می شود.
هیجان انگیزترین اتفاق ها اغلب در دقایق پایانی بازی ها اتفاق می افتند، به خصوص اگر بازی بسیار نزدیک و پایاپای باشد، چرا که افراد به شیوه دراماتیکی به چالش مهلت های زمانی واکنش نشان می دهند.
اهداف فوق را طوری اصلاح و تعدیل کنید که حساسیت زمانی داشته باشند.