ازدواج در ایران به معنی پیوند دو فرد نیست؛ پیوند دو خانواده است. به همین دلیل باید قبل از ازدواج درخصوص خانواده شریک انتخابی تان حساسیت به خرج دهید.
اختلاف فرهنگی و تفاوت در ارزش ها یکی از دلایلی است که باعث می شود بین شما و خانواده جدیدتان، یعنی خانواده همسرتان فاصله بیفتد. آنها ممکن است کم حرفی شما را به غرور تشبیه کنند و مهارت های فردی تان را پز دادن و خودنمایی تلقی کنند. برای آن که در ازدواج، به چالش با خانواده همسرتان دچار نشوید، این توصیه ها را بخوانید:
سبک سنگین کنید
خاستگاه همسرتان را كشف كنید ببینید در چه خانواده ای و با چه نوع ساختاری بزرگ شده است. بهتر است این مساله قبل از ازدواج صورت گیرد. بسیار مهم است که قبل از ازدواج، در دوره آشنایی بتوانید شناخت کلی کسب کرده و تفاوتهای فرهنگی موجود میان خود و همسرتان را ارزیابی کنید. شما بعد از ازدواج، وارد خانوادهای میشوید که معیارها و فرهنگشان هر قدر هم که به شما نزدیک باشد باز دارای تفاوت هایی است. این تفاوتها را بپذیرید تا بعد با همسرتان دچار مشکل نشوید. البته عروس و داماد هر دو باید سعی کنند با شرایط جدید کنار بیایند.
یادتان باشد در شرایطی که تفاوت های بسیار عمده بین بافت فرهنگی عروس و داماد وجود دارد، مواردی که باید آنها را بپذیرید، تبدیل به مواردی می شوند که باید آنها را تحمل کنید. اگر شما فردی هستید که در خانواده ای مرفه در یک کلانشهر بزرگ شده اید، بسیار دشوار است که بتوانید در خانواده ای ضعیف از یک روستا که پایبند قواعد سنتی هستند، احساس راحتی کنید. بنابراین چنانچه تفاوت هایتان در شکل و فرهنگ خانواده زیاد است، برای ازدواج کمی بیشتر تامل کنید.
مشاوره را جدی بگیرید
معیارهایی که برای انتخاب همسر دارید، اولویتبندی کنید؛ با علم به اینکه تفاوتهایی در فرهنگ همسرتان با فرهنگ شما وجود دارد، به دلیل معیارهایی که اولویت بیشتری برایتان دارد، با این تفاوتها کنار بیایید و آنها را بپذیرید و صبر و تحمل به خرج دهید. البته همه اینها در شرایطی است که فرد پیش از ازدواج به همه این شرایط و تفاوتها فکر کرده باشد. در مواردی که فرد بعد از ازدواج متوجه این تفاوتها میشود و همین فاصلههای فرهنگی باعث بروز مشکلات و سخت شدن زندگی میشود، توصیه این است که حتما از مشاوران حوزه سلامت روان کمک بگیرد تا با کمک او متوجه شود ایراد کار کجاست.
گاهی هم نیاز است مهارت حل مسئله را یاد بگیرد؛ یعنی بتواند مشکلش را با خانواده همسرش مطرح کند تا شاید هرکدام از دو طرف با کاهش سختگیریها، زندگی آرامتری را تجربه کنند در نهایت زوج با سپری کردن دوره و آموزشها و مهارتهایی که به دست میآورند، برخوردهای کمتری خواهند داشت و میتوانند زندگی بهتری داشته باشند.
گاهی تفاوتها مشکلاتی در زندگی زوج ایجاد میکنند که بهراحتی قابل حل نیستند اما اگر دو طرف، هم زوج جوان و هم خانواده همسرهایشان، بتوانند خویشتنداری کنند و سختگیری چندانی به خرج ندهند، قاعدتا آرامش خانواده بهتر حفظ میشود
تفاوت هایی که حل نمی شوند
گاهی تفاوتها مشکلاتی در زندگی زوج ایجاد میکنند که بهراحتی قابل حل نیستند اما اگر دو طرف، هم زوج جوان و هم خانواده همسرهایشان، بتوانند خویشتنداری کنند و سختگیری چندانی به خرج ندهند، قاعدتا آرامش خانواده بهتر حفظ میشود.
گاهی به دلیل این تفاوتها، ممکن است از رفتار طرفین سوءبرداشت شود؛ مثلا اگر عروسخانم کمحرف باشد و خانواده همسرش زودجوش، ممکن است تصور کنند عروسشان آنها را تحویل نمیگیرد و ... اما چنین روشهای برخوردی درست نیست و خانواده فرد باید همسر او را با همان ویژگیهایی که دارد، بپذیرند.
نمیتوان فردی را مجبور کرد الگوی رایج خانواده همسرش را بپذیرد. برای یک زندگی مسالمتآمیز در کنار هم، افراد باید تفاوتهای یکدیگر را بپذیرند. البته وقتی تضادها زیاد میشوند، مشکلات هم افزایش مییابند و برخوردها بیشتر. برای جلوگیری از این برخوردها باید پیش از ازدواج اقدام شود. مثلا وقتی خانوادهای معیارهای خاصی برای خودشان دارند، مسلما همه فرزندان در جریان این معیارها هستند و موقع انتخاب همسر میتوانند به آنها توجه کنند. وقتی هم میبینند فردی که برای زندگی مشترک انتخاب کردهاند، این معیارها را ندارد، دو راه دارند؛ اگر معیارهای خود فرد برایش مهمتر از معیارهای خانوادهاش است و برای این ازدواج اصرار دارد، خانواده را راضی به پذیرش فرد کند اما اگر میبیند مشکلات بعدی، زندگی مشترک با آن فرد را برایش غیرممکن میکند، از خیر ازدواج با او بگذرد.