در اینجا 5 انگیزه و دلیل اشتباه برای ازدواج را به شما گوشزد می کنیم.
1. احساس تنهایی می کنید؟
احساس تنهایی شدید، بسیار سادهتر از آنچه که فکرش را کنید، میتواند هر فردی را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. هر وقت شخصی در تنهایی مفرط خود غوطهور شود، احساس یاس و تاسف بیقرارش کرده و او را بر هر آغوش به ظاهر بازی، پذیرا میکند. فقط کافی است سری به مجلات و روزنامه بزنید و حوادث آن را ورق بزنید بیشک با موارد بسیاری برخورد خواهید کرد که چگونه افرادی به خاطر فرار از تنهایی در دام شیاطین گرفتار شدهاند.
قصه تکراری اکثریت قریب به اتفاق این افراد جوان تنهایی است که به طلب رویای رهایی از دست غول تنهایی و نجات از غم و غصه، دل به غریبهای سپرده و تا ناکجاآباد پیش رفته است.
در اولین گام، سعی کنید خود را از دام تنهایی برهانید. اگر فکر میکنید ازدواج راهی برای حل این مساله است، کاملا در اشتباهید! به جای اندیشه به ازدواج، بهتر است با دوستان و آشنایانتان رفت و آمد کنید، در کلاسهای هنری و ورزشی ثبتنام کنید، خود را هدفمند سازید و برای آیندهتان برنامهریزی کنید و... بیشک بعد از این که از عمق تنهاییتان کم کردید، میتوانید برای زندگیتان تصمیمات بهتری بگیرید که در این مرحله شاید ازدواج بهترین گزینه باشد.
2. دلتان را برده است؟
گاه خواسته یا ناخواسته جذب افرادی میشویم که به دلیل موقعیت شغلیشان برجستهاند، در جایگاه قدرت ویژهای قرار دارند، از جذابیت ظاهری محسورکنندهای برخوردارند، روابط اجتماعی بالایی دارند و در نزد دیگران محبوب هستند و... ویژگیهای برجسته و برتر برخی افراد باعث میشود آنان مورد مناسبی برای ازدواج به نظر آیند تا آنجایی که هر کسی متمایل به ازدواج با آنها باشد، اما حقیقت این است که هر کسی باید با شخصی ازدواج کند که برای زندگی با او مناسب است. تناسب در ازدواج امری مهم بوده و بر هر تمایل و گرایشی ارجحیت دارد. هر فردی برای تجربه خوشبختی باید در آرزوی ازدواج با کسی در حد و اندازه خودش باشد.
اگر در شرایطی قرار گرفتهاید که تصور میکنید حواشی شخصیت فرد انتخابیتان شما را مغلوب خود کرده، بهتر است اندکی صبر کنید و سریعا پای سفره عقد نروید. ابتدا سعی کنید فرد مورد نظرتان را تهی از برتریها و موقعیت خاصش (زیبایی، شغل پردرآمد، پرستیژ، موقعیت اجتماعی و...) تصور کنید، سپس به این سوالات پاسخ دهید: آیا همچنان او را فرد قابل قبولی میدانید یا نه؟ آیا حاضرید به او بله بگویید و به عنوان همسر انتخابش کنید؟ این فردغیر از این شرایط خاصش، چه خصوصیات ویژه دیگری دارد که شما مجذوب آن شدهاید؟ آیا واقعا او را به خاطر خودش میخواهید یا شرایط استثناییاش؟ اگر او را همراه شرایط ویژهاش بپذیرید و با او ازدواج کنید، اما بازی روزگار برتری فعلیش را از او بگیرد آیا باز حاضرید زندگیتان را با او ادامه دهید؟ و...
اگر در پاسخ به این سوالات دچار مشکل شدید حتما در انتخابتان تجدیدنظر کنید، بیتردید بپذیرید این شخص آن فردی نیست که شما میخواهید و میتوانید در کنارش آرامش پیدا کنید و خوشبخت باشید.
3. شاید بعدا عاشقش شوم
درست است که برای ازدواج کردن نیاز نیست که اول عاشق باشید اما اگر هیچ احساسی به طرف مقابل تان نداشته باشید یا از او بدتان بیاید و باز با این حال به ازدواج با او تن بدهید، دستی دستی خودتان را بدبخت کرده اید. وقتی احساسی در دیدارها و گفتگوهای اولیه شکل نگیرد یعنی هیچ وقت شکل نخواهد گرفت. خودتان را فریب ندهید و با گفتن این که شاید روزی بتوانید عاشقش شوید، وقت خودتان و طرف مقابل را نگیرید.
عشق ورزیدن کاری اختیاری نیست. شاید بتوان در طول زمان به بهانه های مختلف علاقه مندی را که ایجاد شده زیاد و کم کرد ولی نمی توان با تفکر و اراده آن را ایجاد کرد. سیستم لیمبیک مغز که کنترل هیجانی مغز را به عهده دارد بدون تحریک اولیه عمل نمی کند و زوجی که حس عاشقانه و کشش جنسی در میان آنها وجود نداشته باشد دیر یا زود از یکدیگر فاصله گرفته و زندگی شان سرد می شود.
4. یک وقت دیر نشود؟
سن ازدواج وابستگی تام به فرهنگ و آداب و رسوم هر خانواده و قومیتی دارد، اما با این حال بسیاری از کارشناسان، ازدواج در سنین نوجوانی یعنی زیر بیست سالگی را بسیار پرخطر میدانند، حتی گاه ازدواج در سنین بالاتر از این سن را هم به صلاح نمیدانند. آنان معتقدند فردی آماده ازدواج است که بلوغهای چندگانه (عاطفی، عقلی و اجتماعی) را پشتسر گذاشته باشد، به خودآگاهی و شناخت درستی از خویش دست یافته، اولویتهایش را تعیین کرده و به دور از هیجانات موقت و کاذب دست به انتخاب بزند و... .
اگر همین حالا در موقعیت انتخاب مورد ازدواجتان هستید بهترین کار این است که خود را محک بزنید و ملاکهایتان را بررسی کنید و چند باره این پرسشها را از خود بپرسید: آیا زمان ازدواجتان فرارسیده است؟ آیا آمادگی پذیرش مسئولیتهای زندگی مشترک را دارید؟ آیا این فرد مطابق با ملاکهای شما و خانوادهتان است؟ آیا میتواند در پیش بردن اهدافتان به شما کمک کند یا نه؟ و... .
5. شکست خوردگان عشق
افرادی که دچار «شکست عاطفی» شده اند تصور میکنند با ازدواج میتوانند از شرایط و احوالات نابسامان و بد خود رها شوند. نجات از بحران روحی با ازدواج، صرفا تصوری اشتباه و نادرست است که میتواند مصداق حقیقت «از چاله به چاه افتادن» باشد.
برای نجات از بحران عاطفی و افسردگیهای طولانیمدت با یک روان شناس مشورت کنید. ایشان با ارائه راهکارهایی تخصصی یاریتان میکند تا با افکار منفی و پریشانکننده خود مواجه شوید، هیجاناتتان را بشناسید و در نهایت با فراگیری و بهکارگیری روشهای سودمند،برای حل مشکلات روحی و عاطفی گام بردارید.