ندا نیک روش يكشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۰

خداوند لبخند زد و دختر آفریده شد! اخیرا کلاغا خبر رسوندند که تو خونه بابا قانونی هیاهویی بپا شده! اعضای خونه دارند تدارک یک مهمونی بزرگ را می بینند، از خدا پنهون نیست از شمام پنهون نباشه که میخواد واسه دختر دُردونه باباقانونی خواستگار بیاد.

صنم دختر عزیز و نازدونه بابا قانونی که پیشه معماریو برای خودش انتخاب کرده و تازه پا به عرصه علم و دانش گذاشته، مورد توجه شازده پسری قرار گرفته که می‌خواد کاخ آرزوهاشو با این دختر خوشگل خونواده ما بنا کنه. ما که بخیل نیستیم و آرزوی خوشبختی همه دختر و پسرا رو داریم ولی راستشو بخواین خیلی هم نگرانیم، چرا که این اولین باریه که خانواده قانونی ما در خونشونو به روی خواستگار باز کرده.

از قدیم شنیده اید که میگن «دختر برکت زندگی، دلسوز مادر و غمخوار پدره». حتما اینم شنیدید که پدرو مادرا میگن «ما جز خوشبختی بچه مون هیچی نمی خوایم.» من که خیلی شنیدم! راستشو بخواین خونواده های زیادی هم دیدم که دستی دستی دخترشونو سوار کالسكه خوشبختی که چه عرض کنم سوار فرغون بدبختی می کنند و با یه هول کوچیک دختر عزیزشونو به ورطه سیاهی راهی می کنند، حتما الان می پرسید چه‌جوری میشه که پدرومادری که یه عمر واسه تربیت بچه شون زحمت کشیدن بخوان همچین کاری بکنن؟! خب من الان به شما میگم.

همه چیز از روز خواستگاری شروع میشه! روزی که قراره تصمیمی به وسعت یه عمر گرفته بشه، تصمیمی که به‌واسطه اون تو غم و شادی یکی دیگه سهیم میشی و همراه و هم قدمی برای خودت انتخاب می‌کنی.

این روز خیلی مهمه اما آیا تا حالا از خودتون پرسیدید که چه‌جوری باید خودمونو براش آماده کنیم؟ به چه چیزهایی باید توجه کنیم؟ چه‌جوری به دخترمون برای گرفتن تصمیم ازدواج کمک کنیم؟ حقیقت اینه که خیلی از این ازدواج‌هایی که به طلاق منجر شدن شاید اگه تو اون روز سرنوشت‌ساز یک‌سری چیزهای کوچیک در نظر گرفته می شد هیچ وقت اتفاق نمی افتاد که بخواد به همچین پایان تلخی ختم بشه!

خب ما نتونستیم دست روی دست بگذاریم، به‌خاطر همین به‌سراغ روانشناس  جناب آقای دکتر مهدویان اومدیم تا در یک گپ صمیمانه، سوالات خودمونو از ایشون بپرسیم.

آقای دکتر به‌نظر شما شازده سوار بر اسب چه ویژگی هایی باید داشته باشد که باباقانونی قصه ما سیندرلای نازپرورده خودش را سوار بر ارابه خوشبختی اش بکند؟

توجه شما رو به یک‌سری مشخصه های اصلی جلب می کنم که باید آنها را هم در فرزند خودمان و هم در مورد خواستگار درنظر بگیریم، شکل‌گیری این مشخصه ها در واقع پیش‌شرط‌های ورود به ازدواج هستند. مشخصه اول، داشتن «ثبات روانی» است. بدین معنی که فرد قابل پیش‌بینی باشد، فردی که ثبات روانی ندارد رفتارهایی انجام می دهد که ما انتظارش را نداریم، اگر ما بتوانیم رفتار فردی را پیش‌بینی کنیم می‌توانیم حدس بزنیم از چه چیزی ناراحت و از چه چیزی خوشحال می شود.

مشخصه مهم دیگر این‌است که هر کدام از طرفین به حقوق و تعهدات خود واقف باشند، زندگی متاهلی مسئولیت‌هایی برای ما ایجاد خواهد کرد، کسی که نمی تواند صبح‌زود برخیزد و به سرکار رود قطعا آمادگی لازم برای ازدواج را ندارد والدین باید سعی کنند از کودکی به فرزندان خود مسئولیت انجام یک‌سری کارها را بدهند.

شرط اساسی و مهم دیگر، داشتن استقلال روانی-عاطفی-اقتصادی-اجتماعی است. فردی که به پختگی روانی رسیده است مسلما به‌راحتی تحت‌تاثیر جریانات اطرافیان قرار نمی‌گیرد، مستقل شدن به خانه جدا گرفتن نیست بلکه به‌معنای توانایی گرفتن تصمیمات جداگانه است. این عوامل پیش نیاز ورود به ازدواج است.

وقتی خواستگار می آید پدرها چه کنند؟

از پدرها می خواهم با ذهنی باز و بدون هرگونه پیش‌داوری پذیرای خواستگار باشند، بسیاری از پدران تصور خاصی از یک داماد ایده آل دارند، که این تصویر کلیشه ای اجازه ورود به هر کسی را نمی‌دهد، اجازه بدهید فردی که متقاضی است بیاید و با او آشنا شوید.

دیگر اینکه از پدران می خواهیم هنگام گفت‌وگو با پسر شروع به سوال و جواب کردن از وی نکنند، چرا که یک‌جور بازجویی به‌جساب می آید، بلکه فضایی راحت فراهم کنند تا فرد خود را ابراز کند. می دانیم «تا مرد سخن نگفته باشد علم و هنرش نهفته باشد.»

توصیه دیگر به پدران این است که خیلی به گفته‌ها توجه نکنند، حرف به تنهایی ملاک درستی برای قضاوت نیست بلکه شاخص واقعی و منطقی برای ارزیابی حرف بررسی پشتوانه های آن است. پدر به‌عنوان مدیر خانواده باید مستندات ارزشمندی را از خواستگار بخواهد.

از پدران می خواهیم که به منبع واسط برای آشنایی توجه خاصی بکنند، که این فرد را چه کسی به شما معرفی کرده چرا که عموما افراد صاحب صلاحیت اقدام به معرفی هر کسی نمی کنند.

پدر در جایگاهی است که از وی انتظار می رود تمام جنبه ها را در نظر بگیرد، دو جنبه اصلی در اینجا خواسته دختر و شایستگی پسر است، ممکن است فردی شایستگی خوبی داشته باشد، در حالی که ممکن است دختر شما رغبت چندانی برای ازدواج با چنین فردی نداشته باشد. از طرفی پدر نباید «دختر محور» هم باشد. مسلما درکی که دختر شما از جهان دارد در مقایسه با تجربه شما کمتر است. در اسلام هم اهمیت زیادی به اذن پدر در ازدواج دختر داده شده است.

مادرها چه كمكی می‌توانند ‌بکنند؟

مادرها رکن بسیار مهم هر خانواده ای هستند، منبع غنی احساسات و عواطفی که زندگی را زیبا می کند، و به سبب انسی که با دخترها دارند می‌توانند راهنمای خوبی برای آنها باشند.

از مادران می خواهم به‌هنگام ورود خواستگار از ایجاد یک فضای تشریفاتی و تجملاتی پرهیز کنند، سعی کنند تا هر آنچه را که هستند به‌دور از به سختی انداختن خود نشان دهند، دخترشان را هم از این نظر تحت فشار نگذارند که حتما به شیوه و سبک خاصی رفتار کند بلکه اجازه دهند تا دخترشان آن چیزی که واقعا هست را نشان دهد.

توصیه بسیار مهمی که به مادران عزیز دارم این است که چنانچه در رابطه با بررسی خواستگار، نظری مغایر با نظر پدر خانواده دارند، سعی نکنند که به بیان این مخالفت در حضور دخترشان بپردازند چرا كه دخترتان گیج خواهد شد، بلکه بهتر است پدر و مادر در این زمینه به اشتراک نظر برسند و نظر مشترک خود را به فرزندشان اعلام کنند.

به دختران در این روز چه‌توصیه‌ای دارید؟

طبیعی است که دختر خانوم ها در ابتدا به ظاهر توجه زیادی می کنند اگرچه ظاهر مهم است اما نباید تنها ملاک ورود باشد، چرا که با آشنایی بیشتر این ملاک که در صدر قرار گرفته بوده ممکن است به رتبه های پایین تری نزول کند.

دختر خانم‌ها نباید آرزوها و تخیلات خود را مبنای انتخاب فردی قرار دهند. آنچه که در ذهن می‌پرورانیم مسلما نمود خارجی ندارد، فردی که 100 درصد ایده آل باشد، وجود ندارد. ضمن این که بسیاری ار رویاها صرفا خیال‌پردازی ماست و تحقق یافتنی نیست. در نظر بگیرد که آرزوها و خواسته‌های شما و خواستگارتان تا چه اندازه هم جهت و همسو با خواسته های شماست.

در گفت‌وگو با خواستگار خود مواظب باشید در دام احساسات گرفتار نشوید. غلبه احساسات باعث می‌شود که تصمیم گیری شما پایه و اساس منطقی نداشته باشد.

تا زمانی که والدین شما این ازدواج را قبول نکنند به خواستگار خود قول ازدواج ندهید. این که خودتان برای ازدواج به توافق می رسید به‌معنای پایان کار نیست. سعی کنید که پاسخ مثبت را حتما از طریق خانواده خود بدهید.

نکته‌ای که می‌خواهم تاکید زیادی روی آن داشته باشم این است که نسبت به فرآیندهای ناخوداگاهی که در جلسات آشنایی به‌وجود می‌آید، آگاه باشید. طرفین در جلسات آشنایی سعی می کنند به‌گونه‌ای رفتار کنند که مورد پسند دیگری قرار گیرند، سلایق‌شان و خواسته هایشان مشابه طرف مقابل خواهد شد که این کاملا به‌طور ناخودآگاه انجام می شود.

حرف آخر:

ازدواج امری مهم و چندجانبه است، تصمیم به ازدواج آنچنان مهم است که بهتر است در این فرآیند از نظر متخصصان و مشاوران در این حیطه استفاده کنیم.



شارژ سریع موبایل